` 𝗝𝗨𝗣𝗜𝗧𝗘𝗥 ៶


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


𝁼𝖸𝗈𝗎 𝖣𝗂𝖾 𝖨 𝖣𝗂𝖾 𔘓 𝖬𝗂𝗍𝗈 .
𝖨𝗍𝗌 𝗃𝗎𝗌𝗍 𝗈𝗇𝖾 𝗅𝗂𝖿𝖾 𝖺𝗇𝖽 𝗈𝗇𝖾 𝖼𝗁𝖺𝗇𝖼𝖾 𝗅𝗂𝗏𝖾 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗅𝗂𝖿𝖾 𝗐𝗂𝗍𝗁 𝗒𝗈𝗎𝗋 𝗐𝖺𝗒.𓂃˖࣪ 𝐓𝗁𝖾 𝐁𝗅𝗈𝗇𝖽 𝐎𝗇𝖾  ִֶָ
ᴍᴇ:
@Ghostspidey
@DiorMistress
@ARMILIY
@Queen_Of_Hollywood

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: ❪❨ مآ ھ ❩❫
فور کنید ازتون فور کنم چنلاتون دیده بشه.


𝙃𝙖𝙫𝙚 𝙮𝙤𝙪 𝙚𝙫𝙚𝙧 𝙢𝙞𝙨𝙨𝙞𝙣𝙜 𝙨𝙤𝙢𝙚𝙤𝙣𝙚 𝙮𝙤𝙪'𝙫𝙚 𝙣𝙚𝙫𝙚𝙧 𝙨𝙚𝙚𝙣 𝙗𝙚𝙛𝙤𝙧𝙚?


Репост из: I C U
آموزنده بود


𝙏𝙝𝙞𝙨 𝙩𝙤𝙤 𝙨𝙝𝙖𝙡𝙡 𝙥𝙖𝙨𝙨


مکثی میکنه و برای اینکه بیشتر ازین برای خودش دردسر درست نکنه سری تکون میده و خودکاری از داخل جیب پیرهنش درمیاره ، دستمو میگیره و شمارشو کف دستم یاداشت میکنه

_ اگه هر اتفاقی افتاد بهم زنگ بزن من میام کمکت
لبخند گرمی میزنه و با قدم های نسبتا سریع ازم فاصله میگیره ، سوار ماشینش میشه و با زدن استارت ماشین ب حرکت درمیاد اما قبل اینکه ازم رد بشه کنارم نگه میداره و شیشه رو میده پایین متعجب بهش نگاه میکنم

+ ببین راستش خیلی برام آشنایی نمیدونم دقیقا کجا دیدمت ولی .. امیدوارم اگه تو منو یادت اومد حتما بهم بگو

بعد تموم شدن حرفش بوقی میزنه و از کنارم رد میشه ، نگاهی به شماره کف دستم ميندازم،  دستم یکم میلرزید هنوز احساس ترس توی وجودم بود ولی دوباره دیدنش ، اون حس امینت کنارش بودن ، اون عطر خوش بویی که فقط من فرقشو با بقیه میفهمیدم ‌... سرمو بالا میارم و به اسمون نگاه میکنم، دنیای کوچیکیه ما بازم سر راهم هم قرار گرفتیم ، من تورو یادمه ولی تو نه درست همونطور که من عاشقت بودم ولی تو نه.

