Репост из: بنر بانوی کثیف
▪️| #بانویکثیف_4 |▪️
💫💫💫
💫💫
💫
وحشیانه جوری تلمبه میزد که مردو*نگیش تا دسته میرفت داخلم..حتی وجودشو تا دیواره ی رحمم احساس میکردم..
جیغ زدم و ملافه رو چنگ زدم..
اما اون تلمبه میزد...دو یا سه تا سیلی محکم روی با*سنم زد که جیغم هوا رفت ..موهامو گرفت و محکم کشید که سوزششو تا استخون های سرم رسید...
اشک از چشمام جاری شد..داشتم زیرش جون میدادم...دیگه نتونستم مقاومت کنم..دست هام شل شد و پخش شدم..
اما اون همینجور بدون وقفه کمر میزد و
موهامو میکشید...با نعره ی بلندی که کشید ، مردو*نگیشو کشید بیرون و آب من*یشو ریخت روی کمرم...
سیلی محکمی روی با*سنم زد و گفت:
-اولین دختری هستی که زیر من که ، با خشونت ار*ضا میشم مقاومت کردی..البته من راضی نبودم...چون خشونتم به اندازه ی کافی نبود..
از روم بلند شد...صدای کف زدنا بلند شد..
کارگردان اومد سمتم و گفت:
-عالی بودی...میشه خیلی ازت استفاده کرد..
از درد به خودم پیچیدم و گفتم:
+اما من فکر نکنم دیگه بخوام کار کنم..اینطور که شما منو میندازید زیر آدمای مریض فکر کنم بمیرم..
پوزخندی زد و گفت:
-نمیتونی...تو قرار داد بستی..اونم تا یک سال..
یاد اون قرار داد کوفتی افتادم..
صدای خندش کل اتاقو برداشت...
همشون از اتاق زدن بیرون..
از روی تخت اومدم پایین...زیر دلم به طرز فجیعی درد میکرد...اشکام سرازیر شد..شکممو محکم نگه داشتم و شروع کردم به گشاد گشاد راه رفتن...
https://t.me/joinchat/AAAAAEaOO8yRGkpf4yXyuQ
دلستان زندگی یک پورن استار
💫
💫💫
💫💫💫
💫💫💫
💫💫
💫
وحشیانه جوری تلمبه میزد که مردو*نگیش تا دسته میرفت داخلم..حتی وجودشو تا دیواره ی رحمم احساس میکردم..
جیغ زدم و ملافه رو چنگ زدم..
اما اون تلمبه میزد...دو یا سه تا سیلی محکم روی با*سنم زد که جیغم هوا رفت ..موهامو گرفت و محکم کشید که سوزششو تا استخون های سرم رسید...
اشک از چشمام جاری شد..داشتم زیرش جون میدادم...دیگه نتونستم مقاومت کنم..دست هام شل شد و پخش شدم..
اما اون همینجور بدون وقفه کمر میزد و
موهامو میکشید...با نعره ی بلندی که کشید ، مردو*نگیشو کشید بیرون و آب من*یشو ریخت روی کمرم...
سیلی محکمی روی با*سنم زد و گفت:
-اولین دختری هستی که زیر من که ، با خشونت ار*ضا میشم مقاومت کردی..البته من راضی نبودم...چون خشونتم به اندازه ی کافی نبود..
از روم بلند شد...صدای کف زدنا بلند شد..
کارگردان اومد سمتم و گفت:
-عالی بودی...میشه خیلی ازت استفاده کرد..
از درد به خودم پیچیدم و گفتم:
+اما من فکر نکنم دیگه بخوام کار کنم..اینطور که شما منو میندازید زیر آدمای مریض فکر کنم بمیرم..
پوزخندی زد و گفت:
-نمیتونی...تو قرار داد بستی..اونم تا یک سال..
یاد اون قرار داد کوفتی افتادم..
صدای خندش کل اتاقو برداشت...
همشون از اتاق زدن بیرون..
از روی تخت اومدم پایین...زیر دلم به طرز فجیعی درد میکرد...اشکام سرازیر شد..شکممو محکم نگه داشتم و شروع کردم به گشاد گشاد راه رفتن...
https://t.me/joinchat/AAAAAEaOO8yRGkpf4yXyuQ
دلستان زندگی یک پورن استار
💫
💫💫
💫💫💫