❤اڹتقام ٻیڲڹاهـــےِِ ❤¸♫♪


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


★رمان فول جذاب★
♪♫❤اڹتقام ٻیڲڹاهـــےِِ ❤
لینک https://t.me/joinchat/AAAAAE0k4JuiVh_u7_VmTA

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: رویــ♡ـآی دخـتـرونـ❀ـه
T.me/Royaye_dkhtrune | #profset♡


Репост из: •|M̷n̷e̷ m̷n̷🌙
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
[تُ]رویـایِ اَولـو آخَـرَمـی..!👧🏻💍
T.me/Mnemn22 | #mn_aqa♥️


Репост из: ᶜᵃᶠᶠᵉᵗᵉˣᵗ☕
کلماتتو بالا ببر نه صداتو، این بارونه که باعث رشد گلها میشه نه رعدوبرق (:

@CaffeText_office


Репост из: 𝒩𝒴𝒞𝒯𝒪𝒫ℋℐℒℐ𝒜🌿
دلبر... تو که همیشه میگفتی تنها پناه منی!
همیشه با اخم میگفتی: هر وقت مُردم گریه کن و بگو بی پناه شدم!
دلبر نیستی... نیستی ببینی چقدر بی پناه شدم...!
دلبر نیستی بیام بهت پناه بیارم....
نیستی، پناه این اشکای لجبازم بشی
نیستی اشکام دیوونت کنه، بی قرارت کنه
نیستی بیام پشتت قایم شم که هیچکس و هیچی نتونه دیگه اذیتم کنه
نیستی پناه بی پناهیام بشی....
نیستی....!
دلبر‌..‌. چند وقته مُردی؟!
تو چجوری مُردی که من اینقدر بی پناه شدم!؟💔🙃🤞🏿🏳‍🌈
-صودآع🔥
•••🥀💔@nyctophilia_chnll💔🥀•••


Репост из: -ᏕᎮᏋፈᎥᏗᏝ
ع حال ما اگ بپرسی جوابش بی ادبیع!


Репост из: -ßlå¢k wðl£ 🐺🌗✨
اون با ترس به دورو برش نگاه میکرد...

اما نمیدونست که من از بالای سرش بهش خیره شدم ....
#مخاطب_خاص
Rhn.hp
@BLACK_WOLF_ROMAN


Репост из: دل نویس :)
ولی مَن خودمو تو رویایِ پوشیدنِ همون پیرهَن مردونَت که هرشَب بهش فکر میکنم جا گذاشتم:)
#فاطی_ما
@dell_nevis


Репост из: ˹𝐜𝐚𝐟𝐞 𝐬𝐡𝐞𝐞𝐫 ♥️💍˼
▲🍁🍂
خنده هامون شبیه خنده های جوکر شده
از همونا که اسمش خنده ست، خودش گریه...!
🚬
🖤@beststarsmrgsb🖤


Репост из: ‍|•єє✞ℑѦḎ🧚🏻‍🕸
‏موندَنی نیستی دُچارِش نَکُن 💧
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@EETIAD_chnl


Репост из: ?ᵂᴀᴸքᴬքᴇᴿ
[ تو واسه کسایی اب دهنت راه میوفته که اگه روشون 80 درصد تخفیف بزنن من ورشون نمیدارم :) ]


Репост из: -ᴛʜᴇ ʟᴀɴᴅ ᴏғ ʙᴜᴍᴘʏ ᴀʀʀᴏɢᴀɴᴄᴇ🍃
کدومش؟♡
Опрос
  •   هلوشوبدم:/؟
  •   لیموشو بدم:/؟
93 голосов


Репост из: [🇩 🇪 🇦 🇩 🇱 🇮 🇫 🇪 ]👽
تو معمولی هم نبودیا !،
من اراده کردم ترو بهترین ببینم.
T.me/deead_life


Репост из: - مَنِ بی طُ!
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
• میشـع برگردی پیش این دختر دیونه :)

-T.me/Mnebi_To |🖤


Репост из: 『✦•𝒔𝒉𝒊𝒌𝒈𝒊𝒓𝒍•✦』
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
مدل مو برای زیر مقنعه و روسری خیلی راحت و آسون💇🏻‍♀🌻
#آموزشے 🧽🧸
#شاخ_شو💎🥝
@dokhmeleshik


Репост из: Toktam
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
دستبند ۲ ردیفه سواروسکی ژله ای😍❤️
۲۰۰۰۰ تومان
@tktm_rm
@toktam_gallery


