حکایت این کتاب هم تموم شد. کتابی که در این چند وقت دوران بیحوصلگی، هرگاه به اجبار باید دل از کنج اتاق میکندم همراهم بود و چند صفحهای از اون رو میخواندم. صفحههای آخرش رو زیر همین سقف بلند سادۀ بسیار نقش باغ فین کاشان خواندم. یکشنبه روزی که به اجبار باید از از کنج خلوتم خارج میشدم تا همراه با مهمانهای گرامی در شهر گردش کنم. نزدیک ظهر بود که به باغ فین رسیدیم. باغی که البته اهالی شهر همچنان اون رو باغ شاه مینامند. همان باغی که یک روز صبح در حمامش امیرکبیر رو فسد زدند و کشتند. وقتی کتاب تموم شد، به یاد کتابخوانیهای آن "نوجوانِ یزدیِ تکررِ اکانت گرفته*" عکسی به یادگار گرفتم.
کانال نامبرده:
@aliinketab