قصـة مدرسيـة مفيدة
فيها ضمير المتكلم والمخاطب وكذلك تصاريف الافعال
🍃مكتبة المدرسة
🌸کتابخانه ی مدرسه
🍃كان في مدرستنا مكتبة ،
🌸در مدرسه ما یک کتابخانه بود
🍃 ذهبنا إليها بصحبة معلمنا ،
🌸ما به همراه معلممان به آنجا رفتیم
🍃فدخلنا قاعتها الواسعة ،
🌸پس وارد سالن وسیع آن شدیم
🍃وشاهدنا خزانات صفت عليها الكتب ،
🌸و قفسه هایی که کتاب ها بر آن صف کشیده بودند مشاهده کردیم
🍃 ومناضد طويلة حولها مجموعة من الكراسي
🌸 و میز های طولانی که دور آنها تعدادی صندلی بود
🍃ذهبت إلى خزانة فيها أدراج ،
🌸 من به سمت قفسه ای که در آن کشو وجود داشت رفتم
🍃وفي كل درج بطاقات تحمل اسماء الكتب ، ولكل كتاب رقم .
🌸و در هر کشو کارت هایی با نام های کتاب ها بود و برای هر کتاب شماره ای
🍃أعجبني كتاب فيه قصص لطيف
🌸من كتابي که در آن قصه های زیبایی بود را دوست داشتم
🍃فكتبت رقمه واسمه على ورقة
🌸پس شماره و اسمش را روی کاغذ نوشتم
🍃وذهبت إلى أمينة المكتبة
🌸 و به نزد مسئول كتابخانه رفتم
🍃 التي كانت تجلس حول منضدة في مدخل القاعة
🌸كه پشت ميز ورودی سالن نشسته بود
🍃وأعطيتها اسم الكتاب ورقمه
و به او اسم کتاب و شماره اش را دادم
🍃ذهبت أمينة المكتبة إلى إحدى الخزانات
🌸مسئول كتابخانه به سمت یکی از قفسه ها رفت
🍃وأحضرت الكتاب
🌸و کتاب را آورد
🍃فأخذته وجلست على مقعد ،
🌸پس من آن را گرفتم و روی صندلی نشستم
🍃 أطالع في الكتاب بصمت وهدوء .
🌸كتاب را ساكت و آرام مطالعه کردم.
🍃 بعد ذلك أعدت الكتاب إلى أمينة المكتبة و شكرتها
🌸بعد از آن کتاب را به خانم کتابدار بازگرداندم و از او تشکر کردم
🍃ثم خرجت مع زملائي مسرورة
🌸سپس من با همکلاسی هایم با شادی (از کتابخانه) خارج شدم
🍃لأننا من أصدقاء المكتبة ،
🌸برای اینکه ما دوستان کتاب خانه هستیم
🍃وتمنيت أن تكون في بيتنا مكتبة .
🌸و آرزو داشتم که در خانه ی ما کتابخانه ای باشد.
فيها ضمير المتكلم والمخاطب وكذلك تصاريف الافعال
🍃مكتبة المدرسة
🌸کتابخانه ی مدرسه
🍃كان في مدرستنا مكتبة ،
🌸در مدرسه ما یک کتابخانه بود
🍃 ذهبنا إليها بصحبة معلمنا ،
🌸ما به همراه معلممان به آنجا رفتیم
🍃فدخلنا قاعتها الواسعة ،
🌸پس وارد سالن وسیع آن شدیم
🍃وشاهدنا خزانات صفت عليها الكتب ،
🌸و قفسه هایی که کتاب ها بر آن صف کشیده بودند مشاهده کردیم
🍃 ومناضد طويلة حولها مجموعة من الكراسي
🌸 و میز های طولانی که دور آنها تعدادی صندلی بود
🍃ذهبت إلى خزانة فيها أدراج ،
🌸 من به سمت قفسه ای که در آن کشو وجود داشت رفتم
🍃وفي كل درج بطاقات تحمل اسماء الكتب ، ولكل كتاب رقم .
🌸و در هر کشو کارت هایی با نام های کتاب ها بود و برای هر کتاب شماره ای
🍃أعجبني كتاب فيه قصص لطيف
🌸من كتابي که در آن قصه های زیبایی بود را دوست داشتم
🍃فكتبت رقمه واسمه على ورقة
🌸پس شماره و اسمش را روی کاغذ نوشتم
🍃وذهبت إلى أمينة المكتبة
🌸 و به نزد مسئول كتابخانه رفتم
🍃 التي كانت تجلس حول منضدة في مدخل القاعة
🌸كه پشت ميز ورودی سالن نشسته بود
🍃وأعطيتها اسم الكتاب ورقمه
و به او اسم کتاب و شماره اش را دادم
🍃ذهبت أمينة المكتبة إلى إحدى الخزانات
🌸مسئول كتابخانه به سمت یکی از قفسه ها رفت
🍃وأحضرت الكتاب
🌸و کتاب را آورد
🍃فأخذته وجلست على مقعد ،
🌸پس من آن را گرفتم و روی صندلی نشستم
🍃 أطالع في الكتاب بصمت وهدوء .
🌸كتاب را ساكت و آرام مطالعه کردم.
🍃 بعد ذلك أعدت الكتاب إلى أمينة المكتبة و شكرتها
🌸بعد از آن کتاب را به خانم کتابدار بازگرداندم و از او تشکر کردم
🍃ثم خرجت مع زملائي مسرورة
🌸سپس من با همکلاسی هایم با شادی (از کتابخانه) خارج شدم
🍃لأننا من أصدقاء المكتبة ،
🌸برای اینکه ما دوستان کتاب خانه هستیم
🍃وتمنيت أن تكون في بيتنا مكتبة .
🌸و آرزو داشتم که در خانه ی ما کتابخانه ای باشد.