خرمگس


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Блоги


 "من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم"
«دفاعیات سقراط»
یادداشتهای فرهاد قنبری
برخی مطالب در اینستاگرام [به آدرس زیر] هم اشتراک گذاری می شود👇
https://www.instagram.com/farhad_ghanbariii

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Блоги
Статистика
Фильтр публикаций


نگارنده نه اصلاح‌طلبم، نه اصول‌گرایم، نه ارزشی‌ام، نه براندازم، نه سلطنت‌طلبم. نه ضد سلطنتم، نه شووینیستم، نه ملی-مذهبیم و نه به هیچ جناح و گرایش سیاسی ارادت و تعلق خاطر دارم.‌
موضع من ایران و منافع ایران است و فقط برای دفاع از ایران می‌نویسم و در این راستا هر کسی که به هر طریق از امنیت و تمامیت ارضی و آسایش و رفاه و سربلندی این سرزمین دفاع کرده یا خدمتی به این سرزمین کرده باشد مورد احترام من است و برای هر کسی که بر خلاف منافع ایران قدمی بردارد، کوچک‌ترین ارج و قرب و ارزش و احترامی قائل نیستم.
@kharmagaas


⏺ بار هر مملکت به حدی سنگین است که جز آنکه همه‌ی دست‌ها به زیر آن زده شود، راهی نیست. آیا بر وفق کدام شرع، حق و قانون، توجیه پذیر است که در حالی که انبوهی از مردم کارآمد، بی‌آنکه محکومیّتی درباره‌ی آنها اعلام شده باشد، مطرود یا در به ‌دَرَند؟
آنگاه «آغوش گرم» کشور به روی کلاهبردارها، مضاربه‌چی‌ها، دلالان ارز، و نو مسلمان‌های بی‌اعتقاد باز بماند؟ آیا بدین روال، نتیجه جز ویرانیِ حتمی، چیزی خواهد بود؟

⏺ کشوری که محتاج احياء همه جانبه است برای آنکه بتواند قد راست کند، باید یک «جو مجموعی مساعد» در آن پدید آید. منظور آن است که پنجره‌هایش به روی هوای آزاد باز بماند، و در برابر هیچ عاملی که موجب شکفتگی استعداد، افزایش توانایی و پرورش خصلت‌های کارساز مردمش باشد، مانع ایجاد نشود.

⏺ تقسيم اتباع یک کشور به «خودی» و «بیگانه» نا‌موجه‌ترین تقسیمی است که بتوان کرد. افراد در عرصه‌ی مشارکت در کار کشور شناخته می‌شوند که چه اندازه دلسوز یا زیان‌آور هستند، و این تشخیص را جامعه می‌دهد که ناباب‌ها را به کنار می‌زند. هیچ مقامی نمی‌تواند این حق را به خود بدهد که «باصلاحیت» و «بی‌صلاحیت» را در پهنه‌ی یک ملت، به نفع خود دستچین کند.

⏺ همهٔ‌ کسانی‌ که‌ دلسوز این‌ مملکت‌ و مردم‌ اند، و خود و فرزندانشان‌ قصد زندگی‌ کردن‌ در این‌ آب‌ و خاک‌ دارند، باید «سخن‌ها را بشنوند»، و درِ چاره‌ گری‌ را باز بخواهند.

سخن ها را بشنویم _ محمدعلی اسلامی ندوشن
@kharmagaas


آدم از میزان بلاهت و نفهمی بخشی از محافظه‌کاران حاکم بر کشور انگشت به دهان می‌ماند.
آخر کدام آدم نرمالی در شرایطی که کشور در شرایط جنگی است به دست خود زمینه ایجاد آشوب در جامعه را تقویت می‌کند؟

هنوز دو سال از روزهایی که از آتش زدن خانه پاسداران و چرخاندن لباس زیر مردم در دست تجزیه‌طلبان در کردستان نمی‌گذرد. هنوز دو سال از قتل فجیع عجمیان و آن طلبه جوان در تهران نمی‌گذرد. هنوز محرومترین جوانان این سرزمین با دادن خون خود در سیستان و بلوچستان هزینه آن بلوا را می‌دهند.

آیا فردا روزی دوباره کشور به هم ریخت، رسایی و ثابتی و نبویان و کوشکی و آقاتهرانی و سایر افراد جاهلی که پشت این جنون محافظه‌کارانه قرار دارند، خود و فرزندانشان حاضر به اعزام به مرزهای کردستان و بلوچستان برای تامین امنیت کشور می‌شوند؟

آخر کدام عقل ناقصی تصور می‌کند که با دستگیری و ترساندن چند زن، جامعه تصمیم به رعایت حجاب خواهد گرفت.

