استودیو بانگو/پست کریسمسی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


ما اینجا از همه انیمه ها پست میزاریم فقط مختص به بانگو نیست! تورو خدا اینجارو دیر به دیر چک میکنید لفت بدید
@Cocacoalabot

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


دازای: بچه ها بچه کریسمستون مبارک صد سال به این سال ها

کونیکیدا: تو مادرت مسیحی بوده یا پدرت؟

دازای: ماد..میدونی چیه جشن گرفتن که عیب نیست

کونیکیدا: زودباش سفره کریسمس بچین

آتسوشی: کونیکیدا سان اینم اون کنجد هایی که گفتید برای سفره

کونیکیدا: وایسا منم اولم ک داره منم بشینم تو سفره

چویا: این تقلبه..

اکوتاگاوا: کتاب آوردم گفتید یه چیز بیارید اولش ک باشه

دازای: اینکه قرآنه..چه ربطی داره

اکوتاگاوا: چه فرقی داره کتاب کتابه...

آتسوشی: من برای کریسمس شله زرد پختم

فوکوزاوا: چرا ی نذاشتی

موری: چی نوشته؟

فوکوزاوا: ک.یر سمی تون مبارک


فیودور: من برای سفره تون یدونه حباب ساز آوردم

دازای:این کجاش ک داره؟

فیودور: این حباب ها مال کنجی ان

آتسوشی: آتسوشی یه فاتحه بفرستیم...

دازای: میشه منم توی سفره یه چیزی بزارم؟

چویا: فکرش هم نکن

دازای: اون چیزی که فکر میکنی نیست

چویا: نه نمیشه

فوکوزاوا: چی میخوای بزاری؟

دازای: کیریستیانو رونالدو

فوکوزاوا: اینکه چیز بدی نیست چرا انقدر مخالفت؟

چویا: چون عشق یعنی مسی

دازای فیگور رونالدو میزاره تو سفره

کونیکیدا یکهو مداحی پخش میکنه

آتسوشی: دارید چیکار میکنید؟

کونیکیدا: بابا یه اهنگی...چیزی...یه اخ تو کریسمس منی...کریزی دوست داشتنی لبای تو رنگ بلاده..درخت کاج سبزی اش کم میاره

آتسوشی: .....

644 0 34 18 98

بهترین شیپ...خارق‌العاده...عالی...the best..the fucking best
دوستان دارم ترول میکنم

539 0 16 27 66

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای شرلوک

شرلوک: یه ترامپولین و ویلیام

2.1k 0 17 8 122

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای ویلیام؟

ویلیام: کلی اشراف زاده مرده

بابانوئل: مطمعنی؟

ویلیام: دروغ گفتم...چشم میخوام

2.1k 0 23 3 145

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای اش؟

اش: کلی نامه

2k 0 16 16 109

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای ایجی؟

ایجی: پسر آمریکایی ۱۷ ساله با موهای بلوند


بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای لیوای؟

لیوای: شاید یه نخاع سالم و یکم اروین

2k 0 22 2 140

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای ارن؟

ارن: یه زندگی آروم.. بدون اینکه مجبور باشم اونهمه زجر بکشم

بابانوئل: واقعا؟

ارن: دروغ گفتم...ک.ص می....زن میخوام

1.9k 0 13 5 126

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای توجی؟

توجی: یه زندگی اروم کنار خانواده ام

بابانوئل: منم میخوام

1.9k 0 21 2 128

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای گتو؟

گتو: دنیایی که توش اون مجبور به قوی ترین بودن نداشته باشه

2k 0 38 6 141

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای گوجو؟

گوجو: یکسری فن که با کیت و کت گوجه ساطوری شوخی نکنن

1.9k 0 23 4 140

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای فیودور؟

فیودور: مرگ....مرگ و حباب شدن همه

1.8k 0 22 1 138

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای آکوتاگاوا ؟

آکوتاگاوا: یکم تایید....و شاید اَبرو

1.8k 0 22 1 155

بابانوئل: برای کریسمس چی میخوای چویا؟

چویا: میخوام آرزو ی دازای رو برآورده کنی

1.9k 0 41 11 187

بابانوئل:برای کریسمس چی میخوای دازای؟

دازای: فقط مرگ میخوام

2k 0 46 7 129

سلام من کوکاکوآلا هستم و اینجا استودیوی منه! ما برگشتیم با یک #آشتی_کنون دیگه و مهمانان برنامه ی امروز ما میکاسا اکرمن و کفتر یگر هست

