🌀افراد داراى معلوليت ديده نميشوند، ما اصلا ديده نميشويم!
اين جمله را مادرى گفت كه فرشته اى را مادرى ميكرد كه معلوليت ذهنى دارد، فرقى نميكند عقب ماندگى ذهنى دارد، اوتيسم است يا سندرم داون..
مهم اين است كه نه كودكش در اين شهر سهمى دارد و نه او و نيازهاى روانى-اجتماعى والدين مثل او در اين جامعه ى پيچيده ديده مى شوند، حتى اندازه ى سهمِ نداشته ى افراد داراى معلوليت جسمي حركتي!
اگر افراد جسمى_حركتى با معابر و ساختمان هايى مناسب سازي نشده روبه رويند كه براى تردد در آن گرفتار كه نه، اسيرِ معلوليت هاى ذهنِ مسئولين و محدوديت هاى فضاى شهرى اند، معلولين ذهنى با شهرى روبه رويند كه اگر چه در بسيارى مواقع فضاى شهرى اش آماده پذيرش اين افراد است، ذهنِ مردمانِ خودخواهِ به ظاهر سالمش معلول است و عقب مانده ، و چه بى رحمانه پس ميزند حضورِ كودكانِ با معلوليت ذهنى را در فضاهاى عمومي اش.
راستى آخرين بارى كه يك كودك سندرم داون را در بوستانِ محل سكونتمان مشغول بازي ديديم كى بود؟
در سينما اگر مادر و كودكى در كنار ما باشند و كودك هيجان زده عكس العملى خارج از انتظارات هميشگي ما از كودكانِ معمول انجام دهد نگاهمان با مادرِ مهربانِ قصه مان چه مى كند؟
كودكانِ طيف اوتيسم را چگونه در فضاهاى شهرى مراعات كرده ايم؟ كودكانِ ذهنى در كدام ورزشگاه، كدام استخر، كدام مجموعه فرهنگى-هنرى حق زندگى دارند؟
چند زندگى ديگر بايد از هم پاشيده شود تا متوليان اين حوزه، فكري براى پاسخگويى به نيازهاى روانى-اجتماعى والدين كودكانِ داراى معلوليت كنند؟
مراقبت كنندگان كى نوبتشان ميشود تا مراقبت هاى اجتماعى مورد نياز خود را دريافت كنند؟ اندك تنفسي شايد...
امروز مادران و پدرانى را ديدم كه نه تنها با تمام اين بى رحمى ها، نامهربانى ها، خودخواهى ها، منفعت طلبى ها، فرزندانِ داراى معلوليت ذهنى خود را توانمند كرده اند ، كه تلاش ميكنند براى مهربان بودن، براى زيباتر كردن اين شهر، با اميدى كه فردا را روزى بهتر از امروز تصور ميكنند، و با بغضى در گلو از تمام بى توجهى ها و ديده نشدن ها، لبخند ميزنند به همه ى ما آن ديگرى ها، كه هى! نكند فكر ميكنى اين شهر فقط براى توست، ما را هم درياب.
ما توانمنديم و كودكانمان توانمند تر، كودكانمان ياد ميگيرند با تلاشى خيلي بيشتر از شما، شعر ميخوانند، آواز ميخوانند، ساز ميزنند و حرفه اى ورزش ميكنند.
كودكانمان بى ادعايند و ما عاشق. عاشقِ كودكانمان و همه كودكانِ اين مرز و بوم، ببينيدمان!
و من قول ميدهم تا سعى كنم به اندازه توانم، كه كمك كنم كه بهتر ديده شوند، و مطالبه كنم از همه آنهايى كه ميشناسم يا خواهم شناخت ، حقوقشان را،
هركداممان وظيفه مان همين است شايد.
آمده ايم كه خوب باشيم و خوبى كنيم و شايد طرحى نو در اندازيم.
تا دير نشده كارى كنيم كه فردا دير است، شايد فردا باشد، اميد باشد ، ما نباشيم..
از مشاركت شما در بازنشر اين متن و ارائه نقطه نظراتتون پيشاپيش سپاسگزارم 🍃🌺
زينب نصيري
مديركل سلامت شهرداري تهران
@labkhand_e_salamat 🌱
#زینب_نصیری #مدیرکل_سلامت_شهرداری_تهران