جامعه در وضعیتی است که دیگر پدر و مادر هم توان تحکم و پذیراندن سبک پوشش و نظرات خود به فرزندان خود را ندارند و آنکه پشت چنین طرح‌هایی است یا عامل اسرائیل است یا به کل ارتباطش با واقعیت را قطع کرده است.
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
فرهاد قنبری
بحران نادیده گرفته شدن

این روزها بسیاری از روحانیون و نیروهای حامی گفتمان انقلاب که نزدیکی چندانی هم به مراکز قدرت ندارند، از این میزان خشونت و عصبانیتی که در میان بخش هایی از جامعه به ویژه طبقه متوسط شهری و دانشجویان وجود دارد، دچار تعجب و شگفتی شده اند.

ریشه این مسئله در آنجاست که این طیف به علت سبک و الگوی زندگی شبیه به الگو و معیار گفتمان حاکم، هیچگاه با مقوله «نادیده انگاشته شدن» مواجه نبوده است و به این علت نمی توانند به درستی دلیل عصبانیت معترضان را درک نمایند. آنها هیچگاه به علت حجاب در خیابان مواخذه نشده و با پرونده و جریمه کم حجابی مواجه نبوده اند. آنها هیچگاه به علت پوشش و آرایش ظاهر و نشناختن امامان جمعه از استخدامهای دولتی بازنمانده اند. آنها هیچگاه با نگاههای خشن و بدبینانه برخی کارمندان و قضات در دادگاهها و دادسراها و.. مواجه نبوده اند. آنها هیچگاه با دیدن ماشین گشت ارشاد و پلیس دچار ترس و دلهره نشده اند و..

«نادیده گرفتن» بدترین شکل اعمال خشونت در حق دیگری است. نادیده گرفتن اعمال خشونتی بیشتر از درگیری فیزیکی و جدل است. در جدل و خشونت کلامی طرفین دعوا حداقل «دیگری» را به عنوان سوژه انسانی به رسمیت می شناسند و سعی در اقناع و یا دفاع از خویش دارند اما در «نادیده گرفتن» یک طرف جدال اصلا طرف مقابل را در حد انسان نمی بیند که بخواهد با او وارد جدل شده یا سعی در اقناع او داشته باشد. (هنگامی که زن و شوهری به مرحله «نادیده گرفتن» یکدیگر یا یکی در حق دیگری می رسند، یعنی از مرحله جدل و قانع کردن یکدیگر گذر کرده اند و دیگر بود و نبود یا خوب و بد طرف مقابل برایشان مهم نیست و این بدترین و زشت ترین نوع اعمال خشونت در یک رابطه انسانی است)

منطق محافظه کاران حاکم بر کشور، منطق «نادیده گرفتن دیگری» است. در نگاه آنها ایرانیان کسانی هستند که مشارکت در انتخابات را تکلیف دینی خود می‌دانند، حجاب مدنظر آنها را دارند، همیشه با گزارشگران صداوسیما هم عقیده‌اند، اخبار را فقط از شبکه خبر و بیست‌وسی دریافت می‌کنند، واکسن خارجی نمی‌خواهند، اگر کمبود و مشکلی در زندگی دارند از چشم ظریف و روحانی و اصلاح طلبان می‌بینند، منشاء تمام بدبختی‌های عالم را غرب و آمریکا می‌دانند، در صورت لزوم اشکنه می‌خورند و لنگ می‌بندند، از گرانی و تورم ناراضی‌اند اما به خاطر مصلحت دم نمی‌زنند، هیچ اعتراضی به نابودی محیط زیست و آلودگی هوا و طرح‌های مجلس ندارند، بستن اینترنت را به نفع خود می دانند و.. و افرادی که چنین نیستند مشتی خودفروخته، ولنگار و فریب خورده اند که به دنبال غربگدایی و خدمت به اسرائیل و استکبار جهانی اند و هدفی جز آسیب زدن به آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی ندارند.

بر اساس چنین نگاهی است که «تعهد به گفتمان» جای «تخصص» را می گیرد و امثال مهرداد بذرپاش از سازمان و وزارتخانه ای به سازمان و وزارتخانه ای دیگر منتقل می شود و در این میان انبوهی از متخصصین نادیده گرفته می شوند. و این نادیده انگاشته شدن، ریشه اصلی بحران و خشونت و عصبانیت مستتر در لایه های مختلف اجتماعی است.
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
فرهاد قنبری
طبقه متوسط جدید

مواجهه گسترده ایرانیان با غرب و تمدن مدرن غرب از عصر حکومت پهلوی و به ویژه پهلوی دوم آغاز می شود.‌ ایرانیان به واسطه رشد و گسترش صنعت توریسم، مسافرت های بین المللی، گسترش روز افزون رسانه های ارتباطی و امثالهم آشنایی و شناخت بیشتری از جهان غرب به دست می آورند. این بخش از جامعه شهری ایران را باید بنیانگذار «طبقه متوسط جدید»(دانشگاهیان، پزشکان، مهندسان و..) در ایران قلمداد کرد. طبقه ای که هر چند تا پایان عصر پهلوی آنچنان گسترده نبود اما وزن اجتماعی بالایی داشت و در انقلاب سال ۵۷ با پشت کردن به شاه و ائتلاف با طبقه متوسط سنتی(بازار، روحانیت) نقش مهمی در انقلاب ایفا کرد.

