دیوانگیر


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


گفتم آهندلی کنم چندی
ندهم دل به هیچ دلبندی
سعدیا دور نیک نامی رفت
نوبت عاشقی است یکچندی
روز نوشت های من

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


چه باد به غبغبی مینوازد این رئیسی! که بله تصمیم مبارزه با فساد را رهبر فرموده اند!
خوب ابله! فساد که وارداتی نبود که از امریکا ارسال شده باشد، خودتان فاسد شدید و حالا هم گندش درامده و می بینید اگر ادامه بیابد همه تان را سیل خواهد برد. تازه اینگونه که شما با فساد مبارزه میکنید، بیشتر جنگ مافیایی هاست! چهار نفری که روزگاری در گروه دیگری بودند را از دور خارج میکنید تا چهار نفر دیگر جایشان را بگیرند. این چه شیوه مبارزه با فساد هست که به ان میبالید؟ کدام امید به تکرار نشدن فساد را در جامعه خلق کرده اید که اینچنین به ان مینازید؟ این چهارتا بگیر ببند اگر نامش مبارزه با فساد باشد که قهرمانش احمدینژاد هست که فساد خاندان هاشمی را به دستور رهبر تارومار کرد و اخر هم سر اژدها را کرد زیر آب!
نه جان من! انچه تو میکنی البته که داغ دل چندین ساله ماست که باز ستانده میشود، اما در خورجین خودت نریز. تو بدنام تر از انی که با این باریکه اب کرها، شسته شوی.


در خدمت و خیانت موسسات کنکوری
از شنیدن اینکه سفارت المان برایش بورسیه تحصیلی فرستاده، حالم خراب شد. سال بعد قرار هست کنکور بده. رشته اش حسابداری هست و در تمام ازمون های استان تهران رتبه یک اورده و در ازمون های کشور، رتبه هاش زیر 10 هست.
- اما چه جوری سفارت آلمان ترا پیدا کرده؟
- نمیدونم. فکر کنم از قلمچی شاید گرفته باشند!
دارم فکر میکنم خودمان با همدستی خارجی ها تیشه برداشته ایم و افتاده ایم به کندن کاشی کاری های مسجد شاه. روزگاری اشیای عتیقه و نسخ خطی به تاراج رفتند و حالا هم سرمایه های انسانی.
خیلی دهشتناک هست اینکه موسسات اموزشی مانند قلمچی با سفارتهای خارجی رد و بدل اطلاعات کنند تا دزدان کالا را گزیده تر برند!
بعد هم بگردیم و لانه های فساد و جاسوسی را پیدا کنیم. وقتی رئیس بانکی که هرجا سخن از اعتماد بود نامش میدرخشید، 3 هزار میلیارد ببرد بریزد جیب کانادا، چرا یک موسسه کنکوری نکند!؟
به کجای این شب تار
بیاویزیم
قبای ژنده خود را


یک نگاه:
در نگاه من اصلاح طلبی در بخش بدنه مشکلی ندارد اما در بخش مدیریتی عملا وجود خارجی ندارد . اعتقاد راسخ دارم اگر خاتمی به هر دلیلی از جمله مرگ، از صحنه خارج شود، اصلاحات از بن بست کنونی رهایی پیدا میکند. همان اندازه که وجود خامنه ای برای بقای نظام مهم هست ، اصلاح طلبی کنونی قایم به فرد خاتمی هست که عمیقا ناتوان، فاقد استراتژی و بازدارنده هست. خاتمی بعنوان یک کنترل کننده شاید بد نباشد اما بعنوان هدایت کننده، یک فاجعه به تمام معناست. من شخصا ارزو میکنم پرچمدار اصلاح طلبی ادمی مثل نسرین ستوده باشد. زنان برای هدایت اصلاح طلبی قابلیت بی مانندی دارند. چرا که مطالبه صنفی و جنسی خودشان، بخش اعظم اصلاحات را شکل میدهد.


