مرورگر


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


علیرضا اکبری
مرور انتقادی اخبار فرهنگی و کمی بیشتر...
لینک تماس:
@alireza_akbari_1363
توییترِ «مرورگر»:
https://twitter.com/moroor_gar

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🔸 در شمارهٔ جدید «اندیشه پویا» می‌خوانید

@moroor_gar


Репост из: کاغذ
یادبود نازنین دیهیمی در اولین سال نبودنش

https://goo.gl/fF7vkU

مراسم یادبود و گرامی‌داشت نازنین دیهیمی، مترجم و ویراستار ادبی، در اولین سال نبودنش، روز یکشنبه بیستم آبان ماه در مرکز فرهنگی «آپارتمان» برگزار می‌شود.
در این مراسم دوستان و همکاران نازنین دیهیمی به مرور کارنامهٔ او می‌پردازند. «آرمان امید» نمایشنامه‌نویس پیشکسوت و نغمه ثمینی دربارهٔ آثاری که این مترجم جوان در حوزهٔ ادبیات نمایشی از خود به یادگار گذاشته صحبت می‌کنند. همچنین در این برنامه بخش‌هایی از نمایشنامه آقای نویسنده و همکارش نمایشنامه‌خوانی می‌شود.
پیتر حسینلو، بهرنگ شاهین‌پر، پرویز نوروزی و هادی ثابت نیز به یاد او قطعه‌ای موسیقایی خواهند نواخت.
نازنین دیهیمی دوازده کتاب در حوزه‌ی ادبیات نمایشی، ادبیات کودک و جستارنویسی در زندگی کوتاه و پربارش از خود به جا گذاشت. از او ترجمه‌های منتشر نشده‌ای نیز باقی مانده است.

زمان: یکشنبه ۲۰ آبان ساعت ۱۸ تا ۲۰
مکان: خیابان ایرانشهر، کوچهٔ کلانتری، پلاک ۴۸، موسسهٔ آپارتمان

#یاد #رویداد

@kaaghaz


🔸 شمارهٔ جدید «اندیشهٔ پویا» منتشر شد. از فردا در کتابفروشی‌ها، از سه‌شنبه در کیوسک‌های مطبوعاتی


Репост из: بهمن دارالشفایی
غزل گلشیری:
«مراسم رونمایی از کتاب «ما و جهان اساطیری»، روز دوشنبه ۱۴ آبان ساعت چهار بعدازظهر در اندیشگاه فرهنگی کتابخانه ملی ایران برگزار می‌شود. ابوالقاسم اسماعیل‌پور، یونس تراکمه و باربد گلشیری از سخنرانان این مراسم خواهند بود.
کتاب «ما و جهان اساطیری» حاصل گفت‌وگوی هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار است که به همت باربد گلشیری انتشارات نیلوفر آن را به چاپ رسانده است.»


▫️امروز کریم نیکونظر در روزنامهٔ «سازندگی» نقدی بر ترجمهٔ صالح حسینی از «مکبثِ» شکسپیر نوشته و به گمانم نکات مهمی را مطرح کرده که بخش عمده‌اش مشکل عامِ بیشتر ترجمه‌های صالح حسینی است؛ یعنی استفاده از زبانی نایکدست که به جای آن‌که در خدمت اثر ترجمه‌شده باشد بر آنست تا در برابر خواننده جلوه‌فروشی کند، حتی به قیمت این‌که زبان ترجمه در نهایت نامفهوم و نیازمند پانویس‌های فراوان از سوی مترجم در توضیح معنای برخی واژگان کهن باشد، که خود در کار مترجم نقض غرض است. فکر می‌کنم روح مقالهٔ کریم نیکونظر در پاراگراف پایانی آن مستتر است که آن‌را این‌جا نقل می‌کنم:

«صادقانه بگویم اگر کسی این ترجمه را روی صحنه ببرد مشتاق تماشایش نیستم. تماشای “مکبث” به انگلیسی راحت‌تر از تماشای تئاتری است با این زبان. اجرای این متن قطعاً رعب‌انگیز است.»

