مجله قلمرو


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


قلمرو، ماهنامه ای در حوزه سیاست و فرهنگ - ghalamro.net info@ghalamro.net

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


بررسی ابعاد پنهان پروژه‌های انتقال آب کارون به عراق | اعظم بهرامی، کارشناس محیط زیست

چرا باید به موضوع امکان صادرات آب اهمیت داد؟

۱. به لحاظ مرزی ایران و عراق آنقدر به هم نزدیک هستند که طرح و اجرای پروژه های انتقال آب از کارون عملا در قالب پروژه های دیگر ممکن باشد. همین طرح انتقال آب به چزابه یکی از مرزی‌ترین نقاط ایران و عراق، محلی که نه شهراست و نه زمین کشاورزی و یا طرح انتقال آب غدیر. پروژه غدیر زیر مجموعه های زیادی دارد که اب را از کارون و سد دز و سرچشمه های کارون در زاگرس و زردکوه منتقل میکنند. اینها خود میتوانند نمونه ای از این دست باشد.

۲. دراغلب پروژه های انتقال آب و سد سازی، قرار گاه خاتم و اقمار آن مدیرپروژه و پیمانکار هستند و بودند. در این مورد آنها بارها بدون مجوز سازمان محیط زیست و حتی بر خلاف حکم قضایی عمل کرده اند بدون آنکه پاسخگو باشند. چرا پروژه های انتقال وسیع‌تر از این زمره خارج باشد، آنهم با شناخت شرایط نفوذ سپاه درعراق و توجه به مستدام بودن این نفوذ و اعمال قدرت. علاوه بر این، حضور نام سپاه هزینه نقد کردن پروژه و اطلاع‌رسانی پیرامون آن را بسیار بالا می‌برد.

https://ghalamro.net/12/karoun-iraq-azam-bahrami


چاره دولت برای چالش خوزستان | دکتر ناصر کرمی

طی هفته گذشته بیشترین حجم از اخبار رسانه های فارسی زبان در باره اعتراضات و درگیری های مرتبط با موضوع آب در خوزستان بوده است. این یادداشت کوتاه مروری دارد بر چاره های در دسترس و شدنی دولت برای مهار بحران آب در خوزستان.

اما برای آنکه چاره ها را مرور کنیم ابتدا باید تصور دقیقی از دلیل بروز این وضعیت داشته باشیم. تصویر ضمیمه این یادداشت به ما کمک می کند. میبینیم که دبی کرخه، طولانی ترین رودخانه ایران و یکی از منابع عمده تامین آب آشامیدنی خوزستان تقریبا به یک پنجم کاهش یافته است. کمابیش این سرنوشت دیگر رودخانه های خوزستان نیز هست.

https://ghalamro.net/12/water-crisis-khouzestan-karami


اصل این مقاله در شماره اخیر ماه‌نامه آمریکایی Commentary که یک مجله نظری در حوزه سیاست و فرهنگ (تاسیس ۱۹۴۵) است منتشر شد. سهراب احمری، دانش‌آموخته حقوق و متولد ایران است که در نوجوانی به آمریکا مهاجرت کرد. او که اکنون نویسنده ارشد این مجله است، پیش از این، در بسیاری از نشریات آمریکایی دیگر می‌نوشته است. لازم به یادآوری است که قلمرو پذیرای نوشته‌ها و مقالاتی است که به گسترش و ارتقای نقد و تبادل نظر کمک می‌کند. محتوا و تمام گزاره‌های مندرج در مطالبی که در قلمرو منتشر می‌شوند لزوما بازتاب‌دهنده دیدگاه‌های قلمرو نیستند.