اما جمهوری اسلامی نه نماینده و سخنگوی این طبقه بلکه نماینده طبقه متوسط سنتی بود و در همان سالهای ابتدایی انقلاب با به حاشیه راندن نمایندگان سیاسی طبقه متوسط جدید(چپ، ملی مذهبی، ملی گرا) خود به تنها گفتمان هژمونیک انقلابی تبدیل شد.

جمهوری اسلامی طی این چند دهه اگر چه در ظاهر هیچگونه سازشی با طبقه متوسط جدید نداشت اما ناخواسته بیشترین تلاش را برای رشد طبقه متوسط جدید به کار گرفت. طی چند دهه اخیر اگر چه جمعیت ایران کمی بیش از دو برابر شد اما تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی بیش از سی برابر رشد کرد و زنان اکثریت صندلی های دانشگاهها را تصاحب کردند.
رشد جمعیت دانشجویی یک نتیجه مهم داشت و آن فربه تر شدن طبقه متوسط جدید بود. طبقه ای که به واسطه تحصیلات علاوه بر نیازهای شغلی و اقتصادی، خواهان سبک زندگی جدیدی نیز بود.

اولین تضاد علنی طبقه متوسط جدید با طبقه سنتیِ حاکم در دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و حادثه کوی دانشگاه در سال ۷۸ رخ داد. این طبقه رو به رشد دیگر روایت سنتی و پدرسالارانه از سبک زندگی و نظام سیاسی و حکومت دینی را نمی پذیرفت و به واسطه تحصیلات دانشگاهی اطلاعات بیشتری از جهان غرب داشت و خواهان تعامل با دنیا و سفر به کشورهای مختلف بود. این طبقه در حوزه های مختلف اجتماعی و فرهنگی از سینما گرفته تا موسیقی پاپ و سبک پوشش تغییرات مختلفی را طلب می کرد.

در مقابل جناح محافظه کار سنتی که از تغییرات گسترده سبک زندگی این طبقه روبه رشد در ترس و وحشت بود با تمام ابزارهای خود [تهدید نویسندگان و روشنفکران، توقیف فله ای روزنامه ها، توقیف فیلم و تئاتر، ممیزی های سخت در حوزه نشر، ایجاد گشت ارشاد و..] تمام تلاش خود را برای به حاشیه راندن الگوی و سبک جدید زندگی طبقه رو به رشد جدید به کار گرفت.

اما در همان حین که گفتمان سنتی با تمام قدرت در حال تبلیغ علیه الگوی زندگی و فرهنگ غربی بود، طبقه متوسط جدید به واسطه گسترش روزافزون رسانه های آماده می شد تا بزرگترین تقابل خود با گفتمان سنتی حاکم را به خیابان بیاورد. جنبش سبز نماینده این طبقه جدید شهری بود.

طبقه متوسط جدید پس از تجربه انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن متوجه سختی های مسیر پیش روی اصلاح طلبی شد و کم کم از آن آرمانگرایی دوره دوم دولت خاتمی به سمت واقع گرایی و پذیرش اصلاحات تدریجی حرکت کرد. مشارکت این طبقه در انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نمونه تلاشهای مسالمت آمیز این طبقه برای حک کردن خود بر پیشانی اجتماع و به عقب راندن گفتمان سنتی بود.

اما سنگینترین ضربه به طبقه متوسط جدید ایران نه از سوی گفتمان سنتی حاکم بر کشور بلکه از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا صورت گرفت. خروج آمریکا از برجام به مثابه هدیه ای الهی برای محافظه کاران و طبقه متوسط سنتی کشور بود تا با تکیه بر آن تمام کینه انباشته خود از طبقه متوسط جدید را بر سر آنها فرود آورند و انبوهی از توهین و متلک را نثار این طبقه و دولت به گِل نشسته ای نمایند که برگزیده این طبقه محسوب می شد.

گفتمان سنتی صاحب قدرت در انتخابات سال ۱۴۰۰ نشان داد که دیگر سر هیچ سازگاری با طبقه متوسط جدید ندارد و آنها را به طور کامل از عرصه حیات سیاسی کنار خواهد گذاشت. طبقه ای که حالا نزدیک به چهل درصد جمعیت کل کشور و بیش از شصت درصد جمعیت کلانشهرها را شامل میشد، دیگر هیچ مفری برای به رسمیت شناخته شدن پیش روی خود نمی دید و فشارهای ناشی از گسترش روزافزون تورم و سخت گیری های اجتماعی را نیز با پوست و استخوان خویش احساس می کرد.
درگذشت تراژیک مهسا امینی بهانه ای برای طغیان این طبقه بود که احساس می کرد از حق و حقوق و جایگاه و شأن یک شهروند برخوردار نیست..

