یادداشت‌های یدالله کریمی‌پور


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


من یدالله (کاوه) کریمی‌پور، استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپولیتیک دانشگاه خوارزمی، کهن‌ترین دانشگاه کشور، هستم. انگیزه‌ام برای ایجاد این کانال تلگرامی، شناساندن و نیز در معرض نقد نهادن ایده‌ها و پیش‌بینی‌هایم می‌باشد.
تماس با من: @karimi_pour

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


پیوندگسستگی (2)
@karimipour_k
✅باور کنید که:

1- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «بحران آب» نیست؛
2- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «بحران اشتغال» نیست؛
3- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «رکود تورمی» نیست؛
4- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «بانکداری مندرس» نیست؛
5- تنگنا و مشکل اصلی ایران «صندوق های بازنشستگی» نیست ؛
6- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «دمکراسی و آزادی» نیست ؛
7- تنگنا و مشکل اصلی ایرانیان «بی اعتمادی به حکومت» نیست؛
8- تنگنا و مشکل اصلی ایران «سیاست خارجی مغشوش» نیست؛
9- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «فساد و رانتبری» نیست؛
10- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «خام فروشی نفت» نیست؛
11- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «تولید اندک ثروت؛ نیست؛
12- تنگنا و مشکل اصلی ایران «محیط زیست ناپایدار» نیست؛
13- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «شکاف طبقاتی» نیست؛
14- تنگنا و مشکل اصلی «کاهش ارزش های اخلاقی» نیست؛
15- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «اعتیاد روزافزون» نیست؛
16- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «زوال خانواده» نیست؛
17- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «تخلیه روستا ها» نیست؛
18- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «دخالت خارجی» نیست؛
19- تنگنا و مشکل اصلی ایران و ایرانیان «فرار مغز ها» نیست.
20. و...

✅این ها همه و همه، پَرکاه های یک مساله ی دیگرند؛ و آن روند پر شتاب و تند، پبوندگسستگی یا همان قطع علاقه ایرانیان با ایران هستند. در واقع حاکمیت بیشتر به گمانم ناآگاهانه، یا به دلیل در دست نداشتن یک استراتژی مشخص و روشن و کارآمد، دارد ایرانیان را به سوی یک الیناسیون خزنده و البته تُند پیش می برد.
ادامه دارد

Address: @karimipour_k
ID: @karimi_pour


پیوندگسستگی(1)
@karimipour_k

✅ به گمانم «الیناسبون» یکی از 10 واژه ی کلیدی است، که غرب از آغازهای مدرنیته به جهان بخشیده است؛ درکنار واژه هایی چونان انقلاب صنعتی،تکامل،روانکاوی،دموکراسی و نسبیت، الیناسیون، واژه ای جادویی است که بس سازه ها و ویرانی ها را با خود به همراه داشته است. کسی که آن را به صحنه آورد و موجبات شکوفاییش شد، خاتم الفلاسفه هگل بود. قصدم در اینجا از باز خوانی این واژه، کاربردی است که در ژئوپولیتیک و جغرافیای سیاسی دارد؛ ولی پیش ازآن ناگزیرم شمه ای از تاریخچه آن را زیر بنای سحنم قرار دهم.

✅به باور هگل که به گونه ای آفرینشگر و یا دستکم باغبان این مفهوم بود، الیناسیون، نبود آگاهی به این واقعیت است که، پدیده ای جز ذهن وجود نداشته و هر فازی از تاریخ که به این معنا آگاهی نداشته باشد، هنوز در فاز الیناسیون است. انسانی که بتی ساخنه و او را توانا و دانای مطلق می پندارد،در واقع همه ی ویژگی های خوب خود را، بیرون از هستی خود پنداشته و «غیری» را که خود ساخته، کل و مطلق می پندارد. در حالی که همه ی این ویژگی ها ازآن او است، ولی چون به خودیت خود باور و ایمان و به ویژه آگاهی ندارد، «دیگری را به جای خود» جا می زند. بنابراین در واقع او با «ذهن» خویش دچار گسست شده است.

✅مارکس نیز الیناسیون را، گسست پیوند محصول با کار و کارگر می پندارد. از نگاه وی، تا پیش از انقلاب صنعتی، کارگر با کار، چرخه و تولیدش، از آغاز تا انجام، همراه بود؛ ولی در سیستم سرمایه داری و صنعتی شده، کارگر از فراورده خود دور افتاده و در واقع با آن بیگانه شده و به عبارت دیگر با کالای ساخت خویش، پیوندش دچار گسست شده است.

✅اریک فروم روانکاو، دلهره گی گونه ی انسان پس از مدرنیته را، بر گرفته از «فردیت» و بریدگی و جداشدن ازشیوه ی اجتماعی و گروهی پیشین می پندارد. وی باورمند است که مدرنیته در کل، موجبات جداماندگی و گسست انسان از طبیعت، قبیله،خانواده ی گسترده و جامعه و همنوعانش را فراهم آورده است. او این وضع را، الیناسون می داند.