خدایا هر روز ان رویایی را محقق فرما که مقدماتش در ان دوردستها در حال اماده شدن هست


Репост из: دوستداران محمد مجتهد شبستری
🔹باز خوانی مقاله "پاسداشت عدالت یا حفظ حق انتقام؟" نوشته محمد مجتهد شبستری در تاریخ دوازدهم آبان سال هزار و سیصد و نود و سه که بعد از اعدام ریحانه جباری نگاشته شده است.
🔺چکیده:
🔻در عصر حاضر ما ایرانیان در جامعه‌ای جدید زندگی می‌کنیم و در آن چنان زندگی اجتماعی‌ای به سر می‌بریم که به هیچ صورت، استمرار زندگی اجتماعی قبیله‌ای مومنان عصر پیامبر نیست.
🔻اگر متون قصاص در زندگی اجتماعی قبیله‌ای مخاطبان پیامبر اسلام که در آن حفظ حق انتقام کشیدن، عدالت به شمار می‌آمد، متون آمرانه تلقی می‌شدند همان متون و امثال آنها، امروز برای ما که زندگی اجتماعی جدیدی داریم متون تاریخی گشته اند.آنها فقط نشان می‌دهند که در عصر پیامبر مجازات قاتل را به حق به انتقام کشیدن یا بخشیدن بازماندگان مقتول واگذار کرده بودند.
🔻آنها به عنوان متن‌هایی برای ما، به بیش از این دلالت نمی‌کنند. آنها تبدلات مفهومی پیدا کرده اند و این تبدل معلول تاریخیت اجتناب ناپذیر زندگی اجتماعی ما انسان‌ها است و از این تاریخیت گریزی نیست.
🔻در عصر حاضر قانونگزاران ما موظفند قانون مجازات کشور ایران را با توجه به تغییرات اجتماعی که به «دولت – ملت» شدن جامعه ما منتهی شده ، بر مبنای پاسداری از عدالت که حق جامعه است تدوین کنند و نه بر مبنای حق انتقام کشیدن بازماندگان مقتول که مخصوص زندگی‌های قبیله‌ای است.
🔻در این صورت قضات ما خواهند توانست با استناد به چنان قانونی در تعیین مجازات فقط پاسداشت عدالت را مبنای قضاوت قرار دهند و بدینگونه در همه موارد حرمت خون و جان انسان را که آن نیز بخشی از مراعات عدالت است نصب العین خود سازند و در موارد لزوم از استناد به هر گونه علل مخففه سود جویند.
🔹متن کامل:
shorturl.at/imsN3
🔹منبع:
وب سایت محمد مجتهد شبستری

@mojtahedshabestari


Репост из: «صدای مردم» (آمدنیوز)
🔴 «محمدعلی علوی‌ گرگانی» یکی از فسیل‌های دکاندار دین ساکن قم: «دوچرخه سواری زنان مورد رضایت امام زمان نیست!!! اما متاسفانه روزانه می‌شنویم که فلانی‌ها اجازه داده‌اند. اگر می‌خواستیم اینگونه عمل کنیم که اینقدر شهید نمی‌دادیم!»

▪️پی‌نوشت: به نام دین و اسلام و امام زمان، افکار متحجرانه و پوسیده‌ی متعفن خود را بر جامعه تحمیل می‌کنند.

🆔 @Sedaiemardom


حالا این اقای امام زمان نظراتشان را چگونه اعلام میکنند و پیام اورانشان کیا هستن، معلوم نشده اما این جناب ابله منویات ان حضرت را میفهمند