#پارت۱۰۲
#انتقام_بیگناهی



از خجالت نمیتونستم چیـکار کنم ، اخه معروفم میشه فامیلی والا فکر نمیکنن ادم اشتب میکنه بعد مٺل مت ضایع میشه ؟
لبخنده مزخرفی زدم
-اها پس منظورتون از معروف فامیلتونه پس
لبخندی زد و گفت:
بعله درسته .
-خب دیگه پس بابت این سو۶ تفاهم متاسفم ،اگه با من کاری ندارید برم.
+خوش حال شدم از اشناییتون .
-همچنین .
ازش جدا شدم چند قدم برنداشته بودم که دیدم پاندای جادوگر با اون وضع و لباس افتضاحی داشت اویزون امیرعلی کرده
واسه لحظه ای قلبم ایستاد .
امیر اخماش توهم بود اما بازم با اون وضعیتی ک داشت دلیل نمیشد که از خودش،جداش نکنه
دختره ی بیشعور دستشو دور بازوش حلقه کرده و هی خودشو خم راست میکنه از اونجایی که یقه لباسش اویزونه ،کل سینه هاشو به نمایش میزاره .مدل لباسش جلوش کوتاهه و پشت سرش دنباله داره
دستام از عصبانیت مشت شد ،من باید حال این یکیو بگیرم حالا هرجور شده .
داشتم فکر میکردم که جرغه ای تو ذهنم زد .
خدمتکارایی که نوشیدنی داشتن یه لیوان ازش برداشتم و به سمتشون رفتم .
لبخند رو لب رفتم جلوش .
امیر با دیدن من یه جوری نگاه کرد که انگار فرشته ی نجاتشو دیده ،پاندا هم وقتی منو دید خندش جمع شدو پشت چشمی نازک کرد .
یه قدم اومدم جلوتر و جوری فرض کردم که انگار دارم میافتم ،خودمو کج کردمو لیوان نوشیدنی رو روی پاندا چپه کردم .
نوش جونت عزیزم .
جیغی کشید و منم خیلی ریلکس گفتم:
وای عزیزم معذرت میخام داشتم میافتادم .
جیغ جیغش به هوا رفت:
معلوم هست حواست کجاست دختره ی دهاتی ،یه عینک بگیر که ببینی و نریزی رو من .
لباش سفید بودو لکه ی قرمز حسابی ضایع میزد .
دستمالی برداشت و روش کشید و خراب ترش کرد .
پاندا:
وای بگم خدا چیکارت کنه دختره ی دست و پا چلفتی .
پشتشو کرد و خواست بره که با دیدن دنباله ی لباسش ،وسوسه شدم لبخند شیطانی زدم و پامو گزاشتم روی دنباله لباسش پاشو برداشت که قدم بعدیو برداره که طق با صورت پخش زمین شد .
همون موقع صدای اهنگ قطع شدو
صدای بلندی ایجاد شد .
همه سر ها بطرفش چرخید و صدای خنده ها بلند شد.
-وای عزیزم چیشدی ؟ پات به کجا گیر کرد؟

@enteghambighonahi




уσυ ѕнσυℓ∂и'т вє уσυяѕєℓf ωιтн ѕσмєσиє ρєσρℓє вυт ℓιкє тнємѕєℓνєѕ 𖠕⚉
براي بعضيا نبايد خودت باشي ،بايد خودش باشي ☻♰
@enteghambighonahi


#پارت۱۰۱
#انتقام_بیگناهی

روکرد به منو گفت:
دوست و اشنا زیاد داری رو نمیکنی!
-سعید از بچگی همسایمون بود و یه چند سالیع از محلمون رفته .
امیر یه تای ابروشو داد بالا و کنار گوشم گفت:
نمیدونستم با همسایه هام اینقدر جوری.
وای چقدر این پسره گیر میده سرمو خورد ،حوصله ی نه اینوـ داشتم نه این مهمونیه کوفتیو .
پس با یه معذرت خواهی به بهانه ی دستشویی جیم زدم ،والا خودم اعصاب ندارم باز اینم پیله کرده همون جور غرغر کنان میرفتم که باکسی برخورد کردم با اون کفشای پاشنه بلندی که پام بود ،پام پیچ خورد و نزدیک بود پخش زمین بشم که دستی دور کمرمو گرفتو وسط هوا و زمین وایستادم از ترس چشمامو بسته بودم .
+نیوفتادی هنوز سالمی.
با صدای مردی سریع چشمام اندازه ی دیگ نذریه امام حسین باز شدو ازش جدا شدم .
+اروم خانوم دوباره نیافتین .
مرده جونی با موهای بور و چشمای رنگی ،خوشتیپ و خوشگل .
اول سریع دور و برو نگاه کردم ببینم امیرعلی ندیده که دیدم نه خدا رو شکر از سعیدم جدا شده و داره با ارمان میحرفه .
نفسی از سر اسودگی کشیدم