ارن: حس نمیکنی شوخی کفتر قدیمی شده؟

کاکو: مگه هویت آدم قدیمی میشه؟

میکاسا: به کبوتر عاشق من توهین نکن

ارن: خفه شو زنیکه

کاکو: دوستان شما اومدید اینجا باهم آشتی کنید چرا دعوا میکنید...بیایند انار دون کرده بخورید شب یلداتونم مبارک

ارن: میکاسا...میکاسا..انار هارو بنداز با نوکم بگیرم

کاکو: خب از اول شروع میکنیم...میکاسا تو که عاشق ارن بودی چرا وقتی فرصت داشتی بهش اعتراف کردی بهش گفتی تو مثل داداشمی مگه نمیدونی فرصت شتری هست که رو همه میخوابه

ارن: اون مرگه

کاکو: آره رو توهم خوابید

میکاسا: الان به من گفتی شتر

ارن: چطور به میکاسا جرات کردی بگو شتر

کاکو: به من چه میکاسا رو تو میخوابه...

ارن: چی بگم...اگه میکاسا اصلا با من می‌خوابید که من مشکلی نداشتم

میکاسا: من باهات خوابیدم

ارن: دروغ نگو تا صبح بیدار بودی

کاکو: واقعا برات متاسفم میکاسا نه تنها میری با یکی دیگه بلکه دروغ هم میگی

ارن: میبینی تورو خدا

کاکو: ارن تو که میکاسا رو دوست داشتی بهش اعتراف میکردی شاید اونم حقیقت رو بهت میگفت

ارن: آخه میکاسا جای خواهرم بود

کاکو: خب دیگه مشکل چی بود پس چرا خودت رو با میکاسا تصور میکردی

ارن: stepsister.

کاکو: brazzers

ارن: من یه دستگاه ماشین لباسشویی ال جی خریدم ولی اون هیچوقت خم‌نشد تا لباس ها رو برداره

کاکو: خب ارن چرا بعدش رامبلینگ کردی..بابا خب میرفتی دست میکاسا رو می‌گرفتی باهم زندگی تون رو بکنید

ارن: من این کارکردم ولی فکر نمی‌کردم میکاسا من رو بکشه

کاکو: چیه نکنه توقع داشتی دست بزنه برات

ارن: حداقل بعدش توقع نداشتم بره با جان ازدواج کنه

کاکو: بابا نمیتونست که هفتاد سال عزادارت باشه...اصلا راست بگو میکاسا چند سال عزادار ارن بودی

میکاسا: ۴۰

کاکو: ماشالله ۴۰‌سال عزادارت بوده

میکاسا: سال نه

کاکو: ماه؟

میکاسا: نه

کاکو: روز؟

میکاسا: نه

کاکو: خب یعنی چی دیگه

میکاسا: آخه تو مراسم ختم ارن جان بهم پیشنهاد داد

کاکو: ارن برا میکاسا جان داد ولی میکاسا رفت به جان داد

ارن: دیدی اصلا صبر نکرده بود

کاکو: مهم اینه قلبش باتو بود و اون شالگردن رو تا ابد و ناس داشت حتی وقتی پیر شده بود