ها باید مدیر بشوند!
یک مثال واضح از ناکارامدی مجموعه هایی که بر تصمیم گیری های غیر شفاف سنتی بنا شده اند، سازمان پژوهش های علمی صنعتی انقلاب هست که در یک مجموعه پهناوری در حومه شهریار و از سال های اول انقلاب بنا نهاده شده. این مجموعه با بودجه کلان تاکنون نقشی تحول افرین در فرایندهای علمی و صنعتی نداشته. یک موردی که خودم با ان سروکار داشتم این بود که طرح تولید نیمه صنعتی خودم را به انها ارائه دادم و انها در کمال ناباوری و تنها بخاطر نظر یک کارشناس که اعتقاد داشت با روش ادعایی من، استحصال ماده موثره غیرممکن هست، از پذیرفتن طرح من مبنی بر استقرار در مرکز رشد ان سازمان امتناع ورزیدند. جالب این بود که خود همان مجموعه سه سال قبل تائیدیه اختراع مرا صادر کرده بود و همین کارشناس یکی از اعضای امضای کننده تائیدیه اختراع هم بود! وقتی به وی یاداور شدم که چگونه اختراع مرا تایید کرده اید اما انرا به لحاظ علمی، امکانپذیر نمیدانید پاسخ داد که در ان جلسه هم او مخالف بوده! یعنی این بابا نظرش در یک جلسه در اقلیت بوده و غیر موثر، اما وقتی خودش تصمیم گیر نهایی بوده، هیچ الزامی برای احترام گذاشتن به سایرین که برخلاف او فکر میکرده اند و در عین حال در اکثریت بوده اند، نداشته! مساله اصلی در اینجا عدم شفافیت تصمیم و عملکردهاست که اجازه اختفا و سو استفاده را به تصمیم گیران میدهد. ان مجموعه نه تنها در چهل سال اول بلکه در چهل سال دوم هم اگر جمهوری اسلامی عمر داشته باشد، به هیچ تحول علمی و یا صنعتی دامن نخواهد زد. آنهاییکه با سازمان پژوهش های علمی صنعتی انقلاب اشنا هستند بخوبی میدانند که انجا هم ملک اختصاصی بعضی هاست! از جمله خانم دکتر معظمی، نابغه بیوتکنولوژی.
شاید اینگونه میشود جمعبندی کرد که سازوکارهای پیشین در ایجاد تحول علمی صنعتی مانند بوجود امدن شهرهایی بود که بعد از ساکن شدن افراد، زیرساخت های شهری مانند خیابان کشی و احداث شبکه های اب و برق رسانی و غیره در ان ایجاد میشد که صد البته به خاطر معارضه با منافع افراد ذینفوذ و یا بخاطر منافع کلان مقامات و صاحب منصبان، به کارایی حداکثری نمیرسیدند. اما صندوق شکوفایی و نواوری مانند یک شهر مدرن هست که ابتدا زیرساخت های شهری در ان تعبیه شده و بعد از کامل شدن ان زیرساخت ها، مردم به خانه سازی در محله های مورد نظر و با معیارهای طراحان شهری اقدام کرده اند.