صالح حسینی اخیرا در فصلنامهٔ «‌سینما و ادبیات» نقدی تند بر ترجمهٔ عبدالله کوثری از «ریچارد سوم» نوشته بود که با پاسخ مفصل عبدالله کوثری همراه شد، اما به نظر می‌رسد منتقدِ ترجمهٔ «ریچارد سوم» خود از آزمون ترجمهٔ شکسپیر سربلند بیرون نیامده است.

@moroor_gar


🔘مرمت صاحبقرانیه و خاطرات سینمایی ما

مدیر مجموعهٔ فرهنگی تاریخی نیاوران از اتمام پروژهٔ حفاظت و مرمت لوسترها و دیوارکوب‌های کاخ صاحبقرانیه خبر داد و گفت: در راستای حفظ یکپارچگی و حفاظت از آثار و بناهای مجموعهٔ فرهنگی تاریخی نیاوران، عملیات احیاء و مرمت پنجره‌های ارسی ضلع جنوبی کاخ صاحبقرانیه انجام شد.

این کاخ در سال ۱۲۲۹ به دستور ناصرالدین‌شاه قاجار بنا شد و بعدها در دوران پهلوی گسترش داده شد. جدا از اهمیت تاریخی، این کاخ بسیاری از خاطرات سینمایی ما را نیز در دل خود جای داده است. کاخ صاحبقرانیه محل فیلمبرداری فیلم‌های «شازده احتجاب»، «سلطان صاحبقران»، «دلشدگان» و «کمال‌الملک» بوده و بخش‌هایی از سریال «میرزا کوچک‌خان» نیز در همین کاخ فیلمبرداری شده است. در عکس، حسین علیزاده را در پشت صحنهٔ فیلم «دلشدگان» همراه با گروه بازیگران این فیلم مشاهده می‌کنید.

@moroor_gar


▫️حسن انوشه، زبان‌شناس و دبیر ارشد «دانشنامهٔ ادب فارسی»، امروز در گفت‌وگو با ایسنا دربارهٔ غلط‌نویسی‌های رایج در شبکه‌های مجازی صحبت کرده و گفته است این غلط‌نویسی‌ها به مرور تصحیح خواهد شد و آسیبی به زبان فارسی وارد نخواهد کرد. در حالی که این غلط‌نویسی‌ها گهگاه به تیتر روزنامه‌ها و توییت‌های مقامات رسمی راه پیدا کرده دیدگاه حسن انوشه می‌تواند جالب توجه باشد. برخی مکاتب زبان‌شناسی قائل به وجود نوعی مکانیسم دفاعی و پالایش‌گر در زبان‌ها هستند و سخنان حسن انوشه نیز از همین موضع می‌تواند قابل درک باشد. ما هم مثل حسن انوشه باید امیدوار باشیم این آشفته‌نویسی‌ها موقتی باشد و فضای مجازی خُردخُرد ضابطه‌مندی‌های خاص خود را بیابد. باید صبر کرد و دید!

@moroor_gar
::::::
https://bit.ly/2PagqZj


Репост из: بهمن دارالشفایی
عباس کیارستمی در مناطق جنگی
عکس از آرشیو بهمن کیارستمی
@bahmanshafa


Репост из: نشر نو
🔅از صفحهٔ فیسبوکِ آقای خشایار دیهیمی

💢اطلاع رسانی و یک درخواست

به اطلاع دوستان عزیزم میرسانم که هر کتابی از من که با آرم انتشارات "طرح نو" به چاپ میرسد و عرضه میشود غیرقانونی است و در واقع " مال دزدی" محسوب میشود و سالهاست حقوق من به این ترتیب ضایع میشود . این کتابها به صورت قانونی و به شکلی پیراسته تر از این به بعد با همت " نشر نو " منتشر خواهد شد . از موزعین و شرکتهای پخش کتاب و کتابفروشیهای عزیز خواهشمندم از عرضه ی کتابهای غیرقانونی خودداری کنند و از خوانندگان عزیز هم خواهش میکنم از خرید آنها پرهیز کنند تا من و انتشارات " نشر نو " از این بابت متضرر نشویم . لطفا از هر طریق ممکن این مطلب را به اطلاع همه ی دوستان برسانید . پیشاپیش ممنونم .

