•|کافه گندم☕|•


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


کنج امن من!
ناشناس:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-66293-aiWxxmQ
چنل دلبر..
@delbarakm1
شروعمون:
•99/4/2•
میشنوم حرفای قشنگتون رو🍃
@Sahelcoffebot

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


.


خودمو خیلی دوست دارم!
همه جا همرام بود، همه جا یه بار نگفت حاضر نیستم با تو بیام
اومد و هیچی نگفت
حرف نزد
فقط گفتمو و شنید
رنجش دادم و تحمل کرد
خودمو سخت دوست دارم!


شب بخیر؛


آدمیزاد سختشه که بگه "به من توجه کن". برای همین قیل و قال راه میندازه. عصبی میشه. داد میزنه. قهر میکنه. فرار میکنه. با خودش و زمین و زمان لج میکنه. برای اینکه به چشم بیاد. برای اینکه دیده شه!
تو فقط میبینی که چشماشو میبنده و داد میزنه و هیچی نمیشنوه؛ اون داره میپره و دستاشو تکون میده و میگه "هی! من اینجام! ببین منو!"
داره میگه "به من توجه کن."
و میدونی چقدر درموندست این جمله؟ سراسر استیصاله. و وقتی به زبون بیاد؛ اگه به زبون بیاد؛ دیگه گفتن و نگفتنش، فرقی نداره.


#ادامه_داستانک
پسره رنگش پریده بود؛ نمیدونستم از مردن میترسه یا از نیومدن دختره؛ هوا داشت تاریک میشد و دختره دیر کرده بود
- چرا میخوای بمیری؟
+چرا زنده بمونم؟
- تو تنها نیستی
+منظورت چیه؟
- پاشو از این بالاشهرو ببین، همه ماهارو یه نفر نخواسته؛ اینجوری حس بهتری داره آدم دلش قرص میشه که تعداد نخواسته شده ها بیشتره و تنها نیست...!

داشتیم شهرو نگاه میکردیم که عمدا از پشت زدم بهش تا فکر کنه داره پرت میشه پایین
+ چته؟ داشتم میفتادم
- مگه از اولشم نمیخواستی خودتو پرت کنی؟

جوابی نداشت؛ آروم گرفته بود.

- نامه رو بنویسیم و بعدش من برم دیرشده
+ نمیخواد؛ انگار قرار نیست بیاد

پیچید دوباره شهرو نگاه کنه ولی من فکر کردم میخواد خودشو پرت کنه و بی هوا از کوله پشتیش گرفتم و کشیدمش عقب؛ جفتمونم خوردیم زمین حسابی از دستش عصبانی بودم ولی اون یه ریز میخندید که لابه لای خنده هاش گفت:
+ هی تویی که نمیدونم اسمت چیه ازت خیلی خیلی ممنونم امروز باعث شدی بعد چندسال بتونم بخندم و از مردن بترسم؛ فکر میکردم خیلی وقته که مردم ولی یه مرده که از مردن نمیترسه میترسه؟

بی اختیار خندم گرفت و گفتم :
- جمع کن برو خونه امشب حواست به آسمون باشه چون اگه کسی ازت درمورد زیبایی ها پرسید تو موظفی که از رعد و برقای امشب براش حرف بزنی

خندشو خورد و اومد نزدیک تر و کلاه بارونیمو تا نوک دماغم کشید جلو و گفت:
+میشه فردا تو ازم درمورد قشنگی های دنیا بپرسی و منم از رعد و برقای امشب برات حرف بزنم؟

کلاه بارونیم رو دادم بالا و گفتم:
- به امتحانش می ارزه

از ساختمون اومدیم و بیرون و خدافظی کردیم و قرار شد فردا عصر دوباره تو همون ساختمون همدیگه رو ببینیم.
داشتم میرفتم سوار اتوبوس بشم که داد زد:
+ اسمت چی بود؟؟؟

با نیش باز داد زدم:
- باران


Репост из: ⚡️ My invisible world ?
اگه نوشيدنى هاى الكلى آزاد بود؛ هر روز و هر شب ميرفتم Bar !


