#دلنوشته_شما
بعضی دوست داشتنا یواشکیه
خیلی یواشکی...
.
همیشه فک میکردم سنگه دلم هیچوقت قرار نیست عاشق بشه و نمیشه ولی امروز....
خیلی عجیب بود بدون اینکه بفهمم از لحظه ای که صبح دیدمش تا الان تو خیالش بودم...
خودمم اول جدی نگرفتم گفتم ول کن بابا چی بود انقد سرد..
چون عین دوتا غریبه ای بودیم که من بخاطر کارم چند تا سوال ازش پرسیدمو و
مکالمه زیادی هم نداشتیم فقط یه سلام و خداحافظی ساده پشت ویترین مغازه و یه اقاممنون ....
فقط دو بار دیدمش و به اندازه ی همون دو بار کلی دلم نخ کش رفت براش...
دیدن رفتارش خنده هاش همه اتفاقی بود و برا من نبود همش واسه وقتی بود که داشت با یه مرد دیگه ای صحبت میکرد و من بی توجه به همه چی خیلی عادی داشتم گوش میدادم و بعضی وقتام نگام میرفت سمتش همش یادمه...
یه جوون بیستو خورده ای ساله که رفتار خیلی مودبانه و ارومی داشت صداش به دل مینشست میدونی؟یه جورایی با هم سن و سالای خودش فرق داشت...
تیپ خیلی عالی هم نداشت میشد فهمید که یه زندگی نسبتا معمولی داره ولی همه اون چیزایی که ارزوم بود همش تو یه ادمی بود که فقط باهم چند قدم فاصله داشتیم...
انگار همین دیروز بود که دیدمش
خبری ازش ندارم حتی نمیدونم اسمش چی بود و چند سالش بود
ولی الان شده مسافر خیالم
.
میدونی یه دوس داشتنایی هست که یواشکیه...
یواشکی هم میمونه
شیرینه ولی یه جورایی میشه حسرت...
اینکه کاش میفهمید
کاش بدون اینکه میگفتم میفهمید
کاش بود...
میدونم که نمیخونه و هیچوقت نمیفهمه
ولی شیرینه و حس خوبی بهم میده عین شکلاتِ داغی که وسط زمستون که با دستای یخ زده دستت میگیری و بخارش میزنه به صورتت همینقدر شیرین...
همینقدر اروم...
همینقدر گررررم....
حتی اگه نباشه
حتی اگه نفهمه...
🗣 #ناشناس
@Delneveshte_channel☕️