بازی تخت طاووس | سهراب احمری

https://ghalamro.net/12/peacock-throne-sohrab-ahmari


فرهنگ سیاسی ایران نیازمند یک منبع زنده مشروعیت برای تجسد اراده مردم و ایستادن بر فراز جامعه ناسازگار و به‌لحاظ قومی ناهمگون است. به عبارتی، ایرانیان نیازمند نوعی «پادشاه» هستند. آنها هرگز به‌طور جمعی بدون یک پادشاه زندگی نکرده اند، و تخیل سیاسی آنها همواره به‌سوی تاج‌وتخت بوده است. تجربه (بد) مشروطه و قانون‌سالاری در اوایل قرن ۲۰ همراه با اقتدار سلطنتی وجود داشت، و جمهوری اسلامیِ کنونی نیز دارای رهبر عالی است، که در واقع، یک پادشاه با نامی دیگر است. نهایت ذهنیت اتوپیایی خواهد بود که تصور کنیم سنتی ۲۵۰۰ ساله را می‌توان پاک کرد.
وجود شاه به‌معنای فقدان حکومت قانون و سیاست مشورتی، یا هرکدام از عناصر آزادی بسامان که غرب در نظام‌های خود ارج می‌نهد نیست. همان‌گونه که برنارد لوئیس فقید، وقتی درباره کشورهای عربی سخن می‌گفت، تایید می‌کرد که ممکن است آزادی، مشورت و نظارت و موازنه (checks and balances) را در نهادهای غیرنمایندگی و غیردموکراتیک داشته باشیم. ایران بیش از یک سده دارای مجلس بوده که در مقاطعی همانند یک پارلمانی قانونی عمل کرده است. در ایرانِ پساجمهوری اسلامی، مجلس می‌تواند به‌عنوان یک پیکره سیاسی واقعا قانون‌گذار عمل کند. اما یک پارلمان احیاشده نیازمندی به منبع مشروعیتی زنده را، یعنی یک مقام تضمین‌کننده دولت و ضامن آزادی ایرانیان را مرتفع نمی‌کند.

بازی تخت طاووس | سهراب احمری

https://ghalamro.net/12/peacock-throne-sohrab-ahmari


برای بیش از دو هزار سال، اصل پابرجای حیات سیاسی ایران، استبداد یعنی حکومت خودکامه بوده است و امروز نیز چنین است. ویژگی اصلی استبداد، مالکیت حکومت بر همه چیز است. حکومت می‌تواند به طبقات مختلف امتیازهای ویژه‌‌ای نامتناسب با حق آنها اعطا کند. علاوه بر این، همه فعالیت‌ها، از جمله کشاورزی، باید در خدمت حکومت باشند؛ هر آنچه را حکومت داده می‌تواند پس بگیرد. عواقب توسعه سیاسی در ایران همواره پردامنه بوده اند.

هما کاتوزیان، استاد تاریخ دانشگاه آکسفورد می‌نویسد «طبقات اجتماعی در ایران از حقوقی مستقل از دولت بهره‌مند نبوده اند. هیچ قانونی بیرون از حکومت که بالاتر از جامعه باشد وجود نداشته است. تنها قوانینی بوده اند که همواره در معرض تغییرات سریع و پیش‌بینی‌ناپذیر بوده اند.» بنابراین، «مشروعیت حکومت در ایران، برخلاف اروپا، ریشه در قانون و رضایت طبقات موثر اجتماعی نداشته است.» از ساتراپ [حاکم محلی در ایران باستان] تا دهقان، همه در ترس و لطف حکومت زندگی می‌کردند.

پیش از اسلام قطعا قوانینی وجود داشت. با حمله اعراب قانون کشور در اختیار شریعتی قرار گرفت که بر همه شئون زندگی احاطه داشت. نه نظام حقوقی ایران باستان، نه شریعت، نتوانست رابطه میان حکومت و جامعه را سامان دهد. حقوق و قانون اساسی، در واقع، در ایران وجود نداشته است. کاتوزیان می‌نویسد «همین دلیل اعمال قدرت خودکامه به امری عادی بدل شد.» حکومت‌ها در ایران می‌توانستند بدون مجوز از شرع، افراد را تنبیه کنند، یا از اعمال مقررات شرع وقتی به‌ نفع آنان بود صرف نظر کنند.

بازی تخت طاووس | سهراب احمری

https://ghalamro.net/12/peacock-throne-sohrab-ahmari


هاجر، همان کنیز خریداری شده در مصر است که سارای عقیم در اختیار همسرش، ابراهیم قرار داد تا آنها را صاحب فرزندی کند. اما ازارهای ابراهیم و سارا هنگام بارداری، راهی جر فرار برایش باقی نگذاشت. فراری که برای یک کنیز یک نافرمانی بزرگ به شمار می رفت. در میانه راه در کنار چشمه آب، فرشته ای بر سر راه هاجر قرار گرفت و او را به ابراهیم بازگرداند با این وعده که فرزند او پیشگام توده ها خواهد بود و هیچ وقت به بندگی کسی در نخواهد آمد (سفر پیدایش۱۶:۱۲)