www.nashrenow.com
@nashrenow


🔘 رمان «شازده احتجاب» هوشنگ گلشیری امسال پنجاه‌ساله شد؛ رمانی که گلشیری معتقد بود وامدار «بوف کور»، اما چند قدم جلوتر از آن است. بهمن فرمان‌‌آرا نخستین فیلمش را بر اساس این رمان گلشیری ساخت و فیلم در اندازه‌های سینمای ایران اقتباس موفقی هم از آب درآمد. به مناسبت پنجاه سالگی «شازده احتجاب» بخش‌هایی از مصاحبه‌ام با فرمان‌آرا را که پیش‌تر در «اندیشه پویا» منتشر شده و به فیلم «شازده احتجاب» اختصاص دارد این‌جا بازنشر می‌کنم:


▫️آقای فرمان‌آرا! شما تا قبل از «شازده احتجاب» فیلمی نساخته بودید و گلشیری هم آدمی نبود که به این راحتی به کسی اطمینان کند. چطور توانستید در آن مدت کوتاه او را متقاعد کنید که کپی رایت رمانش را به شما واگذار کند؟ چون تاجایی که می‌دانم گلشیری پولی بابت اقتباس از شما نگرفت.

▪️گلشیری پولی نگرفت ولی من کل پول فیلمنامه را که حدود بیست‌هزار تومان می‌شد و آن موقع تقریبا معادل درآمد یک سال گلشیری بود به او دادم. واقعا جوابی برای این سوال ندارم. شاید دلیلش این بود که من اصلا تلاش نکردم او را مجاب کنم. در جلسه‌ای هم که با اصحاب جنگ اصفهان داشتیم چند سوال از من کردند که من برخی ارجاعات رمان را توضیح دادم که مثلا این صحنه‌ای که پدر شازده مردم را به گلوله می‌بندد تداعی‌کنندهٔ شاهپور علیرضاست و اینجور چیزها. مدتی بعد که میرعلایی را دیدم او گفت که یادت هست آن روز آمدی اصفهان و به جلسهٔ ما. من هم گفتم که احمدجان آن روز روز امتحان بود و من هم اصلا قیافهٔ ممتحن‌ها یادم نمی‌ماند.

▫️ظاهرا شما اول در نظر داشتید از علی نصیریان و عزت الله انتظامی استفاده کنید ولی چون این دو در فیلم «دایرۀ مینا» مشغول بودند نتوانستید از آنها استفاده کنید.
▪️بله مهرجویی می‌خواست انتظامی سرش را بانمرۀ چهار بزند که این باعث می‌شد من نتوانم نقش شازده را به او بدهم. من به مهرجویی گفتم تو الان مشهور هستی ولی برای من این فیلم خیلی مهم است کارت را کمی عقب بنداز تا من «شازده احتجاب» را فیلمبرداری کنم. مهرجویی صاف توی چشمان من نگاه کرد و گفت «برای من اصلا مطرح نیست که تو فیلم بسازی!»

▫️موضوع اصلی «شازده احتجاب» نقد استبداد موروثی در نظام شاهنشاهی است. فکر می‌کنید چطور دستگاه سانسور این نکته را متوجه نشده بود؟
▪️ببینید دستگاه سانسور شاه اساسا ابله بود. چون وقتی کسی آن بالا می‌نشیند و فکر می‌کند بیشتر از یک ملت چیز می‌فهمد فقط بلاهت خودش را ثابت می‌کند. در مورد «شازده احتجاب» بعدها من شنیدم که شخص محمدرضا شاه گفته بود این تنها فیلم ایرانی بود که ما امسال پسندیدیم. که من با خودم گفتم واویلا! خود شاه هم ماجرا را نگرفته! من همیشه در فیلمنامه‌هایم حرفم را زده‌ام و از کسی هم نترسیده‌ام چون من که دنبال براندازی نیستم. به قانون اساسی مملکت هم اعتقاد دارم...

