وقتی آنتونین پاننکا با یه ضربه غیرقابل پیشبینی وزن زمینو کم کرد و اسمشو تو تاریخ موندگار، هیچوقت فکرشم نمیکرد چن تا جوون اونور کره خاکی، با این اسم رویاهاشونو تعبیر کنن.
فارغ ازینکه فرشید اسماعیلی یا علی علیپور شاگردهای خوبی براش نبودن، ورای طپش قلبای پنهون پشت ساق پای پنالتی زن، سعی کردیم پیرلو باشیم و با دست زدن به یه ریسک بزرگ به نبض زندگی جون دوباره بدیم.
تیم پادکست فوتبالی پاننکا حالا خستهی صد و بیست دقیقه دوندگی محض و با ایکسجی بالا، منتظر ضیافت پنالتی هاست.
پشت کاور و کنداکتور و کپشن اپیزود نود و یک، قلبای نگران بچههای پاننکا در تلاش برای یه شروع دوبارهست.
برای اعلام جهت شیرجه به دروازبان خودی پشت سر مهاجم حریف، برای یه کامبک رویایی، ریمونتادا، معجزه استانبول، آتنِ پشت سرش.
ما دوباره برميگرديم، ما نميبازيم كه بعدا پيروز بشیم، ما فقط برد رو به مقصد برد بعدی ترکمیکنیم.
حتی اگه یارای خودی خسته باشن، کسایی که لحظه لحظه حضورشون تو این تیم جز خاطره و لبخند جیزی برای ما نساخت.
بچههایی که حتی اگه کنار ما نباشن با
چیزی جز رفاقت و مرام و معرفت برای ما به یادگار نذاشتن
از الف تا دال امید، از پ تا الف پاننکا!
همین فاصلهی کوتاه ما تا اون کامبکه
بعد یه استراحت پاننکا دوباره پیشتونه، کنار ما باشین تنهامون نذارین، که تنهاتون نمیذاریم
@panenka_podcast