حال گفتمان سنتی حاکم دو انتخاب پیش روی دارد. این گفتمان می تواند به مانند سابق با تقلیل دادن این طبقه بزرگ اجتماعی به منافق و بی دین و بی غیرت و امثالهم آنها را سرکوب کامل نموده و به حاشیه براند و منتظر حوادث بعدی بماند و یا اینکه از پوسته ایدئولوژیک خود خارج شده و با به رسمیت شناختن سبک و الگوی زندگی و خواستهای این طبقه از حوادث خطرناک آتی جلوگیری نماید.
@kharmagaas


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
برای پی بردن به واقعیت حمله ایران به اسرائیل و موازنه قدرت در منطقه بیشتر از توییت‌های علی کریمی و نازنین بنیادی و شازده و زن شازده و مجریان بفرمایید شام و امثالهم به سخنان دیپلمات‌ها و مقام‌های امنیتی بازنشسته کشورهای مختلف، به سخنان تحلیلگران رسانه‌های معتبر بین‌المللی، به سخنان نظریه‌پردازان بزرگ و صاحب شناسنامه روابط بین‌الملل نگاه کنید، این افراد به واسطه سالها کار سیاسی و اطلاعاتی و دانشگاهی و برای حفظ جایگاه و اعتبار خود عموما بر اساس واقعیات میدانی (و نه بخارات معده) سخن می‌گویند و سخنانشان ارزش شنیدن و دقت و تامل دارد.

رئیس سابق اطلاعات ارتش ترکیه:
"سه نقطه هدف گرفته شد؛ دو پایگاه هوایی و یک مرکز رصد موساد؛ طبق اطلاعاتی که به من رسیده، دو پایگاه، خسارت بدی دیده‌اند و اینکه گفته می‌شود، خسارت خفیف بوده، چنین نیست و آنها سعی دارند، خسارت را بپوشانند"

"هدف ایران از حمله، نشان‌دادن این قابلیت بود تا کجا را می‌تواند بزند و نمایش توانمندی‌اش بود که یک بازدارندگی بسیار مهم به ایران داد"
@kharmagaas


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
"نکته مهم در اينجاست که وقتي ترتيبات جديد درست شد، ترتيبات جديد ناچار بايد مبتني بر جنگ افزارهاي خوب باشد. بنيانگذاري که بر جنگ افزارها تکيه نکند نمی تواند اين ترتيبات جديد را حفظ کند. ماکياولی در ادامه خواهد گفت که در هر کشوری دو چيز مهم است؛ قانون‌هاي خوب و جنگ‌افزارهاي خوب. قانون‌هاي خوب بدون جنگ‌افزارهاي خوب هيچ ارزشي ندارد. کساني که فکر مي‌کنند حکومت قانون مي‌تواند وجود داشته باشد آن را باید در ديالکتيک پيچيده آن با جنگ افزارهاي خوب يافت. به اصطلاح امروزي حکومت قانون بر ديالکتيک پيچيده دو چيز استوار است؛ قانون هاي خوب و جنگ افزارهای خوب و از اينجاست که نتيجه مي گيرد: «از اين روست که پيامبران سلحشور همگي پيروز بوده اند و پيامبران بي‌سلاح ناکام مانده اند.» در اينجا اين سلحشور بودن نه اينکه فقط مي توانستند بجنگند بلکه کساني بودند که ترتيبات جديدشان مبتني بر جنگ افزارهاي خوب بود. منظور ماکياولي از پيامبران در اينجا، کوروش و رومولوس و تسه ئوس است يعني کساني که پايه گذار بودند و به وسيله جنگ افزارهاي خوب پيروز بودند و آنهایی که اینها را نداشتند از بین رفتند"

