من زاده دردم سنیورا ...
من اومدم که درد بکشم اما به امید پرستیدن و نفس کشیدنِ یه فرد .
اون فقط یه فرد نیست ...
اون آینهِ وجودِ خداست تو زندگیِ من .
گاهی دلم میخواد بمیرم اما هوای اون اینقدر تسکینه که دردام یادم میره ...
من جای خالیش رو نفس میکشم .
دلیل قانع کننده من برای ادامه این زندگی که آغازش مرگه پایانش هم مرگ فقط میتونه عشق باشه ؛
میدونی دیگه ... عشق خودش مرگه !
اوه ... راستی ...
راستی امروز چندمه سنیورا ؟
یک ساعتی هست که میگذره از دیروز ...
پس حالا هشت روز مونده تا پنج سال عاشقی .
هشت روز مونده تا بشه پنج سال مرگ لذت بخش .
این پاییز دیگه میاد ...
خودش میگفت پاییز فصل اومدنه ، نه رفتن .
مطمئنم این پاییز میاد .
اما اگه دیر کنه و جای خالیش عزیز تر باشه برام چی ؟
وای سنیورا ...
جای خالیش هنوز معطر و همیشگیه برام !
اما خودش نیست .. به نظرت میشه ؟
مثل جای خالیش اونطور همیشگی میشه ؟
_LiLi & @kazabllanca
من اومدم که درد بکشم اما به امید پرستیدن و نفس کشیدنِ یه فرد .
اون فقط یه فرد نیست ...
اون آینهِ وجودِ خداست تو زندگیِ من .
گاهی دلم میخواد بمیرم اما هوای اون اینقدر تسکینه که دردام یادم میره ...
من جای خالیش رو نفس میکشم .
دلیل قانع کننده من برای ادامه این زندگی که آغازش مرگه پایانش هم مرگ فقط میتونه عشق باشه ؛
میدونی دیگه ... عشق خودش مرگه !
اوه ... راستی ...
راستی امروز چندمه سنیورا ؟
یک ساعتی هست که میگذره از دیروز ...
پس حالا هشت روز مونده تا پنج سال عاشقی .
هشت روز مونده تا بشه پنج سال مرگ لذت بخش .
این پاییز دیگه میاد ...
خودش میگفت پاییز فصل اومدنه ، نه رفتن .
مطمئنم این پاییز میاد .
اما اگه دیر کنه و جای خالیش عزیز تر باشه برام چی ؟
وای سنیورا ...
جای خالیش هنوز معطر و همیشگیه برام !
اما خودش نیست .. به نظرت میشه ؟
مثل جای خالیش اونطور همیشگی میشه ؟
_LiLi & @kazabllanca