🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#یڪ_داستان_یڪ_پند
🌼🍃هنگامے ڪه مسجد مرو آتش گرفت، مسلمانان به مسیحے های شهر بدبین شدند و گمان بردند کار آنهاست. لذا منازل و خانہ های آنان را آتش زدند و برخے در آتش سوختند.
وقتے سلطان از این عمل بد مسلمانان آگاه شد، دستور داد ڪه هر ڪس در این ڪار بد دست داشت بگیرند و مجازاتش ڪنند.
🌼🍃حاڪم مرو، عده ای را گرفت و چون آنها به نوع جرم و گناه خود اعتراف نمیڪردند، تا قاتل و آتش زننده و ... مشخص شوند، لذا در ڪاغذهای قرعه، مجازات هایی چون، قتل، شلاق، بریدن دست را نوشت و هر مجرمے یڪ برگہ بر میداشت و هر چه به نامش نوشتہ شده بود در حق او در ملاعام در مقابل دیدگان مسیحیان اجرا میشد.
مسیحے های زیادی در میدان شهر شاهد این ماجرا بودند.
🌼🍃بر نام جوانے قرعہ به قتل اش در آمد. جوان زار گریست و در بیان علت گفت: مادر مریضے دارم اگر بمیرم او میمیرد. جوان دیگری ڪه زیاد قدرت بدنے نداشت، نزدیڪ او آمده و گفت: به نام من شلاق در آمده است. من هم بدنم تاب شلاق ندارد و مادر پیری هم ندارم و ڪسے منتظرم نیست، قرعه های مان را عوض میڪنیم.
🌼🍃قرعہ ها را عوض ڪردند، مسیحیان ڪه شاهد این صحنه بودند از چنین ایثار آن جوان متحیر شدند و به اسلام گرویدند. مسیحیان از حق انتقام خود گذشتند. داستان به گوش شاه رسید و گفت: یاد بگیرید ڪه اسلام را با عمل تبلیغ میڪنند نه با آتش زدن و ڪشتن.
❣ٱدْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلْحِڪْمَةِ وَٱلْمَوْعِظَةِ ٱلْحَسَنَةِ (125 سوره نحل)
❣با حڪمت و اندرز نیڪو ، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشے ڪه نیڪوتر است ، استدلال و مناظره ڪن.
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❣#یڪ_داستان_یڪ_پند
🌼🍃هنگامے ڪه مسجد مرو آتش گرفت، مسلمانان به مسیحے های شهر بدبین شدند و گمان بردند کار آنهاست. لذا منازل و خانہ های آنان را آتش زدند و برخے در آتش سوختند.
وقتے سلطان از این عمل بد مسلمانان آگاه شد، دستور داد ڪه هر ڪس در این ڪار بد دست داشت بگیرند و مجازاتش ڪنند.
🌼🍃حاڪم مرو، عده ای را گرفت و چون آنها به نوع جرم و گناه خود اعتراف نمیڪردند، تا قاتل و آتش زننده و ... مشخص شوند، لذا در ڪاغذهای قرعه، مجازات هایی چون، قتل، شلاق، بریدن دست را نوشت و هر مجرمے یڪ برگہ بر میداشت و هر چه به نامش نوشتہ شده بود در حق او در ملاعام در مقابل دیدگان مسیحیان اجرا میشد.
مسیحے های زیادی در میدان شهر شاهد این ماجرا بودند.
🌼🍃بر نام جوانے قرعہ به قتل اش در آمد. جوان زار گریست و در بیان علت گفت: مادر مریضے دارم اگر بمیرم او میمیرد. جوان دیگری ڪه زیاد قدرت بدنے نداشت، نزدیڪ او آمده و گفت: به نام من شلاق در آمده است. من هم بدنم تاب شلاق ندارد و مادر پیری هم ندارم و ڪسے منتظرم نیست، قرعه های مان را عوض میڪنیم.
🌼🍃قرعہ ها را عوض ڪردند، مسیحیان ڪه شاهد این صحنه بودند از چنین ایثار آن جوان متحیر شدند و به اسلام گرویدند. مسیحیان از حق انتقام خود گذشتند. داستان به گوش شاه رسید و گفت: یاد بگیرید ڪه اسلام را با عمل تبلیغ میڪنند نه با آتش زدن و ڪشتن.
❣ٱدْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلْحِڪْمَةِ وَٱلْمَوْعِظَةِ ٱلْحَسَنَةِ (125 سوره نحل)
❣با حڪمت و اندرز نیڪو ، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشے ڪه نیڪوتر است ، استدلال و مناظره ڪن.
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