تا وقتی خودت نخوای، هیچکس هیچ قدمی برات برنمیداره! تا وقتی خودت تلاش نکنی، اون چیزی که میخوای رو به دست نمیاری..
تا وقتی ریشه های دلت به امید وصل باشه؛
هیچ طوفان و تاریکی ؛ نمیتونه تورو معلق کنه... تو مثل نور؛ همیشه از دل تاریکی بیرون میای ؛ تو همیشه جوونه میزنی..
،
تا وقتی از خودت راضی و خوشحال نباشی هیچکس دیگه ام نمیتونه خوشحالت کنه..


ولی من از اینکه بین کلی آدم باشم نمیترسم دیگه، در واقع با خیلی از آدما ارتباط داشتم، برخورد داشتم با همه جور آدمی..و فهمیدم آدمای خوب هم زیاد هست!


نذار داغونت کنن، چون باید زندگی کنی بین همین آدما..حالا حالاها قراره زندگی کنیم!
کلی اتفاق هست که قراره بیوفته، کلی سختی، کلی خوشحالی و خوشبختی!


Репост из: •|کافه گندم☕|•
00:00
من قوی هستم زیرا تکیه گاهم خداوند است. جلو می‌روم و تا رسیدن به پیروزی از هیچ اشتباه و شکستی نمی‌ترسم
خداوندا سپاسگزارم.☕️🌿


از کجا انقدر مطمئنید که با مرگ، به اون آرامشه میرسید؟:)
اگر تازه شروع بدبختیا باشه چی؟!


خیلی جذابه=)))


من عاشق شهر ونیزم، خیلی دوست دارم یه روز برم اونجا، کلی بگردم و راه برم تو خیابوناش و سوار اون قایقاش بشم:)))


هیچوقت به خاطر کار کردن دستام تاول نزده بود، که زد، و به مامانم اینا نشون ندادم، وگرنه به هیچ عنوان نمیذارن که برم.
دستام امروز پنج بار با چاقو برید..شونه هام الان انقدر درد میکنه که نمیتونم سرمو پایین بیارم، مچ دستم داره میشکنه..
ولی من میگم آینده چراغونه!✨


ولی من مطمئنم در آینده به اون چیزایی که میخوام میرسم، اون روز میزنم رو شونه های خودم و میگم" دمت گرم که قوی بودی، ممنونم که صبر کردی، اراده داشتی و کم نیاوردی، ممنونم که تو اون روزای سخت ادامه دادی و جا نزدی، خلاصه ممنونم که انقدر خفنی:)))"


صداش چقدر شبیه علی یاسینیه:))))
@coffe_gndom




مهم نیست تو هوای بارونی کفش و پاچه ی شلوارم چقد گِلی بشه مهم اینه که من کلاه بارونیمو بکشم سرمو بزنم بیرون و راه برم و هر چاله ای که توش آب جمع شده؛ جفت پا بپرم توش.
تو یکی از این روزا که داشتم پیاده روی میکردم و به صدای بارون گوش میدادم؛ تو مسیر روبه رویِ ساختمون نیمه کاره یه پاکت نامه سفید رنگ که خیس و گِلی شده بود دیدم و از رو زمین برداشتمش و بازش کردم که بخونمش:
" نمیدونم وقتی داری این نامه رو میخونی چه حالی داری البته زیاد به حال من فرقی نمیکنه اینم مثل نامه های قبلی بی جواب میمونه فقط تنها فرقی که داره اینه که من دیگه منتظر جواب دادنت نیستم هر موقع از قشنگیای دنیا حرفی شد من گیج بازیاتو مثال میزدم یادته بهم میگفتی حداقل عین فیلما بگو نگاه مهربون و خنده هات جز قشنگی های دنیاست یکم احساسات داشته باش؟ ولی من هیچ وقت نتونستم ادا دربیارم مهربونی و خنده هات به کنار ولی من تو بغل دنیا غش میکردم وقتی که زل میزدی تو چشمام و میگفتی: "ها؟ نفهمیدم." الان دیگه دنیا برام قشنگی نداره چون دیگه تو ازم سوالی نمیپرسی و من چیزی برای توضیح دادن ندارم. دوس ندارم زیاد حرف بزنم فقط لطفا بعد من دیگه ای از کسی سوالاتو نپرس خدانگهدار."