هاجر به خانه ای که از آن فرار کرده بود به ناچار بازگشت و اسماعیل را به دنیا آورد. اما چند سال بعد ابراهیم با افزایش اختلاف میان صاحبخانه و کنیز و این که سارا در سن ۹۰ سالگی با وعده الهی اسحاق را به دنیا آورده بود، هاجر را همراه با پسرش اسماعیل روانه بیابان بیر السبع ساخت و هاجر در همین بیابان بود که تنهایی، بیجا شدگی و درماندگی را تجربه کرد تا آن زمان که توانست به چشمه آب دست یابد (سفر پیدایش ۲۱:۱۸).

هاجر، اولین زن روی ماه | لیلا اسدی

https://ghalamro.net/12/hagar-mohja-kohf-asadi


ایتالیا بزرگترین دروازه دریایی عبوربرای مسافران دو قاره آسیا و آفریقا به مقصد اروپاست. با وضع قانون دوبلین در سال ۲۰۰۳، در واقع طبق مقررات مصوب توسط سران اتحادیه اروپا تصمیم درباره درخواست پناهندگی باید در کشوری گرفته شود که نخستین محل ورود پناهجو بوده است. در صورتی که آن کشور معلوم و جزو کشورهای امن شمرده شود، درخواست‌کننده بدون بررسی تقاضایش، به نخستین کشوری که وارد شده، بازگردانده شده و ملزم به اعلام تقاضای پناهندگی در آنجاست.

به همین دلیل اغلب پناهجویانی که به ایتالیا میرسند باید در ایتالیا تقاضای پناهندگی بدهند و این علاوه بر افزایش آمار پناهندگان در ایتالیا ساماندهی آن را هم دشوار و پیچیده میکند. بزرگترین کمپ اتحادیه اروپا در استان کالابریا در جنوب ایتالیا در بهار عربی به تنهایی میزبان ۵۰۰۰ پناهجو بود. و البته کمتر از یک سال قبل بزرگترین دزدی شبکه ای امکانات و نقدینگیهای اهدایی سازمانهای جهانی، واتیکان و دولت مرکزی به پناهجویان این کمپ هم توسط پلیس ایتالیا کشف و منهدم شد. گروه بزرگی از پولشویی و سرقت که از نماینده صلیب سرخ و مامور واتیکان تا نماینده و افسر پلیس حافظ نظم در داخل کمپ در آن دست داشتند.

این موضوع بارها توسط فعالین حامی پناهندگان مطرح شده است. ایتالیا مدیریت بسیار ضعیفی در کنترل و حمایت و توانمندسازی مهاجران داشته است. پاسخ معمول حکومت اما اشاره به جمعیت زیاد مهاجران و عدم امکان انتخاب مهاجران اماده و توانمندتر توسط دولت است.

ماجرای آکواریوس چه بود؟ | اعظم بهرامی، روزنامه‌نگار ساکن ایتالیا

https://ghalamro.net/12/aquarius-refugee-crisis-italy


آرش صادقی، فعال حقوق بشر و دانشجوی فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تهران، در حال حاضر در زندان گوهردشت کرج به‌سر می‌برد و از شرایط وخیم جسمی رنج می‌برد. دو اعتصاب غذای جدی او که یکبار برای همسر زندانی‌اش بود، این شرایط جسمی را برای او به‌وجود آمده است. این یادداشت درباره مقاومت او و اهمیت توجه افکار عمومی به وضعیت اوست.