✅ با این دیباچه، به گمانم برگردان پارسی از خود بیگانگی، برای الیناسون، نارسا و یا کم رسا است. بهتر است این واژه را به جای خودش برگردانیم: پیوند گسستگی.
در این معنی،آدمی از پدیده یا چیزی می گسلد و جدا می شود، چیزی که پیش ازآن به خودش تعلق داشته است. بروک و همکارانش نیز همین معنی را از الیناسیون پذیرفته اند. مانند ترک تابعیت از زادگاه و وطن. گرچه این کار به انجام می رسد، ولی پیامدهایش شاید تا پایان عمر باقی بماند.اندکی هگل و یارانش را به حال خود رها کنیم و پیش از ادامه ی یادداشت، به حضرتش پناه بریم:

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه، قصه پردازم

به یاد یار و دیار، آن چنان بگریم زار
که از جهان،ره و رسم سفر براندازم

من از دیار حبیبم،نه از بلاد غریب
مهیمنا،به رفیقان خود رسان بازم

خدای را مددی ای رفیق ره، تا من
به کوی میکده دیگر علم برافرازم

هوای منزل یار، آب زندگانی ماست
صبا بیار نسیمی زخاک شیرازم

ادامه دارد
address: @karimipour_k
id:@karimi_pour


پیوندگسستگی
@karimipour_k

در پی آنم که طی دو سه یادداشت، دیباچه گونه ای بر فاجعه ی الیناسون یا پیوندگسستگی سیستم جمهوری اسلامی، هیات حاکمه، و شهروندان و ملتمان را با سرزمین و زادگاه و بر و بوممان، نشان دهم. درآغاز، گذری و نظری بس کوتاه بر این مفهوم خواهم داشت، و در ادامه برخی پیامدهای ژرف الیناسون را در ایران ترسیم خواهم کرد.

address: @karimipour_k
id:@karimi_pour


با پوزش از خوانندگان گرامی
گزاره ی نهایی یادداشت: سوزنی به خودمان، جوالدوزی به دیگران را، وامدار حسین باستانی، تحلیل گر بی بی سی فارسی هستم. شوربختانه دیروز به دلیل خستگی فراوان فرصت ویرایش فراهم نیامد. اکنون با پوزش مجدد از جناب ایشان، اعلام میکنم که فقط یک خط از این تحلیل را از ایشان اخذ کرده ام.


سوزنی به خودمان، جوالدوزی به دیگران
@karimipour_k

✅ سیا، موساد، منافقین، عربستان سعودی، سلطنت طلبان، کانال های تلگرامی، رسانه های برون مرزی به ویژه تلویزیون های ماهواره ای، یک آمریکایی به نام مایکل آندریا (ادعای دادستان کل کشور)، برادر زن صدام (ادعای دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام)، یک مسئول پیشین (احتمالا احمدی نژاد) و ... این ها شماری از کسانی هستند که تا کنون به عنوان طراحان اعتراضات اخیر معرفی شده اند. اصلا بیایید این طور خیال کنیم که همه ی مواضع شما در این باره درست است؛ این جریان هم توطئه بوده است. ولی یک پرسش در این میان خیلی چشمک می زند:

✅ 1- شما که پس از حدود سی و نه سال هنوز نتوانسته اید جلوی توطئه های پیاپی خارجی را بگیرید، زین پس چگونه، با کدام سازوکار و با کدامین استراتژی می خواهید جلوی این توطئه ها را سد کنید؟ یعنی دشمنان بیرونی این کشور تا این اندازه توانمندند که در چند روز می توانند بیش از هشتاد کانون شهری را ظرف مدتی کوتاه ناآرام سازند؟

✅ 2- امام علی می فرمایند: «طوبی لمن شغله، عیبه عن عیوب الناس»: خوش به حال کسی که عیب های خودش او را مشغول کند و او را از عیوب دیگران بازدارد. این سخن گهربار مرا به یاد این ضرب المثل فارسی انداخت: یک سوزن به خودت بزن و یک جوالدوز به دیگران.

✅ 3- به گمانم آن چه در روزهای تنش و ناآرامی رخ داد و البته هیچ تضمینی هم بر پایان یافتن کامل آن در ماه های آینده نیست، بیش از هر پدیده ای (از جمله تنگناها و مشکلات اقتصادی)، به دلیل ناامید شدن مردم، یا بخش هایی از مردم، از دورنمای حل و فصل مشکلات بوده است. به ویژه پس از آن همه امیدی که پیاپی در دو سه سال گذشته به آن ها داده شده بود. در واقع به نظرم مشکل اصلی در این است که بخشی از مردم ،به ویژه جوانان، از طریق فضاهای مجازی به این درک رسیده اند که حکمرانان ،مرد میدان عمل، برای حل تنگناهای پرشمار کنونی ایران نیستند.

Address: @karimipour_k
ID: @karimi_pour


از فنلاند گذشتیم، از صفوی بیاموزید
@karimipour_k

✅ صفویان پس از 879 سال از فروپاشی ساسانی، در 1501، نخستین حکومت فراگیر_ملی ایرانیان را بنیاد نهادند. آنان سه ارزش پایه ای را پایه گذاری کردند: ساخت ملتی یکپارچه در برابر ترکان عثمانی و اُزبک، یکپارچه کردن سرزمینی ایران در برابر گردنکشان و کوشش برای آشتی دادن ملیت و مذهب امامیه.

✅با وجود آن که صفویان با رسمیت دادن به شیعه ی امامیه، حساب ایرانیان را از دو دولت سنی خاوری و شمال باختری(ازبک و عثمانی) جدا ساختند، ولی از همان آغازهای برپایی حکومتشان، دانستند که ایران و ایرانیان را نمی توان تنها با دستیازی به تنها یک « علت وجودی» بر پا کرده و پاس داشت. بنابراین بر «ملیت ایرانی» نیز پافشاری کرده و آیین هایش را نه تنها حفظ، که گسترش نیز دادند. نتیجه آن که همه ی مردمان ایران خود را صفوی و ایرانی می شمردند.

✅مردمان ترک و تاجیک، خود را دوستدار شاه می شمردند. شاه اسماعیل پست های دولتی را میان مردم گوناگون با مذاهب مختلف پخش کرد؛ واین رسم در دوره ی شاه عباس به اوج رسید. به گونه ای که حتی سرداران و سربازان نیز از میان گرجی ها و چرکس ها و نصاری و...بر خاستند.