▫️زمانی که فیلم «شازده احتجاب» در فستیوال فیلم تهران اکران شد عده‌ای معتقد بودند که فیلم تصادفا از زیر دستگاه سانسور رد نشده. خانم ژانت لازاریان خبرنگار کیهان اینترنشنال به شما گفته بود که «شما به قاجار فحش دادید و پهلوی به شما جایزه داد». از این گذشته آن سال یکی از رقبای اصلی فیلم شما فیلم «گوزن‌ها» بود که به دلیل سمپاتی با جنبش چریکی خیلی حساسیت‌برانگیز شده بود و دوستی نزدیک شما با هژیر داریوش دبیر جشنواره‌ هم این نوع شائبه‌ها را در مورد اهدای جایزهٔ فیلم اول به فیلم شما دامن می‌زد.
▪️این شائبه‌ها شکل گرفته بود چون من جزو هیچ دسته‌ای نبودم. برای اینکه خیال‌تان راحت شود نگاهی به ترکیب هیئت داوران آن سال بیندازید. آلن‌روب‌گریه، روبن مامولیان، جیلو پونته کوروو، نیکلاس یانچو و شادی عبدالسلام هیئت داوران آن سال را تشکیل می‌دادند. واقعا از کسانی که آن حرف‌ها را می‌زدند باید پرسید که این هیئت داوران را چطور می‌شد تحت تاثیر قرار داد. بعد از اینکه «شازده احتجاب» جایزهٔ اول را برد هژیر نامه‌ای را به من نشان داد که امضا کنندگانش پونته کوروو و رب‌گری‌یه بودند. ظاهرا در هیئت داوران نهایتا برای جایزهٔ اول بین فیلم من و فیلم لیلیانا کاوانی یعنی «نگهبان شب» اختلاف نظر به وجود آمده بوده و رب‌گری‌یه و پونته کوروو در این نامه نوشته بودند که فیلم «شازده احتجاب» فیلمی ضد فاشیستی است در صورتی که «نگهبان شب» در تایید فاشیسم است و جایزه را به فیلم من داده بودند. این حرف‌ها مثل وصل کردن فامیل من به فرمانفرمایان است. موقعی که به «بوی کافور، عطر یاس» در جشنوارهٔ فجر هشت جایزه دادند روزنامهٔ شلمچه تیتر زده بود «هشت جایزه برای شاهزادهٔ قاجار» در صورتی که من هیچ نسبتی با خاندان قاجار ندارم و شغل فرمان‌آرایی هم شغل تذهیب فرمان‌های دولتی بوده و ربطی به نسبت با خاندان قاجار ندارد.

@moroor_gar

::::::
https://bit.ly/2P45Z9w


‏تصویری که مشاهد می‌کنید عکسی از محمدرضا گلزار در لوازم‌التحریرفروشی است در حالی که یک دفتر نقاشی یا چیزی در همین مایه‌ها در دست دارد و بعد ایشان از ما پرسیده‌اند «چقدر کتاب می‌خونین؟» قبل از پاسخِ ما به پرسش ایشان خوبست ایشان به ما پاسخ دهند که فرق کتابفروشی و لوازم‌التحریرفروشی چیست؟ یا فرق دفتر نقاشی با کتاب چیست؟ یا فرق قفسهٔ کتاب با قفسهٔ لوازم‌التحریر چیست؟ و پرسش‌هایی از این قبیل.

@moroor_gar


▫️انتشارات رِکلام ورلاگ در آلمان موزهٔ خود را افتتاح کرد
- این موسسهٔ انتشاراتی اول اکتبر امسال صد و نودمین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفت و به همین مناسبت موزهٔ خود را نیز در شهر لایپزیگ افتتاح کرد. ماشین‌های اتوماتیک قدیمی فروش کتاب، کتاب‌های منتشر نشدهٔ انتشارات رِکلام و تابلوهای آموزش فنی تولید کتاب متعلق به سال ۱۹۲۶، از متعلقات جالب
این موزه هستند.