آرش، تولد دوباره حماسه اساطیری | دامون گلریز

https://ghalamro.net/12/arash-sadeghi-damoon-golriz


ترجمه فارسی این مقاله در یکی از شماره های آتی مجله قلمرو منتشر خواهد شد. 👆👆


Репост из: Nasser Karami
https://premierpublishers.org/ijgrp/050720177004

در این مقاله که در "ژورنال بین المللی جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای" منتشر شده است تلاش کرده ام چارچوبی برای مطالعه و تحقیق در زمینه اثر توتالیتاریانیسم بر محیط زیست طراحی کنم. مقاله، البته با مقایسه تفصیلی دو نمونه خشکیدن دریاچه های آرال و ارومیه شرح دقیقی دارد بر عوامل خشکیدن دریاچه ارومیه و از این نظر شاید برای دلمشغولان محیط زیست در ایران جالبتر باشد. اما جانمایه مقاله ترسیم یک الگوی همگون از رفتار توتالیترها با محیط زیست و منابع طبیعی است. مقاله شرح می دهد که چگونه تحمیل یک هدف ایدئولوژیک (برای مثال تبدیل بیابان قره قوم به کشتزار در مورد آرال، خودکفایی گندم در مورد سوریه و عراق، تغییر الگوی کشت و خودکفایی کشاورزی در مورد ایران و افزایش سرانه تولید برنج در مورد کره شمالی) می تواند به قهقرای گسترده سرزمین منجر شود.


برنارد لوئیس، استاد مطالعات خاورمیانه در دانشگاه پرینستون و نویسنده مقاله «بازگشت اسلام» (۱۹۷۶) در حالی در صد و‌ یک سالگی درگذشت که خاورمیانه هنوز صحنه فعالیت گروه‌ها و دولت‌های افراطی اسلام‌گراست.

لوئیس یکی از مشهورترین پژوهشگران خاورمیانه‌شناسی در غرب به‌ویژه در حوزه تاریخ خاورمیانه بود. مقالات و کتاب‌های او دریچه تازه‌ای برای شناخت خاورمیانه، چه در غرب چه در خود خاورمیانه گشود. او که زاده لندن بود در دانشسرای مطالعات شرقی و آفریقایی لندن (SOAS) تحصیل کرد و همان‌جا دارای کرسی مطالعات خاورمیانه شد. در سال ۱۹۷۴ به پرینستون نیوجرسی رفت و در سال ۱۹۸۲ شهروند آمریکا شد.

بیشتر آثار او به تاریخ اسلام و شکل‌گیری جوامع مسلمان پرداخته اند. دو کتاب اعراب در تاریخ (۱۹۵۰) و خاورمیانه و غرب (۱۹۶۴) از نخستین کتاب‌های او بود که جایگاه او را در میان خاورمیانه‌شناسان دانشگاهی تثبیت کرد. در دهه ۱۹۷۰ بود که با گسترش جنگ داخلی در لبنان و انقلاب اسلامی ایران بیشتر بر اسلام سیاسی متمرکز شد.

او اسلام را معنویت و دینی بزرگ می‌دانست اما همواره از نگرانی خود از عدم تحمل و خشم در جهان اسلام می‌نوشت.

برنارد لوئیس، پژوهشگری که بازگشت اسلام‌گرایی را پیش‌بینی کرده بود | محمد ایزدی

https://ghalamro.net/12/bernard-lewis-died-izadi


مهم ترین کارکرد فضاهای شهری فراهم آوردن عرصه ای فیزیکی برای تجسم فعالیت دموکراتیک مردم در تثبیت و اعتلای جامعه مدنی و انقیاد ساختار قدرت به ضوابط و قوانین می باشد. فضاهای شهری گوناگونی می توانند پذیرای چنین عملکردی باشند. در اعتراضات اخیر به قوانین مهاجرتی دولت امریکا، سالن های فرودگاه های شهرهای مهم امریکا همچون نیویورک شاهد چنینی عملکردی بودند. در اعتراضات دانشجویی سال 1989 به حکومت کمونیستی چین میدان معروف تیانانمن پکن عرصه ای برای بروز فعالیت سیاسی شهروندان گردید. در ایران قرن 19 میلادی، این امامزاده ها و مساجد مهم شهرها بودند که با فراهم آوردن فضای بست نشینی وظیفه سیاسی خویش را ایفا می کردند. نهایتاً هابرماس نشان می دهد که چگونه کافه های انگلیسی و سالون های فرانسوی بستری برای بحث و تبادل نظر جامعه بورژوای فراهم آوردند و چگونه به رشد آگاهی سیاسی در اروپای غربی در قرون 18 و 19 کمک کردند.