کندو و کاوی در سازوکار و عملکرد مجموعه های نوظهور علمی، صنعتی
چه سازوکاری پشت مجموعه صندوق نواوری و شکوفایی هست که آنرا متفاوت از دیگر مجموعه های برامده در جمهوری اسلامی میکند؟ صندوق نواوری و شکوفایی در یک ساختمان نوساز در زاینده رود شرقی قرار دارد و مستقیما زیر نهاد ریاست جمهوری به شرکت های دانش بنیان خدمات و تسهیلات میدهد. پیش از این مجموعه های ستاد نانو و پارک پردیس هم مورد توجهم بوده اند و انها هم فعالیت های نسبتا قابل قبولی داشتند اما قدرت تصمیم گیری در این دو مجموعه محدود بود و منابع مالی که در اختیارشان بود هم محدود بود. تجربه ام در رابطه با سرمایه گذاری در ستاد نانو ناموفق بود. بخش دارویی این ستاد را دکتری ر. که رئیس دانشکده داروسازی و عضو هیئت مدیره شستا بود اداره میکرد. تجربه من در رابطه با سرمایه گذاری توسط عوامل این ستاد نافرجام بود که دلیل عمده اش بودن همین دکتر مذکور بود. بعدها از طریق یک دکتر دیگری که قرار بود بخش مطالعات بالینی طرح مرا برعهده داشته باشد، متوجه شدم که دکتر ر. به این فرد پیشنهاد داده بود که دو نفری طرح مرا را به وزارتخانه ببرند ، بدون اینکه من در این مساله ذینفع باشم! در حقیقت ستاد نانو با تمام علاقه ای که در رده کارشناسان به طرح من داشتند، اما در عمل گوشت را به دست گربه داده بودند! وضعیتی بسیار نابسامان تر در معاونت فناوری ریاست جمهوری دوره احمدینژاد بوقت معاونت خانم سلطانخواه بود، که تقریبا به ملک خصوصی عده ای تبدیل شده بود!
در صندوق نواوری و شکوفایی این شکل از مواجه که یک فرد صاحب قدرت و توانمند بر طرح ها اشراف داشته باشد، از میان برداشته شده و کاری که صورت گرفته این هست که اولا منابع و خدمات قابل ارائه بسیار عظیم هست و دوم اینکه کارشناسان تحت نظارت دائمی قرار دارند. وقتی در سایت این صندوق باشی، متوجه میشوی که یک شمارنده وجود دارد که تعداد طرح های مورد بررسی و انهاییکه به نتیجه رسیده اند را نمایش میدهد. در حقیقت هم این شمارنده ها یک نمایش صرف نیستند. در دوهفته گذشته چندین بار از طرف کارشناسان در رابطه با طرح هایی که ارسال کرده ام و تسهیلاتی را درخواست نموده ام ، با من چه با تلفن و چه با ایمیل تماس گرفته اند که چرا ادامه روند متوقف شده. ظاهرا سلسله مراتب بگونه ای هست که بالادستی ها بر پرونده ها و وضعیت آنها نظارت میکنند و طولانی شدن وضعیت یک درخواست را یک نمره منفی بحساب کارشناس مربوطه میگذارند. اما اینکه در جمهوری اسلامی انهم در وضعیت اش و لاش کنونی اش که در همه اداره ها و سازمان ها، کارمندان و کارشناسان بجای رتق و فتق امور، عاطل و باطل نشسته اند و یا به فکر جیب خویش اند، یک مجموعه ای با حساب و کتاب به کارش ادامه میدهد، چیزی در حد معجزه هست.
تجربه ده ساله من در مجموعه های معطوف به کارافرینی در حوزه دانش بویژه در پارک های فناوری گویای آن هست که ورودی این مجموعه ها توسط ارکان خود مجموعه مورد استفاده قرار میگرد و بیشتر شبیه یک سفره هست که با دورهمی به خود و تنی چند از نزدیکانشان تعلق میگیرد. در پارک فناوری تهران عملا هیچ خدمت سیستماتیکی که تحول افرین باشد به شرکتهای مستقر در پارک ارائه نمیشد. بلکه بیشتر سکوی پرتابی برای رئیس و معاونین برای دریافت تسهیلات هنگفت و یا ارتقا به مقام های بالاتر بود. یعنی فردی که رئیس پارک میشد عملا نگاهش اینگونه بود که از امکانات موجود برای هرچه بیشتر بالا کشیدن خود سود ببرد بی انکه مسیولیتی اشکار و غیر قابل انکار و در عین حال قابل ردگیری در قبال شرکتهای مستقر داشته باشد.
در صندوق نواوری و شکوفایی این شکل از روابط به چشم من تاکنون نخورده. هرچند من بسیار از این مجموعه دور هستم و قضاوت نهایی را نمیتوانم بکنم، الا یا ایحال کارکردها نشان از آن دارد که سواستفاده از موقعیت، نسبت به ساختارهای پیشین تا حدود زیادی تقلیل یافته.
یک ویژگی که صندوق نواوری و شکوفایی را از مجموعه های پیشین که در راستای نوسازی صنایع و راه اندازی چرخ اقتصادی کشور راه اندازی شده بودند، همین دیجیتال شدن سازوکار اجرایی ارائه خدمات هست که نقش کارشناسان و مدیران را در عین شفاف بودن، کاهش داده تا انها کمتر در روند اجرایی بتوانند، دست برده و به اصطلاح سو استفاده بکنند. در یک کلام مشکلات پیشینی که به نارضایتی خدمات گیران و عدم پیشبرد اهداف یک سیستم منجر میشد، در اختفا کاری و تصمیم گیری در پستوها بود. بنظرم با کاستن از نقش فیزیکی ادمها در تصمیم گیری، و سپردن بخش اجرایی به ماشین و کامپیوتر، بخش عمده سواستفاده ها از میان رفته. اگر چنین سازوکارهای شفاف سازی در حوزه هایی مانند گمرکات و اتاقهای تعاون و سازمان های صنایع و بالاتر از همه در صنایع غذا و دارو صورت پذیرد، این امید میرود که احتمال سواستفاده مدیران و کارشناسان و دورهمی خوری ها تا حدود زیادی مرتفع شود. جان کلام اینکه در سازمانها رئیس


Репост из: «صدای مردم» (آمدنیوز)
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔴 حسن‌ روحانی تهدید کرد: اگر در پایان ۶۰ روز دوم با اروپا به نتیجه نرسیم، حتما برای سومین‌بار از تعهدهای هسته‌ای کم می‌کنیم