ارن: راست میگی

میکاسا: اونکه تجزیه شد دوماه بعد...کردمش دستمال آشپزخانه

کاکو: نکته مثبت...هروقت غذا درست میکرد به یاد تو بود

ارن: راست میگی

میکاسا: البته فهمیدم روغن جذب نمیکنه پس شستمش

کاکو: ببین یادش بود تورو شستت

ارن: راست میگی

میکاسا: بعد دادم جان بزاره تو جیبش به عنوان دستمال استفاده کنه

ارن: اینو میخوای چی بگی ها؟ شدم دستمال عن دماغی شوهر عشقم

کاکو: جان هربار که تورو میبینه و نفس میکشه یادش میوفته زنش یه صاحاب داره

ارن: راست میگی

کاکو: حالا که عاشق همید هم رو بغل و بوس کنید

میکاسا: شوهرم غیرتی میشه

ارن: داداش من یه گاز خودم رو بگیرم

کاکو: نهههههه

The end...



3.2k 1 53 27 132

این من و تو بودیم، اگه تو فرق شوهر و داداش رو میدونستی

3.3k 0 50 3 152

سلام من کوکاکوآلا هستم و اینجا استودیوی منه! با برگشتیم با یک #مصاحبه_علی دیگه و مهمان امروز برنامه ی ما استاد گیتار شرلوک هلمز هست

شرلوک: من ویالون میزنم...

کاکو: آرشه اش رو کجات کردی؟

شرلوک: حقیقتا ویلیام گفت خوب نمیزنی منم آرشه رو حذف و ویالون رو چپکی گرفتم تا براش گیتار بزنم

کاکو: اینکه وقتی ویلیام راه میره صدای ویالون میده غیبت آرشه رو توجیح میکنه....خب من میخوام همه چی رو از زبون خودت بشنوم...و اینکه یکسری شکایت ازت شده..ویلیام میگه تو کورش کردی

شرلوک: من هیچوقت سوراخ هارو باهم‌اشتباه نمیگیرم..ممکن نیست من کورش کرده باشم...

کاکو: چی؟ نه..من اصلا منظورم این نبود...اصلا با مایکرفت چیکار میکنی؟

شرلوک: بابا اسم ماینکرفت رو نیار حالم بد میشه... دیروز داشتم قلعه می‌ساختم یه لحظه هنگ کرد یکهو یه عنکبوت سمی اومد جونم رو کم کرد

کاکو: داداش انقدر پریدی مغزت جا به جا شده...دارم میگم رابطت با داداشت چطوره؟

شرلوک: آهان خوبه.. میره به ملکه می_ کمک میکنه عضو حیاط اسکاتلنده...کاری باهم نداریم...

کاکو: ولی خیلی خوش شانسی ها...اگه داداشت دولتی نبود بعد کشتن اون یارو الان زندان بودی

شرلوک : کدوم‌ یکی از قربانیانم رو میگی؟

کاکو: تو کلا یه میلورتون کشتی..مگه بیشترم داشتی

شرلوک: معلومه...یه کاراگاه خفن که نمیتونه بی حاشیه باشه

کاکو: خدای من..پس در و تخته باهم جورن...تو هم مثل ویلیام اعضای بدنشون رو می‌فروختی؟

شرلوک:نه من میریختمشون تو چاه حموم

کاکو: ..‌‌.

شرلوک: دیدی با ای کیو بالام چطور دستت انداختم..

کاکو:هعی...چرا اون موقع که ویلیام گفت اگه میتونی من رو بگیر نرفتی بگیریش

شرلوک: گفت اگه میتونی

کاکو: خب؟

شرلوک: خب من نتونستم

کاکو: یارو تو فاصله پنج سانتی ات نشسته بود چطور...تو یکم خم میشدی یقش رو میگرفتی

شرلوک: خم شدم یقش رو بگیرم یهو از پنجره پرید پایین

کاکو: خب اون عادتشه...

شرلوک: من این موضوع رو بعدا فهمیدم

کاکو: چرا موهات بلنده؟ برات سخت نیست؟ تو دست پا حتی

شرلوک: چی میگی هفته قبل پنج سانت کوتاه کردم...

