سبک شناسی و زیبایی شناسی و اهمّ آثار آنها در مطالعات قرآنی (بخش اول)
@interdisciplinarityسبک شناسی به عنوان یک نظام مطالعاتی قدمت چندانی ندارد و خاستگاه این علم آلمان قرن بیستم است.(فتوحی، 1390، 91) سبک شناسی عبارت است از دانش شناسایی شیوه ی کاربرد زبان در سخن یک فرد، یک گروه یا در یک متن یا گروهی از متنها؛ بنیاد کار این دانش بر تمایز، گوناگونی و گزینش زبانی در لایه زبان (آوایی، واژگانی، نحوی، معنایی، کاربردی) استوار است.(پیشین، 92) در حقیقت آنچه که نقطه تمایز این دانش با برخی دیگر از دانشهای نزدیک به آن چون: نقد ادبی و زبان شناسی است، انگیزه های روش شناختی و نظریِ کاملاً عینیت گرای این دانش است که مشخص میکند در یک متن کدام ویژگیهای زبانی، کلیدهای راه گشای فهم، تفسیر و ارزیابی هستند و کدام عناصر در تحلیل سبک و محتوای اثر ارزش چندانی ندارند و باید به کناری نهاده شوند.(پیشین، 92 و 93) سبک شناسی در معنای سنتی آن نیز عبارت است از همان بلاغت، فن بیان و یا هنر سخن وری.(پیشین، 99) بلاغت و سبک شناسی بسیار به یکدیگر نزدیک و درهم تنیده¬اند لیکن تمایزهای اساسی ای میان آنها وجود دارد که موجب میشود به دو دانش کاملاً مستقل تبدیل شوند.(ر.ک: پیشن، 104 و 105) لذا میبایست هشیار بود و معنای سنتی سبکشناسی را با معنای جدید آن متمایز دانست و در پژوهشهایی از این دست حتماً به چنین تمایزاتی اشاره کرد.
زیبایی شناسی( Aesthetica) نیز که ارتباط نزدیکی با سبک شناسی دارد در آغاز به عنوان شاخه ای از فلسفه به وجود آمد که به مطالعه فلسفی و نظری دریافت زیبایی و زشتی مربوط بود و چنین تعریف میشد: «شاخه ای از فلسفه که با طبیعتِ زیبایی و داوری دربارۀ آن سر و کار دارد»(ر.ک: خرقانی، 1391، 20) برخی نیز آنرا به عنوان یک رشته علمی چنین تعریف کرده اند: «دانشی است در خصلت، علل قانونمندیها و معنای پدیده های زیباشناختی که از نظر تاریخی، عینی و اجتماعی، حاصلِ دریافت زیباشناختی و هنری جهان است؛ یعنی دریافت زیبایی شناختی طبیعت، جامعه و انسان»(پیشین) زیبایی شناسی دارای دو شاخه عمدۀ فلسفی و روانشناختی است که در شاخه فلسفی آن، با تفکر و تحلیل عقلی-فلسفی، نگرشها و عواطف ذهنی در درگیری با تجربۀ زیبایی شناختی مورد مطالعه قرار میگیرد. در شاخۀ روان شناختی نیز تاکید این عمل بر مطالعۀ روند خلاقیت در هنرمند و ادراک هنری در بیننده یا مخاطب هنرمند است.(پیشین، 21) لیکن در معنای سنتی از زیبایی شناسی، این علم با مباحثی چون: کنایه و تعریض و تمثیل و استعاره در هم آمیخته شده است.(ر.ک: ابن رشیق، 1972، 263)
در نتیجه مباحث بلاغی را در زمرۀ مباحث زیبایی شناختی قرار داده و هنگام سخن از زیبایی شناسی سخن از بلاغت می رانند. اینجاست نقطه تلاقی سبک شناسی با زیبایی شناسی در معنای سنتی خود. به همین جهت شاهد آن هستیم که مقالات و کتب زیادی نوشته شده است که مراد آن ها از سبک شناسی و زیبایی شناسی در مباحث قرآنی، بلاغت بوده است و از همین رو به تفصیل مباحثی چون: استعاره، کنایه، تمثیل و ... را در این باب وارد کرده اند. در اینجا فهرستوار به برخی از این آثار اشاره میکنیم:
- سیدی، سید حسن؛ خلف، حسن؛ تحلیل زیبایی¬شناختی تصویرهای هنری در قرآن (مطالعه موردی سوره فصلت، پژوهش¬های ادبی قرآنی، تابستان 1392، سال اول، شماره دوم.
- حسنعلیان، سمیه، بررسی سبک¬شناسانه سوره مریم، قرآن-شناخت، پاییز و زمستان 1389، شماره 6)
- Assls, David A. "Near-rhyme and its occurrence in the Qur’an", Journal of Semitic Studies 28i (1983)
- Neuwirth, Angelika. "Images and metaphors in the introductory sections of the Makkan suras", Approaches to the Qur’an, ed. G. R. Hawting & Abdul-Kader A.Shareef. London: Routledge, 1993, pp. 3-36; also in: The Koran: critical concepts in Islamic
- Stewart, Devin J. "Saj` in the Qur’an: prosody and structure", Journal of Arabic Literature 21 (1990)
- Qutb, John. "Qur’anic aesthetics in the thought of Sayyid Qutb", Religious Studies and Theology 15ii-iii (1996)
- Wansbrough, John Edward. "Arabic rhetoric and Qur’anic exegesis", Bulletin of the School of Oriental and African Studies 31iii (1968)
- WANSBROUGH, John Edward. "Majaz al-Qur’an: periphrastic exegesis", Bulletin of the School of Oriental and African Studies 33ii (1970)
در این آثار آنچه مورد تاکید است مباحث بلاغی است که در برخی از آنها در عنوانشان به بلاغی بودن آنها اشاره شده است (مانند: آسلز، 1983؛ نیوورث، 1993؛ قطب، 1996؛ استارت، 1990؛ ونزبرو، 1970 و 1996) و در برخی دیگر نیز با وجود عنوان سبک شناسانه و زیبایی شناسانه، تنها به مباحث بلاغی پرداخته شده است.(ر.ک: سیّدی،1392؛ حسنعلیان، 1389)
https://t.me/interdisciplinarity