🆔 @Sedaiemardom


یادش بخیر در روزگاران گذشته کسی اگر میخواست به زیردستی اولتیماتوم بده تا سه میشمرد. تا دو که میرسید و میدید که طرف تکان نخورد میگفت : دوونیم. باز میدید که طرف عین خیالش نیست میگفت: دو و هفتاد و پنج ! خلاصه تمام اعداد حقیقی میان 2 تا 3 را میشمرد! اخه پدر امرزیده کجای تو به یک بالادست میخوره که شروع به شمردن کردی؟ 60 روزه دوم ، شصت روزه سوم تا علی برکت الله


Репост из: صمد حیدری
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ای ای


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
من میمیرم برای این سکانس شهر قصه! حالیته؟


Репост из: غرب وحشي
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
اقتصاد گل و بلبل - این دختر خانوم با این استندآپ یک دقیقه خیلیارو شست و تکاند و پهن کرد!

توصیه می کنم حتما ببینید که اینجوریش هیچ جا گیرتون نمیاد!😂

🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯👌
🆔 @shomal60


Репост из: «صدای مردم» (آمدنیوز)
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔴 حشمت‌الله طبرزدی بر حمایت از بیانیه‌های درخواست استعفای علی خامنه‌ای و گذار از رژیم جمهوری اسلامی تاکید کرد.

آقای طبرزدی در بخشی از سخنانش گفت: رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم فاشیستی، درست مانند رژیم فاشیستی هیتلر است و رژیم فاشیستی نیز بر اساس رأی مردم روی کار می‌آید.

🆔 @Sedaiemardom


ای مارمولک !


تکرار اجتناب ناپذیر انقلابی، شبیه انقلاب 57 در تبریز
از روزی که اژدهای خفته هویت طلبی در تبریز بیدار شد که صد البته به یمن بداندیشی جمهوری اسلامی در ایجاد موانع سر راه اصلاحات دوم خردادی بود، جریان هویت طلبی در تبریز به مرحله ای شبیه قیام پانزده خرداد قم وارد شد. واکاوی ان رخدادهایی که با "نمنه " از زبان یک سوسک در کیهان بچه ها شروع شد، نشان میدهد که چرا ادمی مانند محمد حسین فرهنگی که بعدها هویت سپاهی بودنش اشکارتر شد، سخنگوی هویت طلبان شد! باری اما ان جریان، پیامدهای بسیاری داشت که هم برای تبریز و ایران مایه های پیشرفت و تعالی شدند و هم اسباب و عللی را فراهم نمودند که در مسیر پیش رو به چاله های تاریخی مان بیفتیم.
-تبعات مثبت هویت طلبی تبریزی ها
سانترالیسم که در هئیت رضاخان و در پاسخ به نابسامانی ملک و ناامنی مردم ایجاد شد و ضرورت شکل گیری یک دولت قدرتمند مرکزی را پیش اورد، در شکل نرم افزاری خود تئوری کسانی را پیروزمند ساخت که خواهان حذف صداهای ناموزون بودند. افرادی مانند ایرج افشار و حتی کسروی با تقسیم کردن مردم اذربایجان به دو مفهوم ترک و اذری، و تائید اذری و نفی ترکی که از ملزومات اعمال تئوری سانترالیسم بود، کوشش های فراوان کردند و صد البته موفق هم شدند. هرچند با به پایان امدن دوران نا امنی، این در مرکز ماندن زبان فارس موضوعیت اش را از دست داده بود، اما کسی نه از فارس زبانان و نه از ترک زبانان مجال و توان طرح این مساله را که میدان دادن به انحصارگرایی زبان فارسی، ظلمی اشکار در حق دیگر زبان ها و قومیت ها بود، نکرد. تا اینکه این اتش نهفته با بدطینتی جاهلانه جمهوری اسلامی در تکه تکه کردن سرزمین ایران صرفا برای مقابله با اصلاحات دوم خردادی ، روشن شد! بعد از ان، این موج روز به روز گسترده ترشد و با ظهور باشگاه تراکتور، برندگی این مطالبه بحق هویت طلبی بسی بیشتر هم شد. اما این پایان ماجرا نبود. جوی های کوچک مطالبات مردم تبریز رفته رفته به هم میرسیدند و رودخانه پرآبی را میساختند. اقبال نهانی جوانان به رقص اذری، ترویج زیرزمینی موسیقی اذری، درکنار چاپ کتاب به زبان مادری، که با بودن کانالهای ماهواره ای اذری و ترک، زمین حاصلخیزی برای رشد پدید اورده بود، حلقه های مبارزه ای را در دل خود پدید اورد که مانند حلقه روحانیون حول خمینی و حلقه روشنفکران حول شریعتی ، در تبریز و اذربایجان به ایفای نقش پرداختند.
امروزه با پیدایی شبکه های غیر قابل کنترل مجازی، سیلابی از هویت طلبی های تبریزی و دیگر شهرهای اذربایجانی شکل گرفته و میتازند.
این جریان سیلابی دستاوردهای بسیار عظیمی داشته. از بطلان قضاوت عجولانه نسبت به قاجاریه تا نقد تئوری سانترالیسم که در هیبت تفوق زبان فارسی، بی عدالتی ناپیدایی را در حق اقوام دیگر ساکن فلات ایران رقم زده بود، تا بی اعتنایی مرکز نشینان به ماجرای حکومت فرقه که گویی هرگز در این سرزمین ان واقعه عظیم رخ نداده است!
امروزه و در نبود یک جریان ریشه داری که مصلحانه دغدغه های کلان ملی را متابعت کند، هویت طلبی تبریزی ها در کنار بیشمار اگاهی که در نزد اندیشمندان ایران ایجاد کرده و انها را در نوع نگاه دچار تحول کرده و میکند، گروه های تندرویی را هم به بار اورده که رفته رفته میروند تا میداندار این هویت طلبی شوند و داستانی شبیه انچه در انقلاب 57 رخ داد را رقم بزنند.
نگرانی عمده من از اتفاق نامیمونی که برای ایران میتواند بیفتد چندان نیست که نگرانیم برای تبریز و اذربایجان هست که مبادا همان اتفاق تصفیه خونینی که در ذات هر انقلابی هست، بیفتد. اینکه اتش که گرفت خشک و تر با هم بسوزند و به خاطر بدست اوردن هویت خویش، داشته های اصیل تر خویش را از کف بدهند.
متاسفانه فضای گروهای تلگرامی بخاطر ماهیت و توانمندی این کانال ها و گروه ها، بسمت دو قطبی شدن میرود و ادمها بجای مباحثه، به مجادله و طرف کشی سوق داده میشوند.
اصل داستان، مثنوی هفتاد من کاغذ میشود اما جان کلام وجه نگران کننده از این هویت طلبی تبریزی ها در کم عمقی میانگین اگاهی که حاصل نه مطالعه که سر بردن در دنیای مجازی گوشی های هوشمند هست و زیادی تعصب بر روی ادعایی هست که میشود.