کاکو: پنج سانت زیاده؟

شرلوک: خیلی زیاده...

کاکو با خنده شیطانی: دستت رو شد

شرلوک: چی؟ نه...این حقیقت ندارد..

کاکو: رازت رو فهمیدیم

شرلوک: میتونم بهت اثبات کنم بزرگه..

کاکو: چطوری اونوقت؟

شرلوک: ویلیام بگو چقدر بزرگه

ویلیام: نمی‌دونم راجع چی حرف میزنی..همون موقع که دوتا چشم داشتم نمیتونستم ببینمش چه برسه به الان

شرلوک: ...

کاکو: خب تا یه #مصاحبه_علی دیگه و یه راز پشت شلوار دیگه بدرود

مرسی از دوستمون که کمکم کرد

3.8k 2 73 22 161

سیسی ها، لتس حل معما❤️

3.4k 0 41 10 159

سلام من کوکاکوآلا هستم و اینجا استودیوی منه! ما برگشتیم با یک #مصاحبه_علی دیگه و مهمان امروز برنامه ی ما ویلیام جیمز موریارتی وطن فروش‌‌....چیز نه میهن پرست

ویلیام: من کجا وطن فروشی کردم؟ من داشتم جرم و جنایت رو از لندن برمیداشتم

کاکو: مردم یک کشور جزئی از اون کشورن

ویلیام: باشه اعتراف میکنم ...من فقط دو سه بار آدم فروشی کردم...

کاکو: من فکر میکردم فقط اشراف زاده هارو میکشتی نگو آدم فروش هم بودی

ویلیام: خب بعد کشتنشون می‌فروختم

کاکو: فروش اعضای بدن؟

ویلیام: به کسی نگو...

کاکو: چشم خودتم فروختی؟

ویلیام: همه دارن به چشم من دقت میکنن ولی کسی نگفت چرا دیگه نمیشنوی

کاکو: شت....چی؟ نمیشنوی؟

ویلیام: بعد اینکه شرلوک برام ویالون زد دیگه نشنیدم

کاکو: .... چرا پریدی؟ نترسیدی بلایی سرت بیاد؟ مثل همین الان؟

ویلیام: من قرار نبود آسیبی ببینم...اگه شرلوک باهام نمیپرید الان سالم بودم

کاکو: واو، قضیه رو برام تعریف کن

ویلیام: خب وقتی شرلوک باهام پرید داشتم محاسبه میکردیم که چطوری میخوایم در حال سقوط یه لحظه عاشقانه بسازیم که دیدن شرلوک با آرنج داره میاد...از اون به بعد فقط یکی از آرنج هاش رو دیدم فکر کنم اونم آرنجش رو از دست داد

کاکو: یعنی اگه الان جنایت کنی میبرنت زندان استثنایی ها؟

ویلیام: نمی‌دونم، ولی مطمعنم تو یه مصاحبه دیگه بکنی می‌برنت تیمارستان

کاکو:اشتباه نکن، ارتش وارد عمل میشه

ویلیام: با حیاط اسکاتلند دستت تو یه کاسست؟

کاکو: با صغرا ۰۹۱۲ دستم تو یه دیگه...رابطت با برادرت چطوره؟

ویلیام: من و شرلوک خیلی هم رو دوست داریم و...

کاکو: گفتم برادر...چه ربطی به شرلوک داره؟

ویلیام: خب مکث نکن...لوییس؟ برادری و برابری

کاکو در حالی که چراغ میندازه تو چشم ویلیام: راست میگی؟ ( در حال بازپرسی)

ویلیام: نکن چشم هام درد میگیره

کاکو: منظورت از چشم هات چیه؟

ویلیام:

کاکو:

ویلیام: میخوام بهت اولین قربانیم که اشراف زاده نبود نشون بدم

کاکو: ببینم‌...اینکه اینه هست

ویلیام: دقیقا

کاکو: the end

4.6k 3 60 44 152
Показано 20 последних публикаций.