✅شاه اسماعیل مرشد بزرگ و قطب الاقطاب دراویش، با ترویج و تشویق شاهنامه خوانی، دوستی به ملیت ایرانی را میان همه ی ایرانیان، از هر مذهب و مسلکی گستراند. چنان که در بیشتر ایل های آن زمان، اشعار حماسی شاهنامه خوانده و میان مردمان قزلباش ترک و کرد زبان، ازبر می شد.حتی شاه اسماعیل نام فرزندانش را از شاهنامه گرفته بود: تهماسب، سام، القاس، فرنگیس و...

✅صفویان برای جلوه دادن حقانیت پادشاهی خویش نزد ایرانیان، از یک سو پیشینه ی خود را به پیامبر رسانده و خود را «سید» می دانستند و شجره نامه برایش ساخته و پرداخته کردند، واز سوی دیگر، تبار خویش را به پادشاهان «ساسانی» می رساندند. در راستای همین چند پایه ای کردن علت وجودی بود که، نوروز و مهرگان و سده و سووشون، در کنار تاسوعا و عاشورا و نیمه ی شعبان و... محترم شمرده می شد.

✅هم چنین گرچه حود اصلیتی کرد_ترک داشند، وبا زبان ترکی آذری با همسران و در دربار گفتگو می کردند، ولی زبان پارسی را، زبان رسمی کردند. چنان که گاه به زبان پارسی شعر می سرودند؛ و دستور دادند که احکام شرعیه را برای فهم مردم، در چند کتاب به زبان پارسی ساده بنویسند.

✅حال که شمه ای کوتاه از چگونگی رویارویی صفویه 500 سال پیش، با مقوله ی آیین های ملی و باستانی ایرانیان گفته شد، به ویژه در حضور علامه های بزرگ شیعه، بهتر است جمهوری اسلامی این ها را در دستور کارش فرار دهد. اگر نمی تواند و یا نمی خواهد چونان فنلاند به رسوم و باورهای شهروندانش احترام نهد، دستکم شاه عباس گونه و ... با شهروندانشان مواجه شود.
Address: @karimipour_k
ID: @karimi_pour


غوغای حیدری_ نعمتی در استادیوم ها
@karimipour_k

✅یکی از دانشجویان ارشدم، در باره ی توهین تماشگران پرسپولیس به آذری های طرفدار تراکتور طی هفته ی گذشته،در استادیوم آزادی،در متنی تلگرامی نوشته است: واقعیت اینه که پایه گذار این توهین لیدر ها بودند. چنان چه کسی روی سکوها ساکت می شد و در توهین شرکت نمی کرد، باهاش برخورد می کردند. تهدید ش میکردند و توهین و ناسزا نثارش می شد. من و 6 تن از دوستام ،که 3 تاشون اصلیت آذری دارند رو هم مجبور کردند در شعار علیه آذری ها شرکت کنیم. وی در نوشته اش چنین نتیجه می گیرد که: بر من روشن شد که این رخداد برنامه ریزی شده بوده است.

✅مردم ایران سال های سال است، در چنبره ی دسیسه ی دعواهای حیدری_ نعمتی حکمروایان، که قصد دارند سدی در برابر یکپارچگی و اتحادشان شوند، گرفتار چند دستگی می شوند. در گذشته،هرگاه قبیله ای آنچنان توانمند می شد که برای تداوم حکمروایی حاکم خطرناک می نمود،و نمی توانستند از روبرو شکستش دهند، دست به تحریک از طریق اختلاف افکنی با دستیازی به شیوه ای میزدند،تا بین قبیله چند دستگی ایجاد کرده و با تضعیف قبیله به تداوم حکومت خویش امیدوار بمانند.

✅ در واقع حیدری و نعمتی دو فرفه «غوغا» بودند. دهخدا در این باره می نویسد: جنگ های حیدری_ نعمتی به درگیری هایی در جوامع مدنی اطلاق میشد، که منشا منطقی درستی ندارند و سرچشمه اش تعصبات عوامانه بی پایه است.

✅در دانشنامه ی ایرانیکا، چاپ 2009 دانشگاه برکلی آمریکا در باره ی این اصطلاح آمده است:گروه نعمتی سرچشمه گرفته از پیروان شاه نعمت الله ولی، صوفی و شاعر کرمانی، و حیدری بر گرفته از نام صوفی تبریزی، سلطان قطب الدین حیدر بوده است.
در همه ی تاریخ و دستکم از صفویه بدین سو، حکمرانان برای تداوم حکومتشان در ایران، راه را در شکاف اندازی و شکل دهی به چند پارچگی بین مردم، و ترساندن آن ها، از آغاز شکل گیری نبرد داخلی دیده اند.

✅شوربختانه من بازی تراکتور_ استقلال در تبریز را ندیدم؛ ولی شعار برخی از تماشگران را شنیدم، به گمانم دعوای حیدری_ نعمتی، اندک اندک دارد به استادیوم ها کشانده می شود. کسی نیست بگوید که عالم و آدم می دانند که در تهران ، جمعیت آذری ها، نه تنها از تبریز، که از هر شهر دیگر دنیا نیز بیشتر است.فرهیختگان هوشیار بمانید.
address: @karimipour_k
@karimi_pour


چرا برخی حکومت ها «سرکوب» می کنند؟
@karimipour_k

✅ چرا این تنها دولت های خاورمیانه و یکی دو منطقه ی دیگر جغرافیای سیاسی جهانند که استراتژی «سرکوب» را در برابر ابراز دسته جمعی مخالفت شهروندانشان با خویش بکار می گیرند؟ در حالی که دولت های پیشرفته ی اروپایی و امریکایی و برخی خاور آسیایی ها، که خود فروشندگان سیستم ها و ابزارها و آموزش شیوه های سرکوبند. از گازهای اشک آور، باتوم های برقی و شوکر، اسپری ها، زره پوش ها، لباس های گارد و ... بس کمتر سرکوبگرند.