درسگفتار ماکیاولی - دکتر جواد طباطبایی
@kharmagaas


ما ایرانیان برای فهم درست واقعیات جهانی و مسائل بین‌الملل دو راه داریم.
اول آنکه عقل و شعور خود را به دست رسانه‌های زرد و شبکه‌های تلویزیونی اسرائیل و خزعبلات خوانندگان پاپ و فوتبالیستها و بازیگران و سلبریتی‌ها و بلاگرها سپرده و در جهانی کوچک و پر از عقده و کینه و نفرت و دروغ برای این و آن ورزشکار و بازیگر و دلقک-سیاستمدار یقه پاره کنیم و از ابله‌ترین موجودات روی کره زمین برای خود قهرمان و رهبر بتراشیم و یا اینکه با فاصله گرفتن از این منجلابی که هر روز خود را با صورت و آرایشی جدید عرضه می‌کند، دریچه های ذهنی خود را وسعت داده و سعی در فهم بهتر و عاقلانه‌تر مسائل و واقعیات موجود داشته باشیم.
ما ایرانیان می‌توانیم، اوقات فراغت و آسودگی خود را به کل به رسانه‌ها و وراجی‌های بی‌سروته تلویزیونی و اینستاگرامی واگذار کنیم و هیچ ارزش و احترامی برای فهمیدن درست مسائل و بهداشت روانی خود قائل نباشیم و یا با مراجعه به آراء و نظرات تحلیلگران و متفکران واقعی مسائل سیاسی و بین‌المللی که دهه‌ها عمر خود را در این زمینه صرف کرده‌اند، در فضای روحی و ذهنی متفاوتی زندگی کنیم.
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
دخالت پلیس در حوزه هایی مانند حجاب و پوشش باعث شده است بخش بزرگی از جامعه نسبت به کلیت نیروی انتظامی و وظایف آنها در حوزه عمومی نیز نگاه منفی داشته باشند.
ضرب و شتم و قتل پلیس [مانند این کلیپ یا قتل پلیس شیرازی] در هنگام انجام وظیفه قانونی (جریمه رانندگان متخلف، بازداشت قاچاقچیان مواد مخدر، بازداشت اراذل و اوباش و الوات خیابانی و...) در هیچ کشور توسعه یافته ای اتفاق نمی افتد.

جامعه برای حفظ امنیت و آسایش به اقتدار پلیس نیاز دارد. قرار دادن پلیس در مقابل مردم عادی (به دلیل رقص و پوشش و حیوان خانگی و امثالهم) باعث از بین رفتن اقتدار پلیس می شود و در نهایت دودش به چشم همه جامعه می رود.
یکبار برای همیشه حوزه وظایف قانونی پلیس را از حوزه اعتقادات و باورهای مذهبی مجزا کنید، وظیفه پلیس بازداشت و درگیری با روزه خوار و کم حجاب و امثالهم نیست.
وظیفه پلیس مقابل هم قراردادن مردم و تنبیه بخشی از مردم برای کسب رضایت بخش دیگری از مردم نیست.
@kharmagaas


اسرائیل در مقابل ایران چه در عرصه رسانه‌‌های جهان اسلام و چه میدان نبرد قافیه را باخته است و به احتمال بسیار در روزهای آتی احتمالا تمام تلاش خود را برای ایجاد آشوب و ناامنی در داخل ایران به کار خواهد بست.
مهمترین اقدامی که به نظر می‌رسد اسرائیل به انجام آن مبادرت کند، بازی در همین زمینی است که دوباره پلیس ایران زمینه انجام آن را فراهم کرده است.
برای اسرائیل کار چندانی ندارد که به عوامل میدانی خود دستور دهد تا با پوشیدن لباس پلیس و آزار و یا قتل یک دختر بی‌حجاب و تهیه فیلم و تصویر از آن، دوباره کشور را درگیر نزاع‌های داخلی کنند.
@kharmagaas


هلندی‌ها، فرانسوی‌ها، بلژیکی‌ها و سایر کشورهای اشغالی پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست هیتلر، بدترین و خشن‌ترین و تحقیرآمیزترین رفتارها را با هموطنانی که با آلمانی‌ها همکاری داشتند انجام می‌دادند. (پل ورهوفن در فیلم کتاب سیاه گوشه‌ای از این رفتارها را که از کتک زدن و انداختن آب دهان تا خالی کردن سطل‌های مدفوع بر سر آنان است به تصویر می‌کشد)

همکاری و همدلی با دشمن خارجی همیشه تاریخ و در همه سرزمین‌ها جزء زشت‌ترین و کثیف‌ترین اعمال و از خطوط قرمز هر سرزمینی بوده است.
@kharmagaas


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
رئیس ستاد ارتش اسرائیل رفته پایگاه هوایی نواتیم (جایی که هدف چند موشک ایران قرار گرفت) و پشت سرش یک فروند اف-35 گذاشته و در حال حرف زدن در مورد پاسخ به حمله ایران است.

