کجاست آن مرد؟
مردی که پستانم را مثل در قندان برمیداشت
و از لبانم چای مینوشید؟
کجاست آن مرد؟
مردی که بدون امضای موی من بر بالشش
خواب خوش نمیدید
و من خیال میکردم موهای بلندم
چیزی بیشتر از خاکروب خیابانهاست!
رفته
بیآنکه دستهایم را سرجایشان بگذارد
تا کی ابدی است عشق؟
تا کی؟
شاید آمده بود
دمی در من استراحت کند
اما دیده بود
پرندهای مرده در سینه دارم
شاید با من عشقبازی کرده بود
که جای دقیق زخمم را بداند
دوباره آوارهی خیابانها شدهام
دیگر چیزی شبیه دست از زبالهها پیدا نمیکنم
دلم میخواهد شبها
بیرون از تنم بخوابم
تا صدای قلب جنینم را نشونم
من تنها میتوانم مادر کلاغهای پارک باشم
و برای درختان مرده لالایی بخوانم
#نیر_فرزین
مردی که پستانم را مثل در قندان برمیداشت
و از لبانم چای مینوشید؟
کجاست آن مرد؟
مردی که بدون امضای موی من بر بالشش
خواب خوش نمیدید
و من خیال میکردم موهای بلندم
چیزی بیشتر از خاکروب خیابانهاست!
رفته
بیآنکه دستهایم را سرجایشان بگذارد
تا کی ابدی است عشق؟
تا کی؟
شاید آمده بود
دمی در من استراحت کند
اما دیده بود
پرندهای مرده در سینه دارم
شاید با من عشقبازی کرده بود
که جای دقیق زخمم را بداند
دوباره آوارهی خیابانها شدهام
دیگر چیزی شبیه دست از زبالهها پیدا نمیکنم
دلم میخواهد شبها
بیرون از تنم بخوابم
تا صدای قلب جنینم را نشونم
من تنها میتوانم مادر کلاغهای پارک باشم
و برای درختان مرده لالایی بخوانم
#نیر_فرزین