از حوزه عمومی تا فضای عمومی: بازشناخت فضای شهری به عنوان ساختی سیاسی-اجتماعی | اشکان رضوانی نراقی

https://ghalamro.net/12/urban-public-sphere-space


همه خلق در سمت تعیین حقابه برای کشاورزان ایستاده اند. از فعالان سیاست بگیر تا بقیه. ماجرا وجوه پیچیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد. طرفداران محیط زیست اما نباید در زمین سیاست و اقتصاد بازی کنند. آنها فقط باید در سمت طبیعت و زیستمندان آن بایستند. دست دولت بسته است برای گشودن سدها برای طبیعت؟ مردم محتاج نانند؟ تعطیلی کشاورزی آشوب می آفریند؟ چه مسائل دردناک و دشواری. اما اینها مسائل اهل سیاست است. مشکل دولت است. دولت نباید هزینه حل مشکلاتش را از جیب طبیعت و محیط زیست بدهد. طرفدار محیط زیست نباید در زمین سیاست بازی کند. حل مشکل دولت وظیفه او نیست. گرفتن حق طبیعت وظیفه اوست. دولت به اندازه کافی مدعیان جان بر کف دارد. نگران دولت نباشید. نگران طبیعت رو به فنا و زیستمندان زبان بسته و بی پناه آن باشید.

پنجگانه ایرانیان و خشکیدگی ایران، دوم. کنشگران محیط زیست | ناصر کرمی

https://ghalamro.net/12/environment-actvism-iran-drying


انتشار عکسهای خصوصی توسط چهره های معروف و سرشناس عرصه هنر بدون آرایش، معرفی مدلهایی با سایزهای بسیار متفاوت از عرف معمول بازار، انتشار عکس از بدنهای بدون اپیلاسیون ، اعتراض به مفهوم سنتی ارزش باکرگی از مواردی بود که در قالب این مفهوم در رسانه های مجازی جهان راه یافت و به سرعت منتشر شد. هشتگ‌هایی مثل #بدون_آرایش، #بدن_من، #بدن_من_حق_من و #نه_به_حجاب_اجباری زاویه های مختلف این اعتراض به جنسیت زدگی بازار تولید و مصرف وابسته به پوشش و محصولات آرایشی و بهداشتی مختص زنان و تنگناهای سنتی و مذهبی سازمان یافته در این حوزه را روشن میکنند.

# بدن_من (# حق_من) کمپینی در دفاع از مالکیت زنان بر بدن خود | اعظم بهرامی

https://ghalamro.net/12/my-body-iran-sexism


4- در نهایت اگر کشور روی ریل توسعه نیفتد هیچ کاری نمی شود کرد. برای رهاندن منابع آب از فشار مطالبات فزاینده، منابع مالی کافی لازم است. هم برای ایجاد میلیونها شغل (شغل هایی در حوزه هایی با آب بری کمتر) و هم تامین آب از منابع پایدار جدید. و منابع مالی کافی برای چنین تغییری فقط از تغییر ریل حکمرانی ملی از "فقط امنیت و بقا" (انگاره ای که می گوید همین وضعیت خوب است چون دست کم اینکه سوریه نشده ایم و عجالتا اولویت حفظ همین وضعیت است با اهرم های نظامی و امنیتی) به آغاز یک برنامه واقعی و مشهود توسعه و رفاه منطبق بر اقتضائات جغرافیایی ایران. درست در همین نقطه بحث آب و خشکیدگی اصطکاک پیدا می کند با سیاست و دشوار می شود. اما از این دشواری باید گذر کرد. نهادها و کنشگران مدنی باید حاکمیت را مجاب کنند گزینه ای جز توسعه روی میز نداشته باشد. جز با توسعه نمی توان خشکیدگی ایران را مهار کرد. بی مایه فطیر است. دنبال توسعه نرویم شاید دیرتر سوریه بشویم اما قطعا در نهایت میخشکیم و سومالی می شویم. سومالی شدن گزافه است؟ سیستان و بلوچستان و جنوب کرمان و هرمزگان و خراسان جنوبی و ... را ببنید. همین الان. نه چند سال دیگر.
*
5- با احترام به همه کنشگران مدنی، واقعیت این است که الان ایران اولویتی بزرگتر از مهار خشکیدگی ندارد. فمینیست هستی؟ مدافع حقوق اقوامی؟ فعال کارگری هستی؟ برای حفظ حقوق همجنسگراها می جنگی؟ زنده باد. آفرین بر این تکاپوی انسانی. اما اولین و مهمترین اولویت برای زندگی داشتن سرزمین است. خشکیدگی سرزمینمان و گستره حیات در ایران را از ما می گیرد. این فقط بزرگترین مسئله نیست. شرایط به گونه ای اضطراری است که می توان گفت اکنون این تنها مسئله ایران است.
*
(این مجموعه یادداشت ادامه دارد و به تدریج در #قلمرو منتشر می شود).


