✔️رقص آنکه رخصت استماع سماعش ندادی!🔻
🖊سهند ایرانمهر
🔸نکته اول:
حافظ که خود، شاعرِ دوران:«شرابِ خانگیِ ترسِ محتسب خورده» بوده است، در ابیاتی می سراید:
خدایرا، به میام،شستوشوی خرقه کنید
که من، نمیشنوم، بوی خیر از این اوضاع
ببین،که رقص کنان، میرود به ناله چنگ
کسی که رخصه نفرمودی،استماع سماع!
چنگ، خاصه اگر «ناله» کند٬ رقصیدن نمیخواهد اما اگر این همه در دنیایی باشد که «رخصت ندادن»و « محدودیت» در آن، قاعده است، ناله هم آدمهای محروم و حالا رها شده را به رقص میآورد، آن هم آدم هایی که به شنیدن راضی بودند اما چنان سختگیری، حساسشان کرد که حالا گویی جز با رقص آرام نمیگیرند و هیچچیز مانعشان نیست.
این شعر حافظ از این که گفتم هم نازک اندیشتر و جالبتر است، در«فروع اللغات» سید نور الدین جزایری (پسر مولف کتاب زهر الربیع) ذیل «استماع» و فرق آن با «سماع» نوشته است :
«استماع، شنیدن با اشتیاق و سماع (فعال)شنیدن بیقصد است!».
بنابراین این بیت حافظ هم از آن ابیات دو پهلو و محشر است و این معنا را هم میدهد که حافظ خطاب به سخت اندیشان میگوید:
شما چنان سخت گرفتید که هم آنان که آن موضوع برایشان اهمیت داشت و با اشتیاق به گوش بودند و هم آنهایی که به آن اهمیتی نمیدادند، اکنون حساستر شدهاند و حالا هردو با حالت رقص (چیزی بیش از اشتیاق)در پی گمشده خویشاند و سماع (هم رقص و هم چیزی که اتفاقی در مسیر قرار میگیرد) را هم به شکل استماع (مطالبه جدی و با اشتیاق) میخواهند.
این ماجرا، برای جامعه امروز ما چندان ناآشنا نیست و محدودیتها و بدسگالیها برای اجرای فروعات و نادیدهگرفتن مسایل اصلی را که حافظ به عنوان فرجام محتوم تقدم فرع بر اصل و سختگیری مذهبی عنوان کرده بود، به وضوح نشان میدهد.
🔸نکته دوم :
اگر حتا از منظر دینی قائل به حرمت رقص باشیم و بر رقصندهای نوجوان، تهدید و تحدید روا داریم کافی است این قویکردن رگهای گردن در حق مرتکب را در سنجه واکنش خود در قبال جرایمی بسنجیم که محدود به قر کمر فاعل نبوده و به قیمت خانهخراب کردن بسیار کسان دیگر تمام شده، آنگاه است که باید عکسالعمل خود را در سنجه قضاوت مردم بنهیم و به این پرسش اساسی آنها پاسخ دهیم که عادلانه رفتار کردهایم یا نه؟!
عبیدزاکانی که همعصر حافظ بوده است، با طنز درخشان خود به خوبی نابرابری بین این دو برخورد و تقدم فرع بر اصل را نشانمان داده است :
مردی با زن همسایه زنا کرد و زن از او آبستن شد. به نزد قاضی اش بردند.
قاضی گفت:" ای فاسق، چرا عزل( جلوگیری از انعقاد نطفه) نکردی؟!
مرد گفت:" شنیده بودم که مکروه است!".
قاضی گفت:" نشنیده بودی زنا حرام است؟!"
حال، ارباب ترازو و میزان که در ازای رقصی چنین میانه میدان، چنان قاطعانه وارد عمل میشوند و البتخ خلقی را به صرافت رقص و پایافشانی میاندازند، باید به افکار عمومی توضیح دهند که آیا شنیدهاند فساد اخلاق و تعدی به حقوق مردم و غارتبیتالمال حرام است یا در میان رعشهها و لرزههای محرمات جهانبینی خود تنها لرزهنگار رقص و شادیاند و از ستون لرزان محرماتی که خود متولی صیانت آن بودند و قرار بود سقف شریعت و اخلاق را نگاه دارد ودر این راه استماع سماع را هم ممنوع کردند، فقط، دلنگران لرزهی رقص و ناله چنگاند؟!
بیتوجهی به این پرسشهای جدید و بسندهکردن به پاسخهای قدیمی که احاله دوباره به ترساندن از اخیه و بخیه است البته که بیاثر است و مشکلی را حل نمیکند جز تحریض خلق به ترجیح آب حرام شاب بر نان حلال(!) شیخ و بردن عِرض خود و به زحمتانداختن خلقالله!
گر تو قرآن بدین نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی
سعدی
@sahandiranmehr