​​ֶָ֢ ׁ #𝗔𝗿𝗮𝗺


نگاهی به ساعتم ميندازم با دیدن عقربهای لعنتیش که بدون هیچ مکثی به جلو حرکت میکنن و تا چند دقیقه دیگه به عدد ۹ میرسن اخمام توهم میره و با سرعت بیشتر قدم برمیدارم ، عملا داشتم میدویدم و نمیتونستم لحظه ای رو برا نفس گرفتن مکث کنم انگار دروازه دنیا درحال بسته شدن بود و من کیلومتر ها باهاش فاصله داشتم و اگه ذره مکث میکردم شاید دیگه هیچ وقت نمیتونستم بهش برسم ، پروندهامو زیر بغلم فشار میدم با تصور اینکه اگه حین دویدن برگهام از داخلشون بریزن  از زیر بغلم درشون میارم و داخل سینم فشارشون  میدم و دو دستی محکم میچسبمشون،  کل مسیر پیاده‌رو رو با استرس به سمت رو ب رو قدم برمیداشتم هر موزاییکی که جلو میرفتم بهم امید میداد و هزاران موزاییک رو ب روم امیدو ازم میگرفت ، نفس نفس میزدم باید یه دقیقه  وایمیستادم تا به خودم مسلط بشم به سر چهار راه نزدیک میشم با دیدن چراغ قرمز خوشحال میشم اگه الان بجنبم میتونم همین که رسیدم اونور خیابون دیگه ب خیال راحت اروم قدم بردارم چون فاصلم با شرکت به حداقل میرسه بی معطلی میرم وسط خیابون غافل ازینکه چراخ تغییر رنگ میده و قبل اینکه بتونم به اونور خیابون برسم سبز میشه ، ماشینا به حرکت درمیان و از کنارم با سرعت رد میشن خشکم زده بود میخواستم مسیرو تموم کنم اما از ترس برخورد با ماشین سرعتم کم شده بود و به سختی میتونستم از لاب لای ماشینا حرکت کنم   هر ماشینی با سرعت از کنارم رد میشد و تند تند بوق میزد ،  قبل اینکه بتونم سمت چپمو نگا کنم تا قدم بعدیمو بردارم یه ماشین با سرعت نور بهم نزدیک مبشه صدای گوش خراش لاستیکا و بوق متعدد باهم قاطی میشه و باعث میشه سرجام میخکوب بشم چشمامو میبندم حلقه دستامو دور پروندهام محکم تر میشه و با صدا جیغ لاستیکا ماشین جلوی پام ترمز میکنه ، قلبم دیوانه وار به دیواره سینم میکوبید از ترس زبونم بند اومده بود و عرق سرد روی  پیشونیم نشسته بود ، کمو بیش همه چیو تار میدیدم اینقدر پروندهارو محکم با دستم فشار داده بودم ک رد لبه هاشون روی انگشتم چاپ شده بود اروم همونطوری روی زانوهام فرود میام نفسم توی سینم حبس شده بود و ب سختی نفس میکشیدم با صدای نزدیک شدن قدم هایی سرمو برمیگردونم از لاب لای پلکای تارم بهش نگاه میکنم کنارم زانو میزنه با چشمای پر از استرسش بهم زل میزنه

+ حالت خوبه؟

یه صدای آشنا، یه لحن آشنا انگار نصف عمرمو با این صدا و این لحن گذرونده باشم در همین حد آشنا و صمیمی ..  کتشو درمیاره و دور شونهام میندازه همون لحظه گوشیش زنگ میخوره قبل اینکه جواب بده نگاهی بهم میندازه تا مطمن بشه خون ریزی ندارم و آسیب جدی ندیدم ، چند قدم ازم فاصله میگیره  مشغول حرف زدن میشه بوی عطر کتشو با همه وجود نفس میکشم این آشنا ترین بویی بود که تو کل عمرم میتونستم ب این راحتی تشخیصش بدم ، این فقط یه بوی ساده نبود این خاطرات من بود ک الان جلوی چشمم نقش بسته بودن خاطراتی از دورانی که فقط خودم یادمه فقط خودم میدونم اون دوران چه حسی داشتم و چی به من گذشت.. یعنی خودشه؟ یعنی دوباره پیداش کردم؟ یعنی اونه .. با شنیدن صداش رشته افکارم پاره میشه دستاشو دو طرف بازوهام میزاره و یکم فشار میده و بهم کمک میکنه تا دوباره بلند بشم

+ نگفتی حالت خوبه ؟ اگه احساس میکنی حالت خوب نیست میتونم برسونمت بیمارستان

میترسیدم دوباره بهش نگاه کنم میترسیدم .. ولی در عین حال کنجکاو بودم پلک محکمی میزنم تا دید تارم ازبین بره و بتونم دقیق تر نگاه کنم سرمو بلند میکنم و به چشماش زل میزنم ، با دیدن اون چشمای سیاه دلم میخواست زمان متوقف بشه و ساعت ها بهش زل بزنم میخواستم جای جای صورتشو کنکاش کنم چون بالاخره بعد این همه وقت باز پیداش کردم ... صورتش مردونه تر شده بود ته ریش درآورده بود و صداش از همیشه بم تر و خش دار تر شده بود با اینکه محوش شده بودم اما قبل اینکه فک کنه لالم سرمو به اینور اونور تکون میدم

_ نه لازم نیست .. من حالم خوبه

کلافه دستشو داخل موهاش فرو میبره و بهشون چنگ میزنه،  یادم میاد بچها میگفتن چقدر موهاش کم پشته ولی الان از هر وقت دیگه پر پشت تر و سیاه تر شده بود

_ ببین من واقعا احساس خوبی ندارم که همینجوری الان برم سوار ماشینم بشم ممکنه رفتنم یه اتفاقی برات بیوفته

با شنیدن حرفاش لبخند محوی میزنم همیشه همینقدر مهربون بود حتی هنین الانم بعد گذشت این همه وقت عوض نشده دوباره سرمو به اینور اونور تکون میدم و ادامه میدم

+ نه نگران نباشید من حالم خوبه

با سر به ساختمون انتهای خیابون اشاره میکنم

+ محل کارم نزدیکه میتونم خودمو زود برسونم تا اگه چیزی شد اونجا بهم کمک کنن


` 𝗝𝗨𝗣𝗜𝗧𝗘𝗥 ៶


Репост из: I C U
لذتی بالاتر از این نیست که کسی را بیابی که جهان را مثل تو ببیند، اینگونه می فهمیم که دیوانه نبوده ایم.


