"درباره مستقل بودن"
توانایی استقلالِ روحی و روانی به ما این امکان را میدهد تا همانی باشیم که هستیم.
مستقل بودن، قدرتِ "نه" گفتن را بدونِ ترس از طردشدگی به ما میدهد.
ابراز وجود و موجودیتِ بدون خشونت و جرأت ورزانه از ویژگیهایِ انسانِ مستقل است.
استقلال، رابطه مستقیمی با آزادی دارد. هر چه مستقل تر، آزادتر.
انسانِ مستقل؛ فردی محکم و پابرجا، استوار و قائم بنفس است که محتاج به دیگران نیست.
مستقل بودن یعنی به خودمان حق بدهیم که خودمان باشیم.
فرد مستقل اهل زورگویی و استبداد نیست چرا که او نیازی ندارد به اینکه دیگران را ضعیف و حقیر و ذلیل کند.
زورگو و مستبد کسی است که از ضعف و ذلت و حقارت دیگران هویت ستانی میکند و در واقع به تحقیر و کوچک شمردن دیگران نیازمند است.
وقتی مستقل هستید و از درون عزت نفس دارید؛ در پُر استرس ترین موقعیتها و شرایط میتوانید روحیه خودتان را حفظ کنید.
استقلالِ شخصیت یعنی خودبسنده بودن؛ برداشتن و بلند کردنِ زندگی بی شرکتِ غیری.
فردی که از عدم استقلال در اعماق روانش رنج میبرد؛ از ترس طردشدگی تمام تلاشش را میکند تا دیگران را از خودش راضی نگه دارد. این دیگران به معنای "همه" است. کوتاه آمدن و توافق و تطبیق با همه در هر شرایطی.
وقتی پاسخ به نیازها و انتظارات ناحق دیگران را جایگزین نیازها و انتظارات به حق خودمان میکنیم، در حال رنج بردن از عدم استقلال و وابستگی هستیم.
آیا شما در روابط خانوادگی، عاطفی، اجتماعی و ... به هر آنچه دیگری از شما انتظار دارد، تن میدهید؟
آیا هویت و موجودیت شما به تأیید، دیده شدن و دوست داشته شدن از طرف دیگران وابسته است؟
شخص وابسته، قطعِ هرگونه رابطه (اگر چه رابطه ای موقت و کم عمق) را توهین به خود تلقی میکند.
مهم ترین گام برای داشتن شخصیت و منشِ مستقل، تفکر مستقل داشتن است. استقلال فکر و اندیشه، مقدمه عدم وابستگی و رهایی از نیاز به تأیید و تحسین دیگران و زیستنی وابسته است.
برای مستقل شدن باید از ایده آل جلوه دادنِ دیگران دست برداریم و خودمان را از اینکه زیرمجموعه و تابعی از آنها باشیم رها کنیم و ارزش خودمان را بیابیم.
اگر در رابطه با دیگران جرأت و جسارتِ ابراز نیازها و خواسته های معقول و مشروع خودمان را نداشته باشیم؛ به مرور زمان خشمی درونمان شکل خواهد گرفت که بصورت زخم زبان و کلمات طعنه وار و نیش دار بروز میکند. این خشمی انفعالی و از روی عدمِ استقلال روانی است.
اگر میخواهیم فردی قربانی نباشیم باید روی استقلال جانمان کار کنیم.
بنظرم مهمترین نتیجه مستقل بودن، آزادی و آزادگی است. رها بودن از قید و بندهای ناحق و غیرمشروع و غیرعقلانی که اجازه پرواز به سمت و سوی قله ها را به ما نمیدهند.
شما کارت اعتباری بانکی نیستید که اعتبارتان را از دیگری بگیرید.
خودتان اعتبار خودتان هستید.
نظامی در لیلی و مجنون سروده است:
جایی که بزرگ بایدت بود
فرزندی من نداردت سود
چون شیر به خود سپهشکن باش
فرزند خصال خویشتن باش
" دکتر منوچهر خادمی "
2 تیر 99
@mahfelekhodshenasi