بخشی از یک کتاب(شماره ۸۶)
#ketab
نام کتاب:الفهرست
زبان بابک خرمدین
بخشی از كتاب الفهرست ابن ندیم(این کتاب در سال ۳۷۷ هـ. ق تألیف شده است)
واقدبن عمرو تمیمی که اخبار بابک را جمع کرده گوید:
جاویدان که استاد بابک است با دو هزار گوسفند از جایگاه خود درآمده، و بزنجان، از شهرهای مرزی قزوین رفت و گوسفندان خود را فروخته، و در مراجعت به کوهستان بذ، در بلوک میمد دچار برف و بوران شد، و چون شب هم در رسیده بود راه خود را کج کرده ببلال آباد رفت، و از دهبان آنجا منزلی درخواست نمود.دهبان برای تحقیر جاویدان، ویرا به خانه مادر بابک که تهیدست و فقیر بود جای داد،و آن زن جز آتشی که برایشان روشن نمود،چیز دیگری نتوانست فراهم سازد.و بابک نیز بخدمت غلامان و چارپایان برخواسته، و آنها را آب داده،و جاویدان او را روانه داشت تا خوراکی و آشامیدنی برایشان، و علف برای چارپایان خریداری نماید،و در گفتگویی که با او نمود، دریافت که هر چند حال و روزگاری تباه، و زبانش در فارسی پیچیدگی دارد، باز بسیار زیرک و ناباک و با شهامت است، پس رو بمادرش کرد و گفت :_من از توانگران کوهستان بذ هستم، و مال و منال فراوان دارم،و باین پسرت نیازمندم،او را بمن بگذار تا ببرم،و هر ماه پنجاه درهم مواجب او را برای تو میفرستم...(ص.۶۱۳)
بن مایه:محمد بن اسحاق ندیم_ الفهرست_ترجمه:م.رضا تجدد
از انتشارات کتابخانه ابن سینا
چاپ نخست_۱۳۴۳
@atorabanorg
#ketab
نام کتاب:الفهرست
زبان بابک خرمدین
بخشی از كتاب الفهرست ابن ندیم(این کتاب در سال ۳۷۷ هـ. ق تألیف شده است)
واقدبن عمرو تمیمی که اخبار بابک را جمع کرده گوید:
جاویدان که استاد بابک است با دو هزار گوسفند از جایگاه خود درآمده، و بزنجان، از شهرهای مرزی قزوین رفت و گوسفندان خود را فروخته، و در مراجعت به کوهستان بذ، در بلوک میمد دچار برف و بوران شد، و چون شب هم در رسیده بود راه خود را کج کرده ببلال آباد رفت، و از دهبان آنجا منزلی درخواست نمود.دهبان برای تحقیر جاویدان، ویرا به خانه مادر بابک که تهیدست و فقیر بود جای داد،و آن زن جز آتشی که برایشان روشن نمود،چیز دیگری نتوانست فراهم سازد.و بابک نیز بخدمت غلامان و چارپایان برخواسته، و آنها را آب داده،و جاویدان او را روانه داشت تا خوراکی و آشامیدنی برایشان، و علف برای چارپایان خریداری نماید،و در گفتگویی که با او نمود، دریافت که هر چند حال و روزگاری تباه، و زبانش در فارسی پیچیدگی دارد، باز بسیار زیرک و ناباک و با شهامت است، پس رو بمادرش کرد و گفت :_من از توانگران کوهستان بذ هستم، و مال و منال فراوان دارم،و باین پسرت نیازمندم،او را بمن بگذار تا ببرم،و هر ماه پنجاه درهم مواجب او را برای تو میفرستم...(ص.۶۱۳)
بن مایه:محمد بن اسحاق ندیم_ الفهرست_ترجمه:م.رضا تجدد
از انتشارات کتابخانه ابن سینا
چاپ نخست_۱۳۴۳
@atorabanorg