+خانم اتفاقی،افتاده ؟دنبال چیزی میگردین ؟
وای چقد این حرف میزنه ،نمیزاره تمرکز کنم .
چرخیدم به طرفش .
-ببخشید حواسم پرت بود ندیدمتون .
خنده ای کرد .
+نه بابا مشگلی نیست فقط حواستونو جمع کنین همیشه خوش شانس نیستین .
داشت کسعشر میگفت الکی سرمو تکون دادمو میخاستم ردش کنم برم گفت:
سامان معروف هستم .
خب معروفی که معروفی حمتی باید به همه بگه که معروفه والا.
بعدشم دستشو به طرفم دراز کرد ،به دستش نگاهی انداختم.
خودش،فهمید دست بده نیستم دستشو جمع کرد .
-خب حالا معروفیتون چیه ؟
با تعجب و ابرو ی بالا داده گفت:
بله متوجه نشدم .
وای گیر چه اسکلی افتادیم خودش میگه معروفم حالا نمگه واسه چی
-میگین معروف هستین،میگم خواننده این ؟بازیگرین؟چی هستین؟
یه دفعه قهقه ش رفت تو هوا ،دیوونه شد رفت .
خودشو کنترل کرد و خندشو قورت داد با خنده ای که هنوزم تو صداش،بود گفت:
+معروفیت چیه؟
فامیلیم معروفه .
همون موقع بود که فهمیدم حسابی گاف دادم
@enteghambighonahi
----ویرایش شده----
#پارت۱۰۱
#انتقام_بیگناهی

روکرد به منو گفت:
دوست و اشنا زیاد داری رو نمیکنی!
-سعید از بچگی همسایمون بود و یه چند سالیع از محلمون رفته .
امیر یه تای ابروشو داد بالا و کنار گوشم گفت:
نمیدونستم با همسایه هام اینقدر جوری.
وای چقدر این پسره گیر میده سرمو خورد ،حوصله ی نه اینوـ داشتم نه این مهمونیه کوفتیو .
پس با یه معذرت خواهی به بهانه ی دستشویی جیم زدم ،والا خودم اعصاب ندارم باز اینم پیله کرده همون جور غرغر کنان میرفتم که باکسی برخورد کردم با اون کفشای پاشنه بلندی که پام بود ،پام پیچ خورد و نزدیک بود پخش زمین بشم که دستی دور کمرمو گرفتو وسط هوا و زمین وایستادم از ترس چشمامو بسته بودم .
+نیوفتادی هنوز سالمی.
با صدای مردی سریع چشمام اندازه ی دیگ نذریه امام حسین باز شدو ازش جدا شدم .
+اروم خانوم دوباره نیافتین .
مرده جونی با موهای بور و چشمای رنگی ،خوشتیپ و خوشگل .
اول سریع دور و برو نگاه کردم ببینم امیرعلی ندیده که دیدم نه خدا رو شکر از سعیدم جدا شده و داره با ارمان میحرفه .
نفسی از سر اسودگی کشیدم

+خانم اتفاقی،افتاده ؟دنبال چیزی میگردین ؟
وای چقد این حرف میزنه ،نمیزاره تمرکز کنم .
چرخیدم به طرفش .
-ببخشید حواسم پرت بود ندیدمتون .
خنده ای کرد .
+نه بابا مشگلی نیست فقط حواستونو جمع کنین همیشه خوش شانس نیستین .
داشت کسعشر میگفت الکی سرمو تکون دادمو میخاستم ردش کنم برم گفت:
سامان معروف هستم .
خب معروفی که معروفی حتمی باید به همه بگه که معروفه والا.
بعدشم دستشو به طرفم دراز کرد ،به دستش نگاهی انداختم.
خودش،فهمید دست بده نیستم دستشو جمع کرد .
-خب حالا معروفیتون چیه ؟
با تعجب و ابرو ی بالا داده گفت:
بله متوجه نشدم .
وای گیر چه اسکلی افتادیم خودش میگه معروفم حالا نمگه واسه چی
-میگین معروف هستین،میگم خواننده این ؟بازیگرین؟چی هستین؟
یه دفعه قهقه ش رفت تو هوا ،دیوونه شد رفت .
خودشو کنترل کرد و خندشو قورت داد با خنده ای که هنوزم تو صداش،بود گفت:
+معروفیت چیه؟
فامیلیم معروفه .
همون موقع بود که فهمیدم حسابی گاف دادم
@enteghambighonahi



Показано 20 последних публикаций.

296

подписчиков
Статистика канала