📕جنبش کارگری
کارگران صنعتی نقش مهمی در سرنگونی رژیم شاه ایفا کردند، اگرچه خیلی دیر به جنبش انقلابی پیوستند. کمیتههای اعتصاب، هماهنگکنندههای اصلی جنبش کارگری طی دوران انقلاب بودند، و همین کمیتهها، هستۀ مرکزی شوراهای کارگری که بعداً در واحدهای صنعتی متفاوت به وجود آمدند را بنیان گذاشتند. شوراهای کارگری مدیریت کارخانهها را بر عهده گرفتند. در اکثر موارد، کارگران توانستند ساعات کاری را کاهش دهند، ارزیابی و ردهبندی شغلی مطلوبتری را به اجرا بگذارند، مدیران فاسد را اخراج کنند، کارگران بیشتری را به کار گیرند، دستمزدها را به طور عمومی بالا ببرند، حقوق مدیران را کاهش دهند و معاینه سلامتی کارگران را به طور منظم انجام دهند ( آزاد 1980، صص 12و 17).
غليان جنبش کارگری که از تابستان 1979 آغاز شده بود در پائیز نیز ادامه یافت. در خوزستان و آذربایجان کارگران سعی در برقرارکردن حداقلی از دستمزد، 40 ساعت کار در هفته و تأسیس شورا و سندیکای کارگری مستقل داشتند. در گیلان، در مارس 1980، 31 شورای کارگری موجود در کارخانهها، شورای هماهنگی را بنیان نهادند که 20 هزار عضو کارگر داشت. یک شورای هماهنگی دیگر نیز توسط هشت شورای کارگری در تبریز شکل گرفت ( آزاد 1980، صص 22-20). در فارس، شورای اسلامی کارگران نخستین کنگره خود را آغاز کرد ( امت 5 اسفند 1980/ 13358، ص 5).
بههرحال، جنبش کارگران نیز همچون جنبش دهقانان رو به افول نهاد. دولت موقت مخالف شوراهای کارگری بود. بازرگان گروههای سیاسی رادیکال که «میگویند ارتش باید از بین برود و ادارۀ امور ملت به شوراهای کارگری واگذار شود و مردم باید همیشه در وضعیت انقلابی باشند» را مورد حمله قرار داد و گفت « اگر وضعیت به همین صورت ادامه یابد، چارهای به جز استعفا وجود ندارد» ( بهنقل از آزاد 1980، ص 19). به همین صورت، وزیر کار دولت بازرگان مخالفت خود با شوراهای کارگری را اعلام کرد و تهدید کرد که «وزارت کار یا محل کار من است یا محل کار شوراها» (بهنقل از فدائیان 1982، ص 10). اگرچه آیتالله خمینی کارگران را ستون انقلاب نامید، در عمل جمهوری اسلامی نتوانست استقلال شوراهای کارگری را تحمل کند.
📚منصور معدل
ایدئولوژی بهمثابۀ گفتمان ایدئولوژیک
ترجمۀ دکتر مصطفی مهرآیین
@historical_sociology
کارگران صنعتی نقش مهمی در سرنگونی رژیم شاه ایفا کردند، اگرچه خیلی دیر به جنبش انقلابی پیوستند. کمیتههای اعتصاب، هماهنگکنندههای اصلی جنبش کارگری طی دوران انقلاب بودند، و همین کمیتهها، هستۀ مرکزی شوراهای کارگری که بعداً در واحدهای صنعتی متفاوت به وجود آمدند را بنیان گذاشتند. شوراهای کارگری مدیریت کارخانهها را بر عهده گرفتند. در اکثر موارد، کارگران توانستند ساعات کاری را کاهش دهند، ارزیابی و ردهبندی شغلی مطلوبتری را به اجرا بگذارند، مدیران فاسد را اخراج کنند، کارگران بیشتری را به کار گیرند، دستمزدها را به طور عمومی بالا ببرند، حقوق مدیران را کاهش دهند و معاینه سلامتی کارگران را به طور منظم انجام دهند ( آزاد 1980، صص 12و 17).
غليان جنبش کارگری که از تابستان 1979 آغاز شده بود در پائیز نیز ادامه یافت. در خوزستان و آذربایجان کارگران سعی در برقرارکردن حداقلی از دستمزد، 40 ساعت کار در هفته و تأسیس شورا و سندیکای کارگری مستقل داشتند. در گیلان، در مارس 1980، 31 شورای کارگری موجود در کارخانهها، شورای هماهنگی را بنیان نهادند که 20 هزار عضو کارگر داشت. یک شورای هماهنگی دیگر نیز توسط هشت شورای کارگری در تبریز شکل گرفت ( آزاد 1980، صص 22-20). در فارس، شورای اسلامی کارگران نخستین کنگره خود را آغاز کرد ( امت 5 اسفند 1980/ 13358، ص 5).
بههرحال، جنبش کارگران نیز همچون جنبش دهقانان رو به افول نهاد. دولت موقت مخالف شوراهای کارگری بود. بازرگان گروههای سیاسی رادیکال که «میگویند ارتش باید از بین برود و ادارۀ امور ملت به شوراهای کارگری واگذار شود و مردم باید همیشه در وضعیت انقلابی باشند» را مورد حمله قرار داد و گفت « اگر وضعیت به همین صورت ادامه یابد، چارهای به جز استعفا وجود ندارد» ( بهنقل از آزاد 1980، ص 19). به همین صورت، وزیر کار دولت بازرگان مخالفت خود با شوراهای کارگری را اعلام کرد و تهدید کرد که «وزارت کار یا محل کار من است یا محل کار شوراها» (بهنقل از فدائیان 1982، ص 10). اگرچه آیتالله خمینی کارگران را ستون انقلاب نامید، در عمل جمهوری اسلامی نتوانست استقلال شوراهای کارگری را تحمل کند.
📚منصور معدل
ایدئولوژی بهمثابۀ گفتمان ایدئولوژیک
ترجمۀ دکتر مصطفی مهرآیین
@historical_sociology