#فلسفه_ادبيات
#معرفى_بزرگان_تاريخ_فلسفه_و_ادبيات_جهان
@CE7ENآندره ژید نویسندهٔ نامدار فرانسوی، که مدت نیم قرن حضوری نمایان در عرصهٔ ادب فرانسه داشت و تأثیر شگفت آور نوشتههایش در سالهای پس از جنگ جهانی بر اکثر مخاطبان و به ویژه بر نسل جوان انکارناپذیر است، به سال ۱۸۶۹ در پاریس، چشم به جهان گشود. پدرش استاد حقوق و مادرش دختر یکی از بورژواهای ثروتمند نرماندی بود. ژید در خانوادهای پایبند به سنتهای مذهب پروتستان پرورش یافت و سالهای نوجوانی و جوانی او، تحت تأثیر این موضوع قرار گرفت. در کودکی، به سبب بیماری نتوانست بهطور منظم به تحصیل در مدرسه ادامه دهد. اما از آنجا که در خانوادهای علاقهمند به علم و فرهنگ میزیست، توانست این کمبود را به خوبی کنترل کند و در خانه به تحصیل ادامه دهد. پس از مرگ پدر به سال ۱۸۸۰، سرپرستی او به مادر دقیق و سختگیرش واگذار شد که با توجه و دلسوزی بیش از اندازه، پسر را به ستوه آورده بود. در این سالها، ژید در محیطی زنانه میزیست. در پانزده سالگی، با عشقی بیآلایش و عرفانی، به دخترخالهاش، مادلن روندو دل بست. این دلبستگی در سال ۱۸۹۵ به ازدواج انجامید و به رغم تمایلات دیگرگون جنسی ژید، آن دو تا سال ۱۹۳۸ (سال مرگ مادلن)، سعادتمندانه در کنار یکدیگر زیستند.
ژید فعالیت ادبی خود را در بیست و دو سالگی (۱۸۹۱) آغاز کرد. از آنجا که به یاری بخت، از رفاه مالی برخوردار بود و نیازی به کار کردن نداشت، توانست با فراغ بال به نوشتن بپردازد و از پشتیبانی معنوی نویسندگان و شاعرانی چون پیر لوییس، پل والری، و استفان مالارمه بهرهمند شود. به ویژه دوستی او با مالارمه، سبب شد که در آغاز کار، به مکتب سمبولیسم روی آورد. مهمترین آثار او در این دوران، عبارتاند از: یادداشتهای روزانه آندره والتر، شهرهای آندره والتر، رسالهٔ نرگس و سفر اورین. اما طولی نکشید که از این مکتب رویگردان شد و او نیز مانند مونتی، روسو و استندال، زندگی انسان را موضوع آثار خود قرارداد و با تجزیه و تحلیل مداوم و مستمر مسائل عاطفی و روانی خویش، کوشید تا از خواستها، نیازها، اضطرابها، ضعفها، توانمندیها و پیچیدگیهای روح بشر، پرده بردارد.
ژید در ۲۴ سالگی (۱۸۹۳) در حالی که به شدت بیمار بود و میپنداشت که زندگیاش با خطری جدی روبهروست، به تونس رفت. اما دو سال بعد (۱۸۹۵)، هنگامی که از آفریقای شمالی به فرانسه بازگشت، تغییری ژرف در او پدید آمده بود و جدا از بهبود کامل، از بسیاری از قید و بندهای جسمی و روحی رهایی یافته بود. از این پس، دست به نوشتن آثاری زد که از تجربیاتی سرچشمه میگرفت گه از او «موجودی تازه» ساخته بودند. از میان این آثار، میتوان به مائدههای زمینی(۱۸۹۷) ضد اخلاق(۱۹۰۲) و در تنگ (۱۹۰۹) اشاره کرد. اما کتابی که مایهٔ موفقیت او شد، دخمههای واتیکان بود که به سبب لحن جسورانهاش، شهرتی ناگهانی برایش به ارمغان آورد.
ژید مانند بسیاری از افراد، برای توجیه امیال خویش در برابر محرمات مذهبی، فلسفهای بنیاد نهاد.
وی در سال ۱۸۹۷ در کتاب مائدههای زمینی، فلسفهٔ پرشور و زیبایی را بنیان نهاد. این کتاب در آغاز مورد استقبال واقع نشد، بهطوریکه در طول ۱۰ سال تنها ۵۰۰ نسخه از آن فروش رفت، با اینکه از آثار دوره جوانی نویسنده است، وی تقریباً تمام آنچه را که میتوان فلسفه وی نامید در آن گنجانده است، و هرچه بعداً نوشته در تعقیب اندیشههایی است که در این کتاب بیان گردیده، یعنی امتناع از هر گونه وابستگی و قید و بند و ستایش شور و عشق و نگاهی هر لحظه نو به تمام جلوههای هستی.
خط سیر اندیشههای او در این کتاب به مانند بسیاری ادبا و حکمای بزرگ جهان شامل درونی ساختن شکوه و زیباییهای هستی و سپس رهایی از خویشتن و سیر در جهان نامتناهی معانی ژرف و جاودانست.
ریشه اندیشههای مائدههای زمینی را در کتاب مقدس و نوشتههای نیچه فیلسوف و شاعر شهیر آلمانی باید جست. نشانههایی از تأثیر ادبیات مشرق زمین نیز در آن دیده میشود. او در این کتاب چنین استدلال میکند که تمام امیال طبیعی، سودمند بوده و مایه تندرستی است، و بدون این امیال، زندگی لطف خود را از دست میدهد.
«وقتی از عملی لذت میبرم، برای من دلیل خوبی است که آن عمل را انجام بدهم... مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است، سیراب کن... چنان زندگی کن که «زندگیت بدون ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل میکند، پذیرای هر رویدادی باشد».
آندره در سال ۱۹۴۷ و زمانی که هفتاد و هشت ساله بود، برندهٔ جایزه ادبی نوبل شد. وی مینویسد:
تا زمان مرگش (۱۹ فوریه ۱۹۵۱)، بحث و جدلهای فراوانی پیرامون شخصیت و نفوذ او در جریان بود و «سیل انتقاد» از چپ و راست، کمونیستها و کاتولیکها، تا لب گور او را دنبال میکرد.
#آندره_ژيد
@CE7EN