Репост из: I C U
اینم قشنگ بود


─  ּ 🍸 𝖠𝖲 𝖫𝖮𝖭𝖦 𝖠𝖲 𝖨𝖬
𝖧𝖤𝖱𝖤 𝖭𝖮 𝖮𝖭𝖤 𝖢𝖠𝖭
𝖧𝖴𝖱𝖳 𝖸𝖮𝖴.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
𓂃˖࣪ 𝖶𝖮𝖴𝖫𝖣 𝖸𝖮𝖴 𝖱𝖨𝖲𝖪 𝖤𝖵𝖤𝖱𝖸𝖳𝖧𝖨𝖭𝖦 𝖳𝖮 𝖥𝖤𝖤𝖫 𝖲𝖮𝖬𝖤𝖳𝖧𝖨𝖭𝖦?


𝖨𝖿 𝗒𝗈𝗎 𝗀𝗈 𝖽𝗈𝗐𝗇, 𝗍𝗁𝖾𝗇 𝗐𝖾 𝗀𝗈 𝖽𝗈𝗐𝗇 𝗍𝗈𝗀𝖾𝗍𝗁𝖾𝗋, 𝗂𝖿 𝗒𝗈𝗎 𝗁𝗈𝗅𝖽 𝗈𝗇 𝗂 𝗆𝗂𝗀𝗁𝗍 𝗃𝗎𝗌𝗍 𝗌𝗍𝖺𝗒 𝖿𝗈𝗋𝖾𝗏𝖾𝗋, 𝗂𝖿 𝗒𝗈𝗎 𝗀𝖾𝗍 𝗁𝗎𝗋𝗍 𝗂'𝗅𝗅 𝗍𝗋𝗒 𝗍𝗈 𝗆𝖺𝗄𝖾 𝗂𝗍 𝖻𝖾𝗍𝗍𝖾𝗋.💙🪐


  ` 𝗬𝗼𝘂 𝗔𝗿𝗲 𝗘𝘃𝗲𝗿𝘆𝘁𝗵𝗶𝗻𝗴 𝗜'𝗺 𝗟𝗶𝘃𝗶𝗻𝗴 𝗙𝗼𝗿 ៶


" طُ از پشت گوشی یه حسی بهم میدی که صدتا ازین آدمای دورم نمیتونن از نزدیک بهم بدن "