‌پ.ن:
- فیلم در یک نمای کاملا بسته و دوربین ثابت تهیه شده است و شناخت درستی از موقعیت واقعی جغرافیایی به بیننده ارائه نمی‌دهد.
- تصاویر پشت هواپیما به گونه‌ای است که انگار محوطه با پارتیشن و دیوار دست‌ساز، جدا شده است.
- اسرائیل که ادعا می‌کند پایگاه‌های نظامیش هیچ آسیبی ندیده، می‌توانست با یک نمای باز از آنهاحداقل به طرفدارانش ثابت کند.
- اسرائیلی که ادعا می‌کند، هیچ آسیبی ندیده چرا به مانند، مال زخم خورده در به در در حال رجزخوانی و سخن گفتن درباره انتقام است.
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
در این مملکت برای دلسوز و روشنفکر و منتقد و قهرمانِ خلق شناخته شدن نیازی به تفکر و سواد و مطالعه نیست‌.
در این مملکت کافیست سخنان بی‌مبنا بگویید.
تمام نکبت‌ها و پلشتی‌های کره زمین را به سرزمین خود نسبت دهید.
با بدنام‌ترین دشمنان کشور نشست و برخاست کنید.
به تاریخ و فرهنگ این سرزمین بد و بیراه بگویید.
از هر کنش ضدحکومتی ولو تروریستی حمایت کنید.
صبح تا شب دنبال تحریم و دعوت از بیگانگان برای حمله به وطن خود باشید.
شبانه روز به حکومت و حاکمان (فرقی هم نمی کند چه حکومتی) فحاشی کرده و بد وبیراه بگویید
برای خالی نبودن عریضه چند روزی هم زندان رفته و دروغ‌های عجیبی از شرایط خود در زندان به بیرون مخابره کنید.

این شیوه کنشگری همیشه تاریخ این سرزمین قهرمان تولید کرده و ربطی هم به ساختار و نوع حکومت ندارد.
این شیوه قهرمان‌پروری که توده را شیفته خود می کند، در عصر پهلوی با هدف بدنام کردن روشنفکران وطن‌دوست از سوی تروریستهای سازمان مجاهدین و فداییان خلق دنبال می شد و امروز هم از سوی اراذل و اوباشی دنبال می‌شود که تمام تلاش‌شان به انزوا و ویرانی کشاندن ایران است.
@kharmagaas


«اگر صلح می‌خواهی برای جنگ آماده شو»

ضرب‌المثلی قدیمی به زبان لاتین
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
فرهاد قنبری
رئالیسم کلاسیک به زبان ساده

رئالیسم(واقع گرایی) کلاسیک [به زبان بسیار ساده] به ذات و سرشت انسان بدبین است و اساس نظریه خود را بر این اساس قرار داده است. این نظریه که بیش از هر کسی ریشه در آراء "نیکولو ماکیاولی" فیلسوف بزرگ ایتالیایی و "توماس هابز" فیلسوف انگلیسی دارد، طبیعت انسان را خشن، جنگ طلب و غیرستیز می داند.
هابز معتقد بود: «انسان گرگ انسان است»، به نظر او انسانها از سر ناچاری و ترس از دریده شدن توسط یکدیگر تن به قانون و حکومت می دهد.

اما چرا در میان اینهمه حیوانات، هابز گرگ را انتخاب کرده است؟
گرگ ها جزو معدود حیواناتی هستند که به همنوع خود هم رحم نمی کنند. گرگ ها در هنگام گرسنگی شدید، دور هم حلقه می زنند و با نگاه همدیگر را زیر نظر می گیرند. به محض این که گرسنگی بر یکی از گرگ ها چیره شد و در او کوچکترین ضعفی احساس کردند، همه به او حمله ور شده و بعد از از پا در آوردن گوشتش را می خورند. گرگ با هیچ حیوانی از موضع برابر برخورد نمی کند. گرگ یا از بعضی حیوانات می ترسد و از آن ها فرار می کند و یا به بعضی دیگر حمله ور می شود. گرگ حتی با همنوع نیز از موضع برابر برخورد نمی کند. در واقع، برخلاف بسیاری از حیوانات، گرگ هیچ درکی از مفهوم همنوع، متحد و یا هم پیمان ندارد.
برخلاف بسیاری از حیوانات که فقط در روز یا فقط در شب شکار می کنند، گرگ برای شکار وقت نمی شناسد و اتفاقا در اغلب اوقات صبح خیلی زود و یا آخر شب به طعمه خود حمله می کند. اغلب حیوانات گوشتخوار پس از شکار طعمه خود و خوردن گوشت آن تا اندازه ای که سیر شوند، از طعمه دست می کشند. در حالی که گرگ صرف نظر از این که چقدر گرسنه یا سیر باشد، طعمه خود را تا بیشترین حد ممکن می درد.

نگاه رئالیست های کلاسیک به مناسبات حاکم بر عرصه بین الملل تا حدود زیادی با نگاه هابز به انسانها همدلی دارد.
به عقیده آنها عرصه بین الملل هم چیزی شبیه عرصه منازعه گرگ هاست و کشورها هم در عرصه جهانی چشم در چشم هم دوخته اند تا کشوری کوچکترین ضعفی از خود نشان دهد تا او را بدرند. (مثال افغانستان، عراق و لیبی و.. که در دهه های اخیر از کشورهایی بودند که ضعف نشان داده و دریده شدند)