نهادهای فرهنگی در شرایط مناسب می‌توانند چنان سابقه‌ای بیابند که موزه تاسیس کنند. بسیاری معتقدند نخستین ناشر مدرن ایران انتشارات کلالهٔ خاور (۱۳۰۲) است که متعلق به حاج محمد رمضانی بود، اما امروز چه نشانی از ناشرانی همچون کلالهٔ خاور یا صفی‌علیشاه باقی مانده است؟

@moroor_gar

::::::
https://bit.ly/2JuWB8H


📍حسرت‌ بزرگِ آقابزرگ
• دربارهٔ کتاب «پیشهٔ دربه‌دری»

- بزرگ علوی در یکی از آخرین مقالاتش با عنوان «می‌خواستم نویسنده شوم» می‌نویسد: «اکنون که سال‌ها یا شاید روزهای آخر عمر من فرا می‌رسد رشک می‌برم که آرزوی من برآورده نشده. وقتی می‌بینم که همکاران من چه آثار باارزشی نوشته و رفته و یا زنده‌اند و دارند می‌نویسند، دلم آکنده از غم می‌شود که چنتهٔ من خالی است و از خود می‌پرسم: چه شد که می‌خواستی نویسنده بشوی وسط راه درماندی؟» فحوای این جملات روح حاکم بر کتاب «پیشهٔ دربه‌دری» نوشتهٔ حسن میرعابدینی است. میرعابدینی که مدتی‌ست نگارش و نشر مجموعهٔ «کلاسیک‌های ادبیات معاصر» را آغاز کرده دومین مجلد از این مجموعه را به زندگی و آثار بزرگ علوی اختصاص داده است. او در این کتاب هم به زندگی علوی پرداخته و هم به آثارش اما آن‌چه با خواندن کتاب هر چند صفحه یک‌بار سربرمی‌‌آورد آوای دریغ و افسوس نویسنده‌ای است که نتوانست نویسنده بماند. چنان‌که میرعابدینی می‌نویسد علوی در جوانی میان دو قطب هدایت و ارانی در نوسان بود و این سرگردانی شاید تا پایان عمر علوی در هیبت سرگردانی میان ادبیات و سیاست با او ماند. علوی در خانواده‌ای مشروطه‌طلب و انقلابی قدم به جهان گذاشت. سیدابولحسن، پدرِ بزرگ علوی، از مشروطه‌طلبانی بود که در برلین به کمیتهٔ ملیون پیوست و در زمرهٔ یاران تقی‌زاده قرار گرفت. بعد از پراکنده شدن کمیتهٔ‌ ملیون ابولحسن به همراه مرتضی، پسرش، و تقی ارانی فرقهٔ جمهوری انقلابی ایران را بنیان نهاد اما در پی شکستی تجاری و به روایت جمالزاده در پی شکستی عشقی ابولحسن در آلمان خودکشی کرد و آقابزرگ به توصیهٔ برادرش در سال ۱۳۰۷ به ایران برگشت. در ایران علوی با هدایت آشنا شد و همزمان با تقی ارانی هم معاشرت داشت. علوی پس از تحمل ضربات مهلک مرگ پدر و برادر و عمویش با آشنایی با هدایت برای نخستین بار حس می‌کرد مرهمی بر زخم‌هایش یافته است. او در بارهٔ هدایت می‌نویسد: «آشنایی با او بر من عالم تازه‌ای را گشود. گویی تنها بودم و یاری یافتم.» (ص ۱۹) علوی با هدایت و فرزاد و مینوی و برخی دیگر که به آن جمع سمپاتی داشتند حلقهٔ ربعه را تشکیل داده بود که رسالتش را جدال با کهنه‌گرایی ادبای سبعه قرار داده بود. با این‌که علوی عضو محفل ربعه بود ارانی باستان‌گرایی آنان را نقد می‌کرد. پس از رفتن هدایت به هند علوی در سال ۱۳۱۶ به دلیل ارتباطش با محفل ارانی بازداشت شد و به زندان افتاد؛ رخدادی که تاثیری قاطع در چیرگی سیاست بر ادبیات در زندگی آقابزرگ داشت. علوی چنان‌که خود در مصاحبه‌اش با تاریخ شفاهی می‌گوید از کمی پیش از بازداشتش تصمیم گرفته بود فعالیت حزبی را کنار بگذارد اما زندانی شدنش مسیر زندگی او را برای همیشه تغییر داد. در «می‌خواستم نویسنده شوم» کشمکش درونی‌اش میان ادبیات و سیاست را این‌گونه توضیح می‌دهد: «من همیشه سعی می‌کردم خودم را از سیاست کنار بکشم، اما این سیاست بود که بر من دست می‌انداخت... زندگی سیاسی من بدون این‌که خود بخواهم آغاز شد و سرانجام زندگی مرا به بیراه کشاند و گسترش طبع قلم‌زنی من را سد کرد.» (ص ۲۰ ) گلشیری جایی در مورد علوی نوشته بود که علوی خوش‌اقبال بود که در دو جریان تاثیرگذار یعنی جریان حلقهٔ ربعه و پنجاه و سه نفر نقش داشت و بداقبال چون در هر دو حریان زیر سایهٔ دیگران - هدایت و ارانی - قرار گرفت. کتاب «پیشهٔ دربه‌دری» روایت زندگی و نقد آثار این مردِ در سایه است. نویسنده‌ای که هرگز چنان که مطلوبش بود از سیاست فراغت نیافت.
(ریویوِ من بر کتاب «پیشهٔ دربه‌دری»؛ ماهنامهٔ «اندیشه پویا»؛ شمارهٔ ۵۳)

