#مثنوی_نامه
⭕️آفت تکبّرِ دانش آموختگی
از جمله آفت های ویرانگر برای آدمی ، آفت تکبّر برخاسته از دانش آموختگی است ؛ بدین معنا که چون انسان دانش یا دانش هایی آموخت ، گمان کند که به همۀ آن دانش یا دانش ها دست یافته و نیز با این مقدار دستیابی ، از دانش های دیگر بی نیاز است و این دستیابی او را در مرتبه ای برتر از دیگران از هر نظر قرار داده است . حال آن که نه دانش ها را پایانی است و نه دانش آموختگی به تنهایی مزیتی ، که آن چه دانش آموختگی را ارزش می بخشد ، اخلاق دانشی است ؛ اخلاقی که نشانۀ آن فروتنی علمی و عملی است .
ملّای روم از دانش آموختگانی سخن می راند که با بخشی از دانشی آشنا می شوند و دچار توهّم می گردند که همۀ فنون آن دانش را یافته اند و دیگر خود را از آموختن و آموزگار دیدن بی نیاز می بینند و تکبّر آنان را فرا می گیرد و خود را تباه می سازند .
گوید : انسانی خام و نپخته با دریافتن یک فن در دانشی چنان به خود می بالد و می نازد که دیگر از آموزگاران و استادان فن کناره می گیرد و با خود می گوید که دیگر چه نیازی به فراگرفتن و آموختن و آموزگار و استاد دیدن دارم ؟! چنین اشخاص خام و کوته بین و بی تجربه ای همانند سامری اند که با دریافتن فن و هنری و دیدن فضل و کمالی در خود دچار تکبّر شد و از پیروی موسی (ع) سر پیچید و در برابر او ایستاد . سامری آن چه از فضل و هنر دریافته بود ، از موسی (ع) گرفته بود ، ولی توهّم خود دانشمندِ تمام دیدن سبب شد که چشم از آموزگار و راهنما بدوزد و به مقابله با حق برخیزد ؛ و این سقوط عاملی گشت که موسی (ع) به ناچار تدبیر دیگری در برابر او پیش گیرد و کاری کند که طومار آن متوهّمِ متکبّر و خطری که برای مردمان فراهم کرده بود ، درهم پیچد .
گوید : این داستان چه بسیار تکرار می شود و چه بسا دانش و معرفتی که به سَرِ انسان وارد می شود و مایۀ بزرگی طلبی و ریاست جویی می گردد و آدمی توهّم می کند که بدان وسیله برتر شده و خواجه و سرور گشته است ، غافل از این که همان دانش و معرفتِ تکبّر آور سَر او را بر باد می دهد و او را به قعر تباهی می بَرَد . پس هر دانش آموخته ای باید سخت مراقبت نماید که اگر می خواهد سَرش بر باد نرود و به قعر تباهی سقوط نکند ، فروتنی پیشه نماید و پیوسته در پناه آموختنِ بیش تر و سَرِ تعظیم فرود آوردن در برابر آموزگاران بزرگ و راهنمایان حق باشد و خود را در پناه چنین حفاظت گاهی حفظ نماید .
زان یکی بازی چنان مغرور شد
کز تکبّر ز اوستادان دور شد
سامری وار آن هنر در خود چو دید
او ز موسی از تکبّر سَر کشید
او ز موسی آن هنر آموخته
و ز معلّم چشم را بر دوخته
لا جَرَم موسی دگر بازی نُمود
تا که آن بازی و جانش را رُبود
ای بسا دانش که اندر سَر دَوَد
تا شود سَروَر ، به آن خود سر رَوَد
سَر نخواهی که رود ، تو پای باش
در پناهِ قطبِ صاحب رای باش
#مثنوی_نامه #ملای_روم #آفت_تکبر #دانش_آموختگی
📍 کانال مصطفی دلشاد تهرانی
@delshadtehrani