پنجگانه ایرانیان و خشکیدگی ایران/ 1- جامعه مدنی
ناصر کرمی
برای مهار خشکیدگی ایران جامعه مدنی باید بیشتر بر چه اهداف و کنشهایی متمرکز شود؟ نهادهای مدنی اساسا در کجای یک یک نقشه راه فرضی برای نجات ایران از بحران فزاینده خشکیدگی ایستاده اند؟ در این باره می توان بسیار گفتگو کرد. آنچه که در پی می آید هم پاسخ هایی است به پرسش های پیش گفته، هم چارچوبی که گفتگوی فراگیر مابین نهادها و کنشگران مدنی می تواند پیرامون آن شکل بگیرد:
*
1- مهمترین نکته برکشیدن ماجرا به سطح محیط زیست و زیستبوم است. متاسفانه در ماجرای خشکیدگی فقط صدای ذینفعان چشم انداز انسانی شنیده می شود. مثلا کشاورزانی که حقابه خود را از دست داده اند و شهروندانی که از ریزگردها به ستوه آمده اند. اما هر آنچه که انسان تجربه می کند در این ماجرا فقط سطوح متفاوتی از زیان های قابل جبران است. ویرانی نیست. طبیعت ایران است که در تداوم خشکیدگی بخش افزونتری از آن برای همیشه بی برگ و بار و کویر می شود. آن بخش از مساحت ایران که مستقیما به انسان و سکونت و معیشت او مربوط می شود کمتر از ده درصد مساحت کشور است. وقتی دغدغه شما برای مهار اثرات خشکیدگی فقط هر آن چیزی باشد که به انسان و منافع او مربوط می شود به واقع تن به آن بازی داده اید که نود درصد مساحت ایران و همه زیستبوم آن و تنوع و غنای زیستی کشور را به خود وامیگذارد تا ویرانتر و خشکیده تر شود. کنشگران مدنی باید بدانند که ذینفعان چشم انداز انسانی کمابیش صدای خود را دارند، صدایی که خوشبختانه به خوبی شنیده می شود، و آنچه که کاملا (تعمدا؟) مورد غفلت قرار گرفته صدای طبیعت ایران و زیستمندان آن است. "چاره کن درد کسی کز همه ناچارتر است".
*
2- در نهایت اقتضای بازار است که رفتار حکمرانان آب را تعیین می کند. از تغییر سیاستها در حوزه کشاورزی تا به طور کلی تغییر الگوی مصرف آب در ایران. "برای تغییر رفتار بازار خود بازار و سازوکار آن نقشی مهمتر از حکومت دارد. ارباب واقعی بازار مصرف کنندگان هستند. آنها هستند که با تغییر الگوی مصرف می توانند بازار را وادار به تغییر کنند". محیط زیستی ها باید یقه بازار را بگیرند. آنها نباید وقتشان را برای مجاب کردن سیاستمداران تلف کنند. سیاستمداران نه مجاب می شوند و نه یقه شان به آسانی گرفتنی است. می توان شماری از مهمترین محصولاتی که تولیدشان به بهای خشکاندن ایران انجام می شود را در فهرستی سیاه قرار داد و از مردم خواست در قالب یک مقاومت مدنی مسالمت جویانه از مصرف آنها خودداری کنند.
*
3- جامعه مدنی نباید فریفته تقلیل گرایان خوش سخن شود. آنچه که به خشکیدن ایران انجامیده راهبردهای ملی و سیاست های کلان اقتصادی کشور است نه جهل و نادانی مردم. آموزش و فرهنگ سازی (فرهنگ مگر توالت عمومی است که آن را بسازیم؟!) تعلیق به محال است برای رهاندن حاکمیت از فشار مطالبه عمومی برای مهار خشکاندن ایران. در مواردی البته مشارکت عمومی مردم در حفظ محیط زیست نقش بنیادین دارد. مثلا در موضوع کاهش پسماند جامد یا مراقبت از حیات وحش. اما خشکیدگی ماجرای دیگری است. برای مهار خشکیدگی دقیقا باید بر آن دسته از سیاست های کلان ملی متمرکز بود که در دهه های گذشته به تدریج موجب شده اند ایران بخشکد. خوب است که البته همین الان هم توی مدارس ابتدایی به کودکان گوشزد کنیم وقتی بزرگ شدند کشاورزی را بر مبنای سیاست های توتالیتریستی (تحمیل یک پروژه غیرمنعطف و نامناسب به چشم انداز صرفا به قصد یک هدف ایدئولوژیک) دنبال نکرده و البته سدهای خود را در جای مناسب بسازند. اما عجالتا مشکل ما وضعیت موجود است. وضعیتی که نه فقط کودکان آینده که شهروندان بزرگسال کنونی هم به واقع نقشی در شکل گیری آن نداشته اند. فقط قربانی آن هستند.
*