@moroor_gar
::::::
پیشهٔ دربه‌دری / حسن میرعابدینی / نشر چشمه / ۱۴۸ ص / ۱۳۹۶ / ۱۳۰۰۰ تومان




🔘 نمایش فیلم «در جستجوی صبح»؛ فردا ساعت ۱۸؛ خانهٔ هنرمندان ایران

لینک خرید بلیط:
https://www.cinematicket.org/?p=nfilmdetailae&fid=2049&fileid=3257&t=%D8%AF%D8%B1-%D8%AC%D8%B3%D8%AA%D8%AC%D9%88%DB%8C-%D8%B5%D8%A8%D8%AD


📍 «اعترافات گرگ تنها»، کتابی که هرگز منتشر نشد
• در مورد ناصر ایرانی

- جالب‌ترین برخوردم با آثار ناصر ایرانی (ناصر نظیف‌پور) زمانی بود که در نشر نو خاطراتش را برای ارزیابی برای چاپ به من سپردند. نام کتاب قرار بود «اعترافات گرگ تنها» باشد اما چاپ این خاطرات در نشر نو میسر نشد و بعدها گزیده‌ای از آن خاطرات را در «اندیشهٔ پویا» منتشر کردیم. بعدتر یکی دو باری ناصر ایرانی را در دفتر مجله و در منزلش ملاقات کردم. به خاطر بیماری‌اش به سختی حرکت می‌کرد و حرف می‌زد اما مطبوعات و کتاب‌های جدید را به دقت دنبال می‌کرد. کارهای مجوزنگرفتهٔ فراوانی داشت و همین هم باعث شده بود در یکی دو‌ دههٔ اخیر دیگر تقریبا نوشتن را کنار بگذارد.
ایرانی داستان‌نویسی را با نوشتن نمایشنامه‌های «قتل» (۱۳۴۶)، «سه نمایشنامهٔ کسالت‌آور» (۱۳۴۷) و «مرده‌ها را اگر چال نکنید» (۱۳۵۶) آغاز کرد و سپس به داستان‌نویسی روی آورد. «ماهی زنده در تابه»، «راه‌بی‌کناره» و «عروج» جزو مهم‌ترین آثار داستانی‌اش هستند. ایرانی همچون بیشتر نویسندگانی که پس‌زمینهٔ چپ داشتند توجه ویژه‌ای نیز به ادبیات کودک و نوجوان داشت و در سال ۱۳۵۸ داستان بلندی برای نوجوانان به نام «سختون» نوشت که توسط کانون پرورش فکری منتشر شد. تکهٔ کوتاهی از ‌ داستان را در این‌جا می‌آورم:

