بعد از آخرین باری که کین بهخاطر کوتاه کردن موهاش دردسر درست کرد طی قرار نانوشتهای، اون هر روز صبح موهای نرم پسر رو براش شونه میکرد و میبافت و کین ناراضی از کشیده شدن موهاش با چهرهای سرد و اخمو مینشست تا استاد محبوبش هرچه سریع تر موهاش و ببافه و تمرین و شروع کنه.
پسر بچه ای که تو معبد شمالی خیلی محبوب نبود حالا بعد از تموم شدن کار موهاش دست به سینه منتظر استاد آروم و ساکتش بود که تمرین و شروع کنه.
"من یهروزی ارباب سایه ها میشم گووس"
زِد نفس سنگینی از شنیدن اسم کشید و همونطور که لباس تنش رو از گرد و غبار پاک میکرد جواب داد:
"روزی که من تو این دنیا نباشم قطعا تو بهترین گزینه برای این سِمت خواهی بود کین، برای اون روز خودت و خیلی خوب آماده کن"
- 𝐊𝐨𝐚𝐥𝐚
پسر بچه ای که تو معبد شمالی خیلی محبوب نبود حالا بعد از تموم شدن کار موهاش دست به سینه منتظر استاد آروم و ساکتش بود که تمرین و شروع کنه.
"من یهروزی ارباب سایه ها میشم گووس"
زِد نفس سنگینی از شنیدن اسم کشید و همونطور که لباس تنش رو از گرد و غبار پاک میکرد جواب داد:
"روزی که من تو این دنیا نباشم قطعا تو بهترین گزینه برای این سِمت خواهی بود کین، برای اون روز خودت و خیلی خوب آماده کن"
- 𝐊𝐨𝐚𝐥𝐚