با احترام به همه کنشگران مدنی، واقعیت این است که الان ایران اولویتی بزرگتر از مهار خشکیدگی ندارد. فمینیست هستی؟ مدافع حقوق اقوامی؟ فعال کارگری هستی؟ برای حفظ حقوق همجنسگراها می جنگی؟ زنده باد. آفرین بر این تکاپوی انسانی. اما اولین و مهمترین اولویت برای زندگی داشتن سرزمین است. خشکیدگی سرزمینمان و گستره حیات در ایران را از ما می گیرد. این فقط بزرگترین مسئله نیست. شرایط به گونه ای اضطراری است که می توان گفت اکنون این تنها مسئله ایران است.

پنجگانه ایرانیان و خشکیدگی ایران، یکم: جامعه مدنی | دکتر ناصر کرمی

https://ghalamro.net/12/iran-drying-out-civil-karami


در اواخر قرن نوزدهم میلادی، بسیاری از نویسندگان معاصر در هر دو شهر برلین و قاهره از تغییرات شهری با عبارات مشابهی یاد کردند و همگی بر این باور بودند که این تغییرات بر احساسات مردم تاثیرات بزرگی داشته‌ است. جوزف بن پترزل، محقق تاریخ اجتماعی دانشگاه آزاد برلین، در کتاب جدید خود تحت عنوان شهرهای احساساتی: مناظراتی حول تغییرات شهری در برلین و قاهره، ۱۸۶۰ تا ۱۹۱۰، این مناظرات را پی گرفته و این مهم را که شباهت‌های این مباحث درباره احساسات در شهرهای برلین و قاهره، در مورد تاریخ شهری جهانی در قرن نوزدهم چه دستاوردی برای ما خواهد داشت، مورد پرسش قرار می‌دهد. این کتاب در سپتامبر سال جاری میلادی منتشر شده‌ است.

احساسات، موضوع جدید پژوهش‌های اجتماعی | گفتگو با جوزف بن پترزل

https://ghalamro.net/12/emotions-urban-studies-social


این یادداشت نقدی است به اظهارات صادق زیباکلام در سخنرانی‌ چند سال گذشته‌شان درباره انقلاب فرهنگی ایران. نویسنده در زمان انقلاب فرهنگی دانشجو بوده است.

نگاهی دوباره به انقلاب فرهنگی ایران | نسرین رجبی

https://ghalamro.net/12/cultural-revolution-rajabi-zibakalam


« متن زیر گفتگویی است بین زونیاد ساکی و بنجامین زکریا دو تن از فعالین و نظریه پردازان چپ در هند و بنگلادش که در مرکز فرهنگی هامبورگ برلین در ماه آگوست گذشته انجام شد. در این گفتگو، شرکت کنندگان به بحث درباره شرایط سیاسی بنگلادش و امید به شکل گیری یک جنبش متحد چپ که قادر به مقابله با مشکل روزافزون سیاسی و زیست محیطی دوران معاصر است، می پردازند. در یک نگاه کلی تر، این گفتگو منبعی کم یاب و مفید برای آموختن درباره تاریخ فکری و اجتماعی جنوب شرق آسیا و تلاش های حاد و تاریخی این منطقه برای برقراری همبستگی و ایجاد ارتباطات بین المللی است. »

چپ، ناسیونالیسم و دموکراسی در شبه‌قاره هند | ‌گفتگوی بنجامین زکریا و زونیاد ساکی

https://ghalamro.net/12/left-nationalism-india-pakistan

Показано 20 последних публикаций.

1 228

подписчиков
Статистика канала