مردم ده معتقد بودند که صعود به غار خورشید و کشف آن ممکن نیست و شگون ندارد.
پدربزرگ هم اگرچه باعقیدهٔ مردم ده موافق نبود، کوهنوردان را به این اقدام تشویق نمی‌کرد. با این حال، کوهنوردان، با عزمی راسخ و به راهنمایی پدر به طرف غار به راه افتادند. اقدام آنها با پرت شدن یکی از کوهنوردان از صخرهٔ بزرگ لبهٔ غار ناموفق ماند، اما راز این غار، ذهن احمد را سخت به خود مشغول کرد.
او مجبور بود در کشف راز غار به تنهایی عمل کند، چون هیچ یک از مردم ده با او همراه نمی‌شدند، و همین تنهایی، به رغم موفقیت او در صعود از صخرهٔ سترگ لبهٔ غار، موجب شد که تاب این بلندی را نیاورد و…

@moroor_gar

https://bit.ly/2q93xQ2


▫️پیشنهاد کتاب‌های تازه:

• طوطی فلوبر / جولین بارنْز / ترجمهٔ الهام نظری / نشر ماهی
• ما و جهان اساطیری / گفت‌و‌گوی هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار / انتشارات نیلوفر
• بیوه‌ها / آریل دورفمان / ترجمهٔ بهمن دارالشفایی / نشر ماهی
• ماجرای اقامت پنهانی میگل لیتین در شیلی / گابریل گارسیا مارکز / ترجمهٔ باقر پرهام / نشر سپهر خرد (تجدید چاپ)
• مجموعهٔ گسترهٔ خیال / نشر نو

به زودی به بیشتر این کتاب‌ها خواهم پرداخت.

@moroor_gar


🔴 امسال نمایشگاه مطبوعات نداریم

- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: بنا به درخواست برخی رسانه‌ها به دلایلی از جمله مسائل اقتصادی نمایشگاه مطبوعات امسال برگزار نمی شود.

به گزارش ایسنا عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعلام این خبر، اظهار کرد: امیدوارم عدم برگزاری نمایشگاه مطبوعات فقط در سال جاری اتفاق بیافتد.

از مدتی پیش احتمال منتفی شدن بیست و چهارمین نمایشگاه مطبوعات به دلیل مشکلات مالی دولت و مطبوعات عنوان شد که در نهایت خبر برگزار نشدن آن امروز به صورت رسمی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شد.

▫️شخصا تجربهٔ چندان مثبتی از نمایشگاه مطبوعات در سال‌های گذشته نداشته‌ام. همیشه حس‌ام این بوده که جدی‌ترین خوانندگان نشریات به نمایشگاه نمی‌آیند چون آرشیوشان کامل است و نیازی ندارند به نمایشگاهی بروند که بیشتر فروشگاه بزرگ مطبوعات است تا محل برپایی یک رویداد جدی رسانه‌ای. صحنه‌های سخیفی مثل جلب مخاطب بعضی نشریات برای غرفه‌ها با عکس گرفتن با ورزشکاران رشتهٔ زیبایی‌اندام و مشتریانی که به دنبال جمع کردن هر «شئ» رایگانی در نمایشگاه هستند و بحث‌های بی‌پایان دربارهٔ این‌که چرا تخفیف نمایشگاه به جای بیست درصد مثلا چهل درصد نیست عمدهٔ یادمانده‌های من را از نمایشگاه مطبوعات در این سال‌ها تشکیل می‌دهد. حالا که بنا شده یکسالی در برگزای نمایشگاه مطبوعات وقفه بیفتد خوبست در شکل برگزاری نمایشگاه هم با مشورت با اهل رسانه تجدیدنظری صورت بگیرد.

@moroor_gar


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔘 فصلنامهٔ ادبی «سان» به زودی کارش را آغاز خواهد کرد. با شناختی که از گردانندگان فصلنامه دارم باید منتظر اتفاقات خوبی در این فصلنامه باشیم.

@moroor_gar


انتشارات Faber، ناشر کتاب «مرد شیرفروش» اثر آنا بِرنْز که امسال برندهٔ جایزهٔ بوکر شد اعلام کرده که پس از اعلام جایزه، فروش این کتاب هزاربرابر شده است. ما هم ناخودآگاه به یاد جوایز ادبی تأثیرگذارمان در این سال‌ها مثل جایزهٔ گلشیری و جایزهٔ روزی روزگاری می‌افتیم که حالا تبدیل به خاطره شده‌اند.
https://bit.ly/2NXbjWE

Показано 20 последних публикаций.

753

подписчиков
Статистика канала