Репост из: ?شبکه ایرانیاران? (کانال جدید)
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
💠 حجم کم فایل صوتی جلسه خصوصی آقای طبرزدی و یارانش در خصوص گروه بیانیه ۱۴ نفر

پ. ن: در حالیکه فعالین بیانیه منسوب به ۱۴ نفر در بند و کشمکش با نیروهای اطلاعاتی هستند طبرزدی در حال تخریب و تهمت به آنها...

#نفاق_افکنان_محکومند
#جمهوری_اسلامی_با_انصارش_باید_بروند

💎 @iranyarannetwork1398 💎


طبرزدی را از سال 81 در لیست سیاه خودم گذاشته بودم. از 16 اذر 81 که سر مزار سه قطره خون با تعدادی امده بودند و قصد فاتحه خوانی ( نمایش اپوزیسیونی) داشتند. مامور مخفی با انها هم بود که اعلامیه های گروه هایی که قبلا امده بودند را از روی قبرها برمیداشت تا اثری از کسانیکه امده بودند نباشد. همانجا متوجه شدم که طبرزدی در پی نمایش هست. از من خواست فیلمی که از انها دارم میگیرم را برایشان بفرستم. ادعا میکرد هر چه خودشان فیلم دادند را از انها گرفته اند. شانس اوردم که تلاش نکردم فیلم را بهش برسانم! حالا این مهره در اب نمک خوابیده دارد نقشی که برای چنین روزهایی برعهده گرفته بود را بازی میکند. مراقب باشیم. او به احتمال زیاد نفوذی هست

Показано 20 последних публикаций.

59

подписчиков
Статистика канала