✅ به گمانم بیشتر پاسخ این پرسش ،در یک گزاره نهفته است: چون آن ها «عصبانی» نمی شوند. چرا؟!!! چون در برابر هر تنگنا و مشکل، راه حل های پر شمار و گوناگونی دارند. ولی دولت های خاورمیانه ای و سیستم های حکومتی آن، برای برای برخورد با مشکل دسته جمعی شهروندان، به ساده ترین و البته زشت ترین و سخت ترین راه حل روی می آورند: سرکوب

✅اینان چون راه حل های پر شمار و گوناگون دیگر را نمی شناسند، یاتجربه نکرده و بکار نگرفته اند،سیستمشان «دجال گونه» است؛ یک چشمی است. اینان با دستیازی په یکی دو راه حل «کهنه» و پوسیده» ، بگیر و ببند و کشت و کشتار ، همچنان سخت و غیر فابل انعطافند؛ و سیستم سحت سازی را به جای نرم سازی و انعطاف در پیش گرفته اند. به همین دلیل حد اکثر در برابر فشارهای اول و دوم و سوم مردمشان تاب ایستادن دارتد، ولی به هنگام تبدیل حرکت به جنبش، و مردمی و همه گیر شدن، رژیم ها ناچار واپس کشیده و خم شده و درهم می شکنند.

✅ شگفت تر آن که شهروندان نیز راه حل دیگر برای رویارویی، گفتگو، و طرح خواسته های خود نیز نشناخته و به دلیل نبود سیستم حزبی، راه های دیگری نمی شناسند، یا تجربه نکرده و نیاموخته اند. فرجام روشن است: تنش، شورش، گسترش شورش و سرکوب. پایان این چرخه انقلاب است و سپس آغازی دیگر بر شکل گیری دوباره ی همین چرخه.

address: : @karimipour_k
id: @karimi_pour


پیوند
@karimipour_k

✅هنگامی که دیروز شعار برخی از جوانان در استادیوم تبریز علیه ایران را دیدم و سپس بیانیه ی قدردانی امام جمعه شهر را، ونیزهفته ی پیش توهین زشت به آذری ها را در استادیم آزادی مشاهده کردم، فهمیدم که اگر در همه ی این 40 سال، یک جا دشمنان این مرز و بوم تیرشان به هدف نزدیک شده باشد، همین جا است.
✅نمیدانم تا کنون «قلمه» زدن را تجربه کرده و یا دستکم دیده اید؟ آن جا که باغبان در پوست درخت چاکی زده و قلمه را درآن جای می دهد و سپس آن را می بندد. قلمه از شیره ی جان درخت می نوشد و آرام آرام ، به شاخه ای نورس و سپس تنومند تبدیل می گردد. شاخه و درخت، فصل ها و سال ها باهم می زیند و یکی و یکپارچه می شوند و دیگر امکان جدا کردنشان ناممکن است. چون به هم «پیوند» خورده اند.

✅داستان ایران نیز داستان درختی سرتاسر پیوندی است. از هزاران سال پیش ،گوشه گوشه ی این سرزمین و مردمانش در پیوند با یکدیگر، درخت تناور و ریشه دار و رنگارنگ ایران را بوجود آورده اند؛ و امروز این کمال ناجوانمردی است که وقتی درختمان دچار آفت ها شده و بیمار است، رهایش کنیم و شته ها را برای کشیدن آخرین رمق هایش به حال خود بگذاریم. یادمان نرود، او شیره ی جانش را به ما بخشده و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخشی از این پیوندیم. دیشب با تفالی به حضرتش، پاسخی جانانه از او گرفتم:

هرگزم نقش«تو» از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

در ازل بست دلم با سر زلفت «پیوند»
تا ابد سر نکشد، و از سر پیمان نرود

هر چه جز بار غمت، بر دل مسکین من است
برود از دل من، وز دل من«آن» نرود

آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود، از دل و از جان نرود

✅ ولی به عنوان مجتهدی در ژئو پولیتیک، کمترین گمانی ندارم که «پیوند» ایرانیان آن چنان ستُرگ و ستوار و ریشه دار است، که هیچ تندبادی را یارای آن نیست، که ساقه و شاخه ها و شاخک هایش را از هم بگسلد.


address:@karimipour_k
id:@karimi_pour


آبادی در تباهی
@karimipour_k

✅ عیسی و یارانش از رهی می گذشتند؛ مردار سگی گندیده بر سراهشان بود و گروهی پیرامونش. یکی گفت: چه گند و بد بو؛ دگری گفت: چه پاچه ها که به هنگام زنده بودن گاز نگرفته است؛ سومی گفت: یک چشمش هم که کور است؛ چهارمی افزود: مویش ریخته و گر هم بوده است. نوبت به عیسی رسید. تیز و مهربانانه به سگ خیره شد و گفت:آن چه گفتید راست بود؛ ولی،ببینید،دندانهایش سپید و همچون دُر است؛ بیاد آورید که چه شب ها تا پگاه بیدار مانده، تا اربابش آسوده بخسبد؛ چه باوفا بوده و با تکه نانی و استخوانی قانع.

