چرا سخن عراقچی بیراه نیست؟!
فکر می کنم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یکی از بلوغ یافته ترین دوره های حرفه ای خود را سپری می کند. دوره ای که بیراه نیست بخاطر پیوند وثیق آن با توافق هسته ای، آن را " دوره برجامی" سیاست خارجی ایران بنامیم. مسئله برجام تمرین خوبی برای سیاست ورزی حرفه ای دستگاه دیپلماسی بود. ساعت ها گفتگو برای رسیدن به یک توافق خوب، نشانگر دور هم جمع آمدنِ تیمی حرفه ای و کارکشته در دستگاه دیپلماسی کشور پس از چهل سال پیگیری ایدولوژیک مسائل خارجی بود.
🔹بختِ بد روحانی و ظریف بخاطر بر سر کار آمدن ترامپ اگر چه دست دولت را در پیشبرد شعارهای تبلیغاتی خویش خالی گذاشت اما زمینهای دیگر برای استمرار مُجدانه کارهای کارشناسی و دیپلماتیک فراهم آورد و به قول معروف برجام اگر برای شاخص های اقتصادی دولت روحانی آب نشد برای دستگاه سیاست گذاری خارجی کشور نان که شد.
🔸با خروج یک طرفه آمریکا از برجام، ایران همانند چهل سال گذشته دست به اقدامی انقلابی و نسنجیده نزد و گفتگوها و مذاکرات پیچیده دیگری را آغاز کرد تا مناسب ترین تصمیم ممکن در شرایط موجود را بگیرد. ایران تمام راههای ممکن در این زمینه را بررسی کرد و با کار کارشناسی صورت گرفته که حاصل هفته ها مذاکره با منتقدین داخلی و رؤسا و کارشناسان پنج کشور اروپایی باقی مانده در برجام بود به جمع بندی نهایی رسید.
🔹اگر چه به دلیل حساسیت های موجود هیچ گاه تصمیم نهایی در این خصوص به صورت رسمی اعلام نگردید اما اقدام ایران به خروج تدریجی از برجام و اتخاذ سیاست های مهاجرتی اخیر نشانه هایی از این تصمیم می باشد.
🔸ساعت ها کار کارشناسی در کنار تصمیمات هماهنگ سیاسی در مجموعه نظام و استفاده از تمام ظرفیت های حقوقی(پیمان مودت و دیوان بین المللی) و سیاسی(مذاکره با کشورهای مختلف) موجود سبب می شود تا به جرات بگویم که به نظرم دستگاه سیاست خارجی ایران، هم اکنون در ایده آل ترین وضعیت تاریخی خویش قرار دارد و قرارِ بر چنین رویکردی نوید بخش آینده ای روشن برای سیاست خارجی ج.ا.ا خواهد بود.
🔹ممکن است گفتن این جمله کمی ناخوشآیند به نظر آید اما من تصمیم اخیر دستگاه سیاست خارجی مبنی بر اخراج اتباع افغانستانی را نیز در همین راستا می بینم و البته آن را کاملا در محدوده سیاست های اعلامی ایران می دانم که به هیچ وجه اراده ای جدی پشت سر آن وجود ندارد و هرگز عملیاتی نخواهد شد.
🔸متوجه هول و هراسی هستم که این سیاست در دل خانواده های افغانستانی ایجاد کرده است. چنانچه بر کسی پوشیده نیست که چه پیوندهای عمیق و دیرینه ای میان این دو ملت همسایه وجود دارد. محمد کاظم کاظمی شاعر خوب افغانستانی اخیرا در یادداشتی با عنوان "مهاجران افغانستان و شمشیر داموکلس" به برخی از این پیوندهای دیرینه اشاره کرده است که به دلیل جلوگیری از تطویل یادداشت از ذکر مجدد آنها خودداری می کنم.
🔹با این حال و در کمال تاسف باید اذعان کرد که این تصمیم یکی دیگر از همان ناگزیرهایی است که به قول "رضا بابایی" دو دهه ای می شود که دومینویی از آنها ج.ا.ا را در دام خود گرفتار کرده است. و در واقع حاکی از عدم تدوین سیاست مهاجرت در این چهل سال می باشد که مانع از ادغام اجتماعی صحیح مهاجران و سیاست گذاری های درست در این زمینه شده است.(محمد فاضلی) اما هیچکدام از اینها به نظرم به معنای اشتباه بودن مواضع اخیر دولت نمی باشد.
🔸اقدام اخیر ایران سیاستی قابل درک در چارچوب دولت- ملی و نگاه رئالیستی به سیاست می باشد. اگر چه البته ج.ا.ا هرگز حاضر نشده است چنین رویکردی را رسما بپذیرد و بارها آن را منافی با آرمان های دینی و انسانی خویش عنوان کرده است. اما این دقیقا وجه ممیزه حکومت های ایدئولوژیکی و رئالیستی از هم می باشد و همان چیزی است که از آن تعبیر به کار کارشناسی و پختگی سیاست خارجی می شود.
🔹واقعگرایی یکی از نظریههای روابط بینالملل است که سیاستهای جهانی را بر اساس رقابت دولتها بر سر منافع ملی خود تعریف میکند. واقعگرایی، مهمترین و پایدارترین نظریهٔ روابط بینالملل محسوب میشود. معمولاً جاذبه این نظریه به دلیل نزدیکی آن با عملکرد سیاستمداران و همچنین فهم متعارف از سیاست بینالملل، دانسته میشود(حمیرا مشیرزاده)
♻️کسانی که مخالف اتخاذ چنین رویکردی از جانب دستگاه سیاست خارجی می باشند چه نوع سیاستگذاری خارجی را در حال حاضر مفید فایده تر از سیاست اتخاذی دولت می دانند؟ مقابله فیزیکی با آمریکا؟! تسلیم؟! انفعال و زندگی در شعب ابی طالب؟! و یا تحت فشار قرار دادن کشورهای اروپایی و سازمان های بین المللی جهت پایبندی عملی به برجام و قبول سایر تعهدات بین المللی خویش؟
اکبر محمدی/یادداشتهای بینراهی
جان آگه با #فرهیختگان
http://kherad.org