کشورها در عرصه بین الملل به سان گرگ ها هیچگاه از موضع برابر بایکدیگر برخورد نمی کنند. همیشه قدرتمندان هستند که شیوه زیست خود را بر ضعیف ترها دیکته می کنند. کشورها به سان گرگ ها هیچ ارزشی به پیمان و اتحادها قائل نیستند و با مشاهده کوچکترین ضعفی در هم پیمانان خود، تمام معاهدات را نقض کرده و دندان تیز خود را نشان می دهند. (صدام و هیتلر با پاره کردن معاهده به ایران و شوروی حمله کردند) کشورها مانند گرگ ها برای شکار وقت نمی شناسند و هر لحظه آماده حمله و دریدن هستند.(آنها گاه ممکن است نصف شب رضا شاه را از خواب بیدار کرده و به او خبر حمله به کشور ایران را بدهند یا اینکه ناگهانی بر سر ناکازاکی و هیروشیما بمب اتم فرود بریزند)

به عقیده پیروان این مکتب فکری تنها راه کشورها برای جلوگیری از دریده شدن توسط کشورهای دیگر تقویت بنیه دفاعی و ایجاد ترس و هراس در کشورهای رقیب است.
البته این نظریه منتقدان بسیاری دارد و از لیبرالها تا ایده آلیستها و اخلاقگرایان و.. چنین تعریفی از انسان و منطق حاکم بر عرصه بین الملل را نمی پذیرند.
@kharmagaas


نتانیاهو خطاب به وزرای حزب لیکود:
«ما به ایران پاسخ خواهیم داد، اما باید این کار را عاقلانه و نه از روی هیجان انجام دهیم. آنها باید تحت فشار روانی باشند همانطور که ما را تحت استرس قرار دادند.»


پ.ن: غربی‌ها و حاکمان آنها شناخت درستی از مردم و جامعه ایران ندارند. نتانیاهو تصور می‌کند، مردم ایران هم به مانند اسرائیلی و غربی‌ها و شرقی ها هستند که از یک تهدید نظامی دچار استرس شده و آرامش روانی خود را از دست بدهند.
آنها در این زمینه کافیست واکنش عموم مردم ایران را با مردم اروپا و چین و آمریکا در برخورد با ویروس کرونا را مقایسه کنند. یا کسی چند مورد از این نوحه‌هایی که در هشت سال جنگ ایران و عراق خوانده می‌شد را برای آنها ترجمه کنند تا بفهمند که بسیاری از همین سردارانی که به دست آنها ترور می‌شوند سالهاست خود به دنبال شهادت در راه آرمان و عقیده خود بودند.
@kharmagaas


↕️
↕️

در آمریکا (طبق اعلام خود رسانه‌های آمریکایی) نزدیک به ده میلیون نفر بی‌خانمان زندگی می‌کنند که همین زمستان گذشته ده‌ها نفرشان از سرما زیر پل‌ها و گوشه و کنار خیابان‌ها یخ زده و مردند. با این حال بودجه نظامی آمریکا بیش از نهصد میلیارد دلار (کشور دوم چین است که به دویست میلیارد دلار نمی‌رسد) است و در بیش از صد کشور جهان پایگاه نظامی دارد.
بی شک اگر آمریکا فقط بیست درصد از بودجه نظامی خود را کاهش داده و هزینه ساخت مسکن برای بی‌خانمان هایش بکند، دیگر در این کشور بی‌خانمانی وجود نخواهد داشت، ولی با این‌حال مردم آن کشور خزعبلاتی از این دست نمی‌گویند و هزینه دفاعی را اتلاف منابع تلقی نمی‌کنند.
اما در اینجا با اینکه کشور در میان دشمنان و آدمخواران احاطه شده و کل بودجه نظامی کشور هم به ده میلیارد دلار نمی‌رسد، اما این اراذل و اوباش در مورد آن هم شک و شبهه ایجاد کرده و کشور را به اتلاف منابع متهم می‌کنند.
(بماند که این ضرب و تفریق و جمع و این اعدادی هم که امثال ایشان به آن رسیده‌اند، مرزهای ریاضیات را جابجا کرده است)
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
فرهاد قنبری
تا نبینند، باور نکنند.

افراد معدودی هستند که تا کوچکترین مطلبی علیه اسرائیل و غرب و سیاستهای ضدایرانی نتانیاهو، علیف و.. به اشتراک گذاشته می شود، انگار به نزدیکترین فرد خانواده هایشان توهین شده است و با صورتی برافروخته و غضبناک شروع به توهین و فحاشی می کنند.

حال بد نیست به این معدود افراد عاشق و واله ترامپ و نتانیاهو این حکایت گزنده عبید زاکانی را خاطرنشان کرد.
عبید زاکانی می گوید:
"مردی کودکی را دید که می گریست و هر چند مادرش او را نوازش می کرد، خاموش نمی‌شد. گفت: خاموش شو تا مادرت را به کار گیرم! مادر گفت: این طفل تا آنچه گویی نبیند، به راست نشمارد و باور نکند!"