​​ֶָ֢ ׁ 𝔏𝗈𝗇𝗀 𝔇𝗂𝗌𝗍𝖺𝗇𝖼𝖾 𝗋𝖾𝗅𝖺𝗍𝗂𝗈𝗇𝗌𝗁𝗂𝗉𝗌 𝖺𝗋𝗌 𝗌𝗈 𝗆𝗎𝖼𝗁 𝗆𝗈𝗋𝖾 𝗌𝖾𝗋𝗂𝗈𝗎𝗌 𝖺𝗇𝖽 𝗆𝖾𝖺𝗇𝗂𝗇𝗀𝖿𝗎𝗅 𝗍𝗁𝖺𝗇 𝗌𝗁𝗈𝗋𝗍 𝖽𝗂𝗌𝗍𝖺𝗇𝖼𝖾 𝗋𝖾𝗅𝖺𝗍𝗂𝗈𝗇𝗌𝗁𝗂𝗉𝗌.
𝖨 𝗆𝖾𝖺𝗇, 𝗒𝗈𝗎 𝗁𝖺𝗏𝖾 𝗍𝗈 𝗁𝖺𝗏𝖾 𝗌𝗎𝖼𝗁 𝗌𝗍𝗋𝗈𝗇𝗀 𝖿𝖺𝗂𝗍𝗁 𝖺𝗇𝖽 𝗍𝗋𝗎𝗌𝗍 𝗂𝗇 𝗉𝖾𝗋𝗌𝗈𝗇 𝗍𝗈 𝗄𝗇𝗈𝗐 𝗍𝗁𝖺𝗍 𝗍𝗁𝖾𝗒 𝗐𝗈𝗇𝗍 𝖼𝗁𝖾𝖺𝗍 𝗈𝗋 𝗅𝗂𝖾.
𝗉𝗅𝗎𝗌, 𝗍𝗁𝖾𝗒'𝗋𝖾 𝗌𝗈 𝗆𝗎𝖼𝗁 𝖼𝗎𝗍𝖾𝗋;
𝖨𝗍𝗌 𝗁𝖺𝗋𝖽 𝗍𝗈 𝗁𝖺𝗏𝖾 𝗌𝗈𝗆𝖾𝗈𝗇𝖾 𝗆𝖾𝖺𝗇 𝗌𝗈 𝗆𝗎𝖼𝗁 𝗍𝗈 𝗒𝗈𝗎, 𝖺𝗇𝖽 𝗒𝗈𝗎 𝗍𝗈 𝗍𝗁𝖾𝗆 𝖺𝗇𝖽 𝗇𝗈𝗍 𝖻𝖾𝗂𝗇𝗀 𝖺𝖻𝗅𝖾 𝗍𝗈 𝖻𝖾 𝗂𝗇 𝗍𝗁𝖾𝗂𝗋 𝖺𝗋𝗆𝗌 𝗐𝗁𝖾𝗇𝖾𝗏𝖾𝗋 𝗒𝗈𝗎 𝗐𝖺𝗇𝗍 .. 𝔅𝗎𝗍 𝖿𝗂𝗇𝖺𝗅𝗅𝗒 𝗀𝖾𝗍𝗍𝗂𝗇𝗀 𝗈𝗇 𝖺 𝗉𝗅𝖺𝗇𝖾 𝗈𝗋 𝖽𝗋𝗂𝗏𝗂𝗇𝗀 𝗁𝗈𝗎𝗋𝗌 𝗍𝗈 𝗌𝖾𝖾 𝗍𝗁𝖺𝗍 𝗉𝖾𝗋𝗌𝗈𝗇, 𝖺𝗇𝖽 𝗌𝗉𝖾𝗇𝖽𝗂𝗇𝗀 𝖽𝖺𝗒𝗌 𝗍𝗈𝗀𝖾𝗍𝗁𝖾𝗋 𝗐𝗂𝗍𝗁 𝗍𝗁𝖾𝗆, 𝖻𝖾𝗂𝗇𝗀 𝗍𝗈𝗀𝖾𝗍𝗁𝖾𝗋, 𝗂𝗇 𝖾𝖺𝖼𝗁 𝗈𝗍𝗁𝖾𝗋𝗌 𝗉𝗋𝖾𝗌𝖾𝗇𝖼, 𝗂𝗌 𝗍𝗁𝖾 𝗆𝗈𝗌𝗍 𝗐𝗈𝗇𝖽𝖾𝗋𝖿𝗎𝗅, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝗍𝗂𝖼 𝗍𝗁𝗂𝗇𝗀 𝖾𝗏𝖾𝗋.


Репост из: ، TWEET .
RyujinTweet
عزیزان دقت کنید ساعتی که قرار داریم زمانی هست که همدیگه رو میبینیم نه زمانی که از خونه راه می‌افتیم.


ָ࣪  𓄹  𓏲 🌑🪐›‌   ִֶָ 


𝖫𝖴𝖢𝖸: 𝖣𝗈𝗇𝗍 𝗆𝖺𝗄𝖾 𝖺 𝗇𝖺𝗆𝖾 𝖿𝗈𝗋 𝗒𝗈𝗎𝗋𝗌𝖾𝗅𝖿 𝖺𝗌 𝖺 𝖼𝗒𝖻𝖾𝗋𝗉𝗎𝗇𝗄 𝖻𝗒 𝗁𝗈𝗐 𝗒𝗈𝗎 𝗅𝗂𝗏𝖾, 𝗆𝖺𝗄𝖾 𝖺 𝗇𝖺𝗆𝖾 𝖻𝗒 𝗁𝗈𝗐 𝗒𝗈𝗎 𝖽𝗂𝖾.


​​𝖨 𝖽𝗈𝗇𝗍 𝗆𝖺𝗍𝗍𝖾𝗋, 𝗂 𝖽𝗈𝗇𝗍 𝗁𝖺𝗏𝖾 𝖺𝗇𝗒𝗍𝗁𝗂𝗇𝗀 𝗅𝖾𝖿𝗍
𝗒𝗈𝗎 𝗁𝖺𝗏𝖾 𝖺 𝖽𝗋𝖾𝖺𝗆 𝗂 𝗇𝖾𝖾𝖽 𝗒𝗈𝗎 𝗍𝗈 𝗌𝖾𝖾 𝗂𝗍 𝗍𝗁𝗋𝗈𝗎𝗀𝗁 𝖿𝗈𝗋 𝗆𝖾 , 𝗍𝗁𝖺𝗍'𝗌 𝗆𝗒 𝖽𝗋𝖾𝖺𝗆 ..



Показано 20 последних публикаций.

44

подписчиков
Статистика канала