بعد خوندن نامه از تو ساختمون صدایی شنیدم و چندتا سنگ ریزه خورد تو سرم
+بذار سرجاش
-بامنی؟
+گفتم نامه رو بذار سرجاش
وارد ساختمون شدم و طبقه ی چهارم یه پسره تکیه داده بود به یکی از ستونا
+مگه نگفتم نامه رو بذار سرجاش؟برا چی خوندیش؟
- خیلی نامه ت مرخرفه اصلا یه ذره احساس نداره حداقل یجوری مینوشتی که بعد مردنت دلش برات تنگ بشه.
+بعد مرگم دیگه چه فرقی میکنه
- باشه میذارمش سرجاش خود دانی
+ وایستا...چجوری بنویسمش؟
- بعد مرگت چه فرقی میکنه؟
+لوس نشو وقت کمه ممکنه برسه
-کاغذ خودکار داری؟
کوله پشتیشو باز کرد و دفترچشو دراورد و خودکارشو داد بهم
- خیلی خوبه آدم مجهز بمیره ایول
+ عجله کن الان میرسه ها
-باشه هولم نکن ...خودکارت چرا نمینویسه یه ها بکن رو نوک خودکارت
+من یخ زدم. ها کردنم نمیاد خودت ها کن
- قبل مرگت مردی که تو... بده من خودکارتو جنازه...خب شروع میکنیم
"بسم تعالی"
+ بنویس بسم‌الله الرحمن الحریم تا نتونه نامه رو دور بندازه
- خب میتونه قسمت بسم الله رو جدا کنه بعد بندازه دور
+خب یجوری بنویس که دلش نباد بندازه دور
- انقد دل سنگه؟؟
+حالا
- نگران نباش بسپر به من کاری میکنم بعد مردنت انقد گریه کنه که چشاش از کاسه دربیاد
+نه نمیخوام ... دلم نمیاد چشاش سرخ شه
- باشه پس جوری مینویسم بغض کنه
+نه بغض نه؛ سختش میشه نمیخوام اذیت بشه
- میگم نظرت چیه نمیری؟ چون تو با مردنت اذیتش میکنی حتی اگه دیگه دوسِت نداشته باشه باز عذاب وجدان میگیره
پسره زانوهاشو تا کرد و کوله پشتیشو گذاشت رو پاهاش و یه آه عمیق از رو بلاتکلیفی کشید
موهای زیر کلاه بارونیمو چلوندم و گفتم: باز فکراتو بکن
زد زیر خنده ، از اون خنده های ته دلی
- به چی میخندی؟
+ روزگار مارو باش...
#ادامه_دارد..


فکر میکنم وقتی ادم با کسی درد و دل میکنه و موقع ناراحتی احساستشو باهاتون به اشتراک میزاره به این معنیه که بهتون یه اطمینانی داره.
حتما پیش خودش فکر کرده شما درکش میکنید!
لطفا و لطفا و لطفا اگه دردودل و یا همدردی کردن نیستید حداقل فقط سکوت کنید.فقط بشنوید.
"لزومی نداره آدمی که دلش شکسته رو برای بار دوم و حتی بدتر ناراحت کنید.."☕️


ویس گیتار:))))👆🏽

Показано 20 последних публикаций.

147

подписчиков
Статистика канала