✅ دوستان کاش همه می آموختیم و وجدان می کردیم که در هر تباهی و پلیدی و پلشتی نیز، می توان آبادی و نیکی دید و یافت. چنین باوری تا آن جا که به سیاست بر می گردد، می آموزد که، در سیاهترین و ستم پیشه ترین سیستم های سیاسی، همچون جمهوری دمکراتیک خلق کره نیز، باشد که امیدکی به بهبود بتوان جست. این اُمید نیز نیازمند پیگیری مدام ،پیاپی و آشتی جویانه است، نه گاه به گاه و هر از گاه.
address: @karimipour_k
id:@karimi_pour


انقلاب تلگرامی
@karimipour_k

✅این حرکت نیز کنترل شده و ره به جایی نخواهد برد؛
تنش های دو سه روز اخیر «قطعا» برای رهروانش بی فرجام است.
این دو گزاره ای هستند که شما طی دو یادداشت متفاوت در چند روز اخیر، از این کانال دریافت کردید.

✅در پی دریافت آن نیز با هجوم به « پی. وی» من، به بررسی و نقد این نتیجه گیری پرداختید. 112 کامنت و حتی تحلیل مشروح، با استناد به پیش بینی چندین استاد شهره و کارکشته، از جمله رنانی،مهرداد فرهمند، جلایی پور، سازگارا،زیبا کلام و...گزاره هایم را بی اعتبار خواندید.در پاسخ بیشتر شما، ضمن تاکید بر تحلیل خویش، پاسخ هایی هم در باره شیوه ی استنتاجم دادم؛ در این یادداشت می خواهم دلایل ناکامی این حرکت را بار دیگر به آگاهی برسانم:

✅ نخست آن که این حرکت اعتراضی، همان گونه که پیشتر نیز در یادداشت ها آمد، نتوانست و نمی توانست توده های مردم را به سوی خود بکشاند؛

✅ دوم آن که بازار و کارکنان دولت به آن نپیوستند و نمی پیوستند؛

✅سوم آن که «رهبری» نداشت؛ در واقع همه ی کار رهبری حرکت، از مدیریت، هماهنگی،گزینش و پخش شعارها و تاکتیک هاو...به تلگرام و اندکی اینستاگرام سپرده شده بود. دیدیم که پس از فیلترینگ نیز حرکت فرو کش کرد؛

✅چهارم این که بر خلاف گمانه زنی های استادان و تحلیل گرانی مانند رنانی، سازگارا،زیبا کلام،جلایی پور،فرهمند و...امروزه روز شرایط و فضای تداوم حرکت ،جنبش و انقلاب در جمهوری اسلامی ایران ، به هیچ روی مهیا نیست.

دوستان، به همه کسانی که دست به قلم برده قصد بررسی،تحلیل و به ویژه پیش بینی را دارند،در نظر گرفتن سه پایه را سفارش می کنم:
1. دوری جستن از بخشی نگری و روی آوردن به تحلیل ترکیبی؛
2. تکیه بر رئال پولیتیک، یا واقع نگری سیاسی؛
3. لمس و وجدان کردن پدیده ی مورد مطالعه، مثلا در اینجا، فضای ترکیبی جامعه.
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour


چرا پیگیر دیدگاهتان نیستید؟( دوم:دکتر ولایتی)
@karimipour_k
✅ دکتر ولایتی در کتاب « ایران پیش از اسلام» ، در فصل هخامنشیان، با عنوان « آیا کوروش ذوالقرنین است» ، چنین آورده است:
برخی از مفسران متقدم، مانند وهب بن منبه، و محمدبن صائب کلبی و یوسف بن موسی قطانی، نه تنها در تفسیر سوره کهف، بلکه در چند جای دیگر هم تصریح کرده اند که ذوالقرنین، همان کوروش هخامنشی است.در دوران معاصر، نخستین پژوهشگری که موضوع مطابقت کوروش با ذوالقرنین را پیش کشید، سر سید احمد خان(1817_1898) از پیشگامان اصلاحات فرهنگی و بنیادگذار تجدد طلبی در هند بود. مولانا ابوالکلام آزاد(1888_1958)، وزیر فرهنگ دولت وقت هند نیز همین نظر را پذیرفته و مشخصات کوروش را بر ذوالقرنین منطبق می داند.

✅ جناب دکتر ولایتی جناب شما نیز که امروزه روز توانا بر تاثیر گذاری در تصمیم سازی های کلان هستید، و سخن و دیدگاهتان بُرش دارد، چرا در برابر یکه تازی های بی پایه ای که علیه کوروش هخامنش صورت می گیرد، سکوت کرده اید؟
خدا نکند که جناب شما مشمول آیات دوم و سوم سوره الصف باشید.
( از خوانندگان گرامی که به دکتر ولایتی دسترسی دارند، خواشمندم ایشان را در جریان این یادداشت بگذارند).
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour


چرا دیدگاه خودتان را پیگیری نمی کنید؟(یکم: ایت الله مکارم)
@karimipour_k

✅آیت الله ناصر مکارم شیرازی در تفسیر نمونه، جلد 12؛ ضمن تفسیر سوره ی مبارکه الکهف، پس از بحث های فراوان و رد کردن همه ی نظریاتی که ذوالقرنین را اسکندر مقدونی یا شخصیتی یمنی پنداشته اند، در صفحه 550، در باره ی یکی بودن کوروش هخامنشی و ذوالقرنین(پیامبر یا بنده ی صالح خدا) چنین نتیجه گیری می کند:
درست است که در این نظریه نیز نقطه های ابهامی وجود دارد، ولی فعلا می توان از آن به عنوان «بهترین نظریه» در باره ی تطبیق ذوالقرنین بر رجال معروف تاریخی نام برد( تطبیق کوروش و ذوالقرنین)