حالا وصف همین دلبستگان و شیفتگان نتانیاهو که یک روز با خروج ترامپ از برجام توییت "ترامپ متشکریم" می نوشتند و روزی دیگر با نوشتن نامه تحریم های بیشتر ایران را طلب می کردند و امروز هم از شنیدن تهدیدات نظامی نتانیاهو در پوست خود نمی گنجند وصف حال همین حکایت است:
آنها " تا آنچه می گوید نبینند به راست نشمارند و باور نکنند"

آنها تا بمب ها و موشک های اسرائیل را بر سردر خانه هایشان نبینند، تا قحطی و گرسنگی کامل و فروپاشی اجتماعی حاصل از تحریم ها را نبینند، تا ویرانی آثار تاریخی و میراث فرهنگی کشور را نبینند، تا آوارگی و دربه دری خود و خانواده هایشان را نبینند باور نکنند..
(هر چند با میزان بار حماقتی که برخی رسانه بر دوششان گذاشته است بعید میدانم آن روز هم باور کنند)
@kharmagaas


این شعار لعنت به جنگ که تازه از دیروز لقلقه زبانی عده‌ای شده است را جدی نگیریم. آنکه اندک فهمی از واقعیت جهانی دارد می‌داند که عملیات ایران نه تلاشی برای شروع جنگ بلکه تلاشی برای جلوگیری از تهاجم نظامی به کشور بود.

وضعیتی را تصور کنیم که در آن دانش‌آموزی وسط سال از مدرسه‌ای به مدرسه دیگر منتقل شده است. حال این دانش آموز در مدرسه جدید، مورد پذیرش همکلاسی‌ها قرار نگرفته و مدام از سوی دانش‌آموزان شرور مدرسه مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرد.
در این شرایط دانش‌آموز مورد ظلم دو انتخاب بیشتر پیش رو ندارد. اول آنکه به این وضعیت تن داده و با آزار و فشار روانی کنار آمده و هر روز با جسم و روانی داغون و نابود شده به خانه برگردد و دوم آنکه یک روز چماق و چاقویی را در کیف خود پنهان کرده و در اولین فرصت در توالت یا مکان خلوت مدرسه ابتدا با چماق پای رئیس شرورترین دانش‌آموزان را شکسته و چاقو را بغل گردن او گذاشته و با او اتمام حجت کرده و به این طریق تا آخر سال امنیت و آرامش روانی خود را تضمین کند.

حمله ایران به اسرائیل کنشی از نوع دوم دانش آموز و تلاشی برای جلوگیری از جنگ و پایان دادن به توهین و تحقیر هر روزه بود.
@kharmagaas


Репост из: خرمگس
فرهاد قنبری
بدبخت آن مملکتی که..

بدبخت ملت و مملکتی که صد سال پیش روزنامه نگارش ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان صوراسرافیلی بود که به خاطر قلم و دفاع از قلمش جان خود را از دست می داد و حالا روزنامه نگارش این چشم و دل گرسنگان سست فکری است که قلم را وسیله کاسبی حقیر خود کرده است.
بدبخت آن ملت و مملکتی که صد سال پیش روزنامه نگاران و شاعران و اندیشمندانش انسانهای شریف و وطن دوستی مانند ملک الشعرای بهار و دهخدا و نسیم شمال و عارف قزوینی و میرزاده عشقی و میرزا آقاخان کرمانی و طالبوف و میرزا یوسف خان مستشارالدوله و ادیب الممالک و ایرج میرزا و اعتصام الملک و سیدجمال واعظ و میرزا حسن رشدیه و.. بودند که سالها رنج و سختی را به جان می خریدند تا مفهوم وطن و قانون و آزادی را به ملت بفهمانند. مردان سترگی که «حبل المتین» و «عروة الوثقی» و «قانون» و «پرورش» و «اختر» را از تبعید چاپ کرده و با خطرات فراوان به کشور می رسانند تا شاید جامعه خرافاتی و متوهم ایرانی را از خواب غفلت تاریخی بیدار نمایند. اما امروز روزنامه نگار و قلم به مزد بدبخت و بی‌سوادی فقط برای خالی نبودن عریضه و گرفتن چهار تا لایک و تشویق، حاضر به کاسه لیسی اسراییل و کثیف‌ترین موجودات روی زمین است.

ولله آنکه از راه دلالی خودرو و دلار روزگار می گذراند صد شرف دارد به چنین قلم به مزدی. ولله آنکه از راه دزدی روزگار می گذراند صد شرف دارد به قلم به مزد بی سوادی که پروژه بگیر این و آن خانواده و محفل سیاسی است و همه چیزش را قربانی یک مشت دلار کثیف می کند.
به قول آن مرحومی که میگفت: "با صدتومن و بی صد تومن زندگی آدم می گذره اما خیلی بده که آدم فاحشه مغزی باشه"
@kharmagaas

Показано 20 последних публикаций.