خیلی وقته که هیچ کدوم از این حرفا مفهومی نداره و من فقط دارم از کلمات توی سرم کمتر میکنم تا وسط این همه کثافت و خون غرق نشم
بیشتر از این توی این منجلابی که ساختن برای خودم و ساختم برای خودم گیر نکنم
هنوزم همه ی اینا توهمه و میدونم که یه روز از این خواب بیدار میشم و اون روز روزیه که همه چیزم رو از دست دادم
خودم رو. اسارتم رو. وجودیتم رو.
شاید این حس همونیه که اسمش رو گذاشتن آزادی
بیشتر از این توی این منجلابی که ساختن برای خودم و ساختم برای خودم گیر نکنم
هنوزم همه ی اینا توهمه و میدونم که یه روز از این خواب بیدار میشم و اون روز روزیه که همه چیزم رو از دست دادم
خودم رو. اسارتم رو. وجودیتم رو.
شاید این حس همونیه که اسمش رو گذاشتن آزادی