✅ سخنی کوتاه با جناب آیت الله مکارم شیرازی دارم، چنان چه بر مواضع و نظر خویش همچنان پابرجا مانده اید، چرا به پند کسان و به ویژه مدیران حکومتی که به کوروش توهین می کنند نمی پردازید؟ بی گمان جناب آیت الهی بس بیش از من ِ عامی، بزرگی گفته ی خدای سبحان در آیات 2 و 3 سوره مبارکه الصف را می دانند و وجدان می کنند:
ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا چیزی می گویید که بدان عمل نمی کنید.
در نزد خدا گناه بزرگی است(بس مبغوض است) که چیزی را بگویید که خود به جای نمی آورید.
جناب آیت الهی، لطفا به حکمروایان متذکر شوید، که به پیامبر و یا بنده ی صالح خدا کوروش هخامنشی و گورش در «پاسارگاد»، توهین روا ندارند و دیدارکنندگانش را گرامی بدارند.
(خواهشمند است کسانی از خوانندگان که به آیت الله مکارم دسترسی دارند، این یادداشت را به ایشان برسانند)
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour


جای «ملکه مادر» کجاست؟
@karimipour_k

✅در باره ی انواع نظام های سیاسی از گونه های پارلمانی، ریاست جمهوری، دمکراسی مستقیم، دمکراسی غیر مستقیم، دمکراسی ترکیبی و...تو ضیح می دادم؛ پس از پایان بحث، یکی از دانشجویان پرسید: استاد کریمی پور نظام کره ی شمالی در هیچکدام از این دسته ها که گفتید جای نمی گیرد، اون رو در کجا میشه جای داد؟ پس از کمی درنگ، در پاسخ پرسشگر، خاطره ی زیر را نقل کردم:
شعبان جعفری(شعبون بی مخ) یکی از عوامل کودتای 28 مرداد، روزی به دیدار محمد رضا شاه پهلوی رفته بود. وی برای این که ارادت خود را به شاه اثبات کند، رو کرد به ایشان و گفت: اعلیحضرت، من تا این اندازه خاندان مبارک رو دوست دارم، که «همه ی» اعضای خانواده ی شاهنشاه را رو تنم خالکوبی کردم. بعد برای اثبات گفته اش پیرهنشو در آورد. شاه را روی سمت چپ سینه، ولیهد را سمت راست، رضاشاه را روی پشتش و خلاصه تصویر همه ی اعضای خانواده ی شاهی را روی تنش خالکوبی کرده بود، شاه با خنده خطاب به شعبان جعفری گفت: خیلی زجر کشیدی، ولی انگار خالکوبی تصویر ملکه مادر رو یادت رفته؛ شعبان سرشو انداخت پایین و با شرمساری گفت: نه اعلیحضرت به هیچ وجه، تصویر ایشان رو هم خال زدم، منتها دیگه جایی در تنم نمونده بود، ایشون رو جایی خالکوبی کردم که روم نمیشه بهتون نشون بدم؛ اتفاقا خالکوبی ایشون از همه دردش بیشتر بود.

✅ البته بعید میدونم این قصه درست باشد، ولی واقعیت آن است که سیستم سیاسی «جمهوری دمکراتیک خلق کره» در هیچ یک از دسته ها جای نمی گیرد؛ نه جمهوری است، نه دمکراتیک است، نه از پشتیبانی واقعی توده های مردم برخوردار است و نه به ویژه در اندیشه ی مز و بوم کره است. دولتی است که زیر کنترل یک خاندان حکومتگر و نظامیان و یک ایدئولوژی پوسیده، به نفس نفس افتاده است.
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour


«فردا» و «دیروز»
@karimipour_k

✅در بلبشوی این روزها، با چشمان خویش از تلویزیون دیدم که پرچم سه رنگ کشورم را به آتش کشیدند. برای من که روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها، برای برافراشته ماندن پرچم کشورم،آر پی جی بر دوش، از اروند تا شلمچه، از شیب نیسان و تپه دو قلو و از شیلر تا حاج عمران، حتی در لباس استادی دانشگاه، به دفاع از این خانه و خانه ی پیشینیانم، شبانه و روزانه جنگیده بودم، این کردار سخت و ناگوار آمد. در این پیرانه سری، اشک تنها کاری بود که می توانست اندکی آرامش بخشم باشد؛ ولی، ولی، ولی، هنگامی که 30_ 40 سال پیش و رسم «پرچم سوزی» و ترغیب و تشویق آن را در دیارم بیاد آوردم، و فقط آنی خویش را به جای شهروند آمریکایی و بریتانیایی و... جا زدم، که پیاپی در تلویزیون ها یشان شاهد سوزاندن پرچم کشورشان به دست ما بوده و کماکان هستند، بیدرنگ، این نیایش سوزناک خواجه عبدالله انصاری بر زبانم جاری شد:
الهی، همه می ترسند که فردا چه خواهد شد، و عبدالله می ترسد که «دی» چه رفت.

address: @karimipour_k
id: @karimi_pour


ایران و 99 رمز و راز(5): ارزیابی نادرست قدرت ملی
@karimipour_k

✅استراتژی ملی، یا استراتژی بزرگ، ترکیبی از سه مولفه است:
1. علائق؛
2. منافع؛
3. توانمندی ها.
آن چه بستر اصلی کوچک و بزرگ بودن میدان جغرافیایی هر استراتژی ملی، به ویژه در سیاست خارجی و مخصوصا در فضای نزدیک پیرامونی را تعیین می کند،نه علائق و منافع، که توانمند ی است که کنترل و محدود کننده جاه طلبی ها است.

✅ در واقع قدرت ملی خود ترکیبی از شش قدرت: نظامی، اجتماعی (جمعیتی)، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی است. استراتژی ملی نیز عبارت است از فن یا هنر به کارگیری قدرت ملی به منظور دستیابی به اهداف.

✅ بر این اساس است که سلسله مراتب قدرت در جهان به پنج گونه ی ابرقدرت جهانی، قدرت های فرامنطقه ای، ابرقدرت منطقه ای، قدرت منطقه ای و قدرت ملی شکل می گیرد.

✅ آن چه در این سازوکار بسیار مهم و بلکه برای ملت ها «حیاتی» است، ارزیابی و سنجش «قدرت» از سوی مدیریت های کلان سیاسی هر ملتی است. بر فرض چنانچه حداکثر مجموع قدرت ملی یک کشور تا شعاع قدرتی منطقه ای باشد، به اشتباه از سوی این مدیریت ها به اندازه ی یک ابرقدرت منطقه ای یا قدرت برتر منطقه ای برآورد محاسبه شود، نتیجه اش فرورفتن در گرداب و باتلاق است.

✅ بر این پایه که خود به اندازه ی دست کم دو واحد درسی دانشگاه مفهوم دربردارد، به گمانم یکی از «چالش» های بنیادین جمهوری اسلامی، زیاد کردن پیاپی تعهدات برون مرزی خویش در قبال کمبود امکانات شش گانه (قدرت ملی) درونی است. چنین سازوکاری بی هیچ گمانی در نهایت به معنای نارضایتی در درون و رسیدن آن به حد اشباع است. چنین چرخه ای می تواند به انفجار بزرگ منتهی گردد.

✅ به گمانم فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پیامد کارکرد همین چرخه ی منطقی بود. چین مائو نیز در حال طی همین چرخه بود که دنگ شیائو پینگ جلوی آن را گرفت و آن را در مسیر منافع ملی، و نه ایدئولوژیک، قرارداد. چینی ها با دور شدن از اهداف ایدئولوژیک و چسبیدن به منافع ملی، بس باهوش تر و سنجیده تر از جانشینان استالین عمل کردند و با شناختن جایگاه و قدرت ملی خود در سلسله مراتب جهانی، گام به گام با دگرگونی و تجدیدنظر طلبی ایدئولوژیک، بدون دست کشیدن از مرام شان خود را در مسیری قرار دادند که امروزه روز جلوه هایش در جهان فراگیر شده است.

✅ من کمترین گمانی ندارم که امروزه روز، جمهوری اسلامی ناگزیر است ، با ارزیابی دقیق تر توانمندی هایش و با تجدیدنظر کلی و همه جانبه در استراتژی خودبافته، ایران را می بایست از چرخه ی فرورفتن در گرداب و انفجار بزرگ برهاند.

Address: @karimipour_k
ID: @karimi_pour


تندروها را بازنشسته کنید
@karimipour_k

✅گرچه میدانم که گاه تصمیم گیری در جمهوری اسلامی سخت و زمانبر است، ولی از دیدگاه من، یکی از عوامل پدیدآورنده ی فضای کنونی امروزه روز ایران، تندروهایی بوده و هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه، بسترسازان و پرورندگان چنین فضاهایی بوده اند. بی گمان می بایست چنین افرادی را که کاملا شناخته شده هم هستند، از رسانه ها و جایگاه هایی که مخاطبین همگانی دارند،بر کنار و برای همیشه بازنشسته کرد. باور کنیم که مواضع و کارکرد اینان برای شکاف اندازی بین مردم و ساخت فضای افراط و تفریط، بس بزرگتر از برخی توطئه های بیگانه بوده است؛ و چه بسا بعدها ثابت شود که آن ها خود عوامل بیگانه بوده اند.
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour


Репост из: یادداشت‌های یدالله کریمی‌پور
@karimipour_k
قوم «فاشیست فارس» کجایند؟
سال‌های پایانی دهه‌ی 70 (ه.خ ) بود و بحث‌های قومیتی در دانشگاه‌ها در اوج؛ رهبر آغاز این گونه گفتگوها در کلاسم یک هموطن آذری بود. روزی در میانه‌های درس جغرافیای سیاسی ایران از جای برخاست و بی‌واهمه در خطابه‌ای رسا و آتشین گفت: فارس‌های فاشیست، همه‌ی اقوام از ترک و کرد و تات و بلوچ و گیلک و مازنی و باصری و شاهسون و تپور و لر و لک و افشار و بویراحمدی و گرجی و قزاق و کرمانج و تالشی و قشقایی وبیات و عرب و آسوری و... را از حقوق خود محروم کرده‌اند. آن‌ها ستم مضاعفی را بر خلق‌های ایران روا می‌دارند، وقس علیهذا. ایشان شاگرد اول کلاس بود و پر مایه و هم اکنون نیز استادی شهره است. القصه، آن روز به هر روی کلاس پایان یافت و قرارامتحان نیمسال در هفته‌ی بعدی با دانشجویان بسته شد.
هفته‌ی بعد، نقشه استانی گنگی از ایران به دانشجویان دادم تا پراکنش جغرافیایی گروه‌های نامبرده ایران را نشان دهند. در هفته‌ی پس از آن که برگه‌ها و امتیازات را دادم، تنها کسی که امتیاز کامل آورده بود، همان همشهری آذری بود. رو به او کردم و گفتم: ولی موقعیت فارس‌ها رو مشخص نکرده بودی؟ بیدرنگ پاسخ داد: بقیه‌ی جاهای خالی فارسند. گفتم: تو جایی رو خالی نذاشته‌ای. استان فارس را هم که دادی به قشقایی‌ها و خمسه و اینانلو و بهارلو و...گفت: پس چرا نمره‌ی کامل گرفتم؟ گفتم: خب به این دلیل که همه را درست نشان داده ای و چیزی از قلم نیفتاده است.
همه هاج و واج به من و پارادوکسی که در سخنم بود خیره ماندند. همه‌ی کلاس غرق در سکوت بود. پس از اندکی تامل رو به دانشجویان کردم و گفتم:
در همه‌ی ایران، پدیده و موجودی موهوم به نام «قوم فارس» نداریم. اگر جز این بود نشانم می‌دادید. در واقع، ایران همواره سرزمینی چند ده و بل چند صد گروهی (قومی) بوده است. بنگرید به کتیبه‌ی مشهور خشایار شاه، که گفت: منم شاه شاهان، شاه سی کشور، شاه کشوری که اسبان و مردان خوب دارد.واژه شاهنشاه نیز، به معنای شاه شاهان، هم به این معنا بوده که هر گروهی از ایرانیان، جدا و در عین حال در پیوند با همدیگر مدیریت می‌شدند. ناگفته نماند که در درازای تاریخ این مرز و بوم، بیشتر گروه‌های سیاسی که شما از آن به قوم یاد می کنید، در ستم بر«یکدیگر» شراکت داشته‌اند.
در واقع ایران مانند بیشتر کشورهای کنونی جهان، سرزمینی بوده که گروه‌های گوناگون را با فرهنگ‌های متفاوت در خود جای داده و حاصل جمع آنان شده ایرانی و فرهنگ و هویت ایرانی. اگرهم ستمی قومی گسترده و کلانی بوده (که قابل اثبات نیست)، برگرفته از حکومت و طبیعت استبدادزده بوده است، ونه ستم قومی. مگر تا پیش از پهلوی اول حکومت در ایران فدرال (شاهی یا خان خانی یا فئودالیته) نبود؟ و هر منطقه خود را اداره نمی‌کرد؟ پس سخن از ستم تاریخی قومی چه معنایی می‌دهد؟
به گمانم تا جایی که به ساختار حکومت و هم‌چنین دولت در ایران بر می‌گردد، دستکم سه گونه ستم غیر قابل تردید و از آفتاب روشن‌تر بوده است :
1- ستم مرکز- پیرامون؛
2- ستم مذهبی. یعنی اقلیت انگاشتن غیر شیعان؛
3- ستم جنسیتی
باشد تا بعد.
نقد شما، اگر در راستای قوانین کشور باشد، عینا منعکس می شود.
Address: @karimipour_k
ID: @karimi_pour


ایران وطن ما است، «کوروش» پدر ما است
@karimipour_k

✅حال که بیشتر اندیشمندان و علمای برجسته مورد پذیرش جمهوری اسلامی، مانند آیت الله مکارم، بر پیامبری کوروش صحه ی تام و تمام گذاشته اند، تایید فوری این موضوع از سوی مدیریت کلان کشور و یا وزیر ارشاد، از 1000000 نیروی ویژه نیز کارسازتر است. شگفتا، مردم شعار می دهند: ایران وطن ما است، کوروش پدر ما است؛ خب چرا حالا که علمای مورد پذیرش حکومت هم کوروش را پیامبر میدانند، شما این خواسته را هم که هزینه ای جز اثر گذاری در ایجاد آرامش دو باره ندارد، از مردم دریغ می کنید. مگر نه این که حفظ جمهوری اسلامی از هر عبادتی بالاتر است؟
address: @karimipour_k
id: @karimi_pour


«یانی» در ریاض
@karimipour_k
✅ چنان چه به تاریخ معاصر، فرهنگ و درهم آمیختگی آن با سیستم قبیلگی و پیوند های درازمدت سیاست و مذهب در عربستان سعودی، آشنایی اندکی هم داشته باشید، شنیدن این خبر که کنسرت «یانی» در ریاض برگزار می شود، باید لرزه بر اندامتان انداخته باشد. البته چنین خبرهایی برای دیگر جوامع حتی خاورمیانه ای مانند ترکیه، لبنان، اسراییل(رژیم اشغالگر) و حتی سوریه سکولار، خبری بس معمولی است؛ حتی بر پایی این گونه کنسرت ها و نمایش ها برای شهروندان اماراتی، قطری،عمانی، و بحرینی هم چندان شگفتی ساز نیست.

✅درست است، سعودی ها در حال پوست انداختن هستند. آزادی رانندگی و موتور سواری زنان و اجازه ی ورودشان به استادیوم ها و سینماها و بر پایی کنسرت های بزرگ کلاسیک و بومی، پَرکاهی در برابر آن چه قرار است در سعودی رخ دهد، بیش نیست. ایجاد پارک های بسیار بزرگ تفریحی کنار دریای احمر، که در آن محدویت های سنتی و پلیس مذهبی را در آن ها راهی نیست. اجازه انواع تفریحات آبی،از جمله قایق سواری و شنا و موج سواری و...بر پایه ی طرح و برنامه ی افق 2030، به آرامی و گام به گام رو به اجرا است.

✅هدف از اصلاحات ولیعهد سعودی این است که فضای فرهنگی در کشورش را با الزامات دگرگونی ساختاری، آماده کند. یکی از این الزامات ارائه ی تفسیری متفاوت و بالنده از اسلام خواهد بود. تفسیری که بتواند با اصلاحات اقتصادی همپوش گردد.

✅ هدف این برنامه، پایان بخشی به ائتلاف کهن و سنتی خاندان شاهی و خاندان خلیفه( محمد بن عبدالوهاب)، در برابر همپوشیش با فضاهای فرهنگی و سرمایه داری جهانی است. بن سلمان آشکارا و بی پرده پوشی در این زمینه می گوید:
آیین ها و برخی میراث های پدران حکومتگرش، عربستان را در مسیر دشواری قرار داده، اکنون زمان آن فرا رسیده تا از دست آنها رها شویم. ما 30 سال از عمر کشور و ملت را را در مسیر اندیشه های افراطی هدر داده ایم؛ وقتش شده، که همه ی آن ها را نابود کنیم.

address: @karimipour_k
id: @karimi_pour

Показано 20 последних публикаций.

1 024

подписчиков
Статистика канала