نیم‌کره‌ی‌وراجم.


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


-وراج-
این چیزیه که ساکنانِ مغزم میگن.
با نیمکره‌ی وراجِ من دوست شید.
پر حرفه، ولی قول میده شبا بغلتون کنه.
- تشکر که بدون ذکر منبع کپی نمی‌کنید.

من: @nimkoreyeverrajam_bot

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: |. نرگس بانو🌱. |
نظرتون چیه 250 تا بشیم؟ 🚶‍♀
(فور کنین فور کنم)
تا 50 سین👀


اومدی، آدم محسوب شدنو بهم یاد دادی. یاد دادی آدما می‌تونن کم بیارن و این نشونه‌ی ضعف نیست. یاد دادی منم حق دارم دلخور شم و از دیگران گِله کنم. اومدی، عادتم دادی به اینکه هروقت خسته شدم یکی هست بشینه پای حرفام. عادتم دادی خودت اعصابِ خرد شدمو آروم کنی. عادتم دادی به اینکه خودت تیکه‌های شکسته‌ی قلبمو به هم بچسبونی، و دوباره قلبمو محلِ حکومتِ خودت کنی.
ولی یهو رفتی، اصلنم به این فکر نکردی من عادت کردم، عادت کردم به بودنت. و ترک کردنِ این عادت ها سخته.
اما رفتنت یه چیزی بهم یاد داد. اینکه اگه بخوای به عادتای قدیمیت کمتر فکر کنی، باید یه چیزِ جدید برای عادت کردن بهش پیدا کنی.
و منم به نداشتنت عادت کردم.


سکوت ماه
دلم را
می شکند.

-عباس‌کیا‌رستمی


پیشنهادم بهتون اینه همیشه یه خرس داشته باشید. می‌دونم این دنیا رحم نداره. می‌دونم اول و آخرش خودتی که خودتو بغل می‌کنی. اما خرسا با معرفتن، فکرشو بکن. همیشه پیشته. هروقت ترسیدی بغلت می‌کنه. شبا که خوابت نمی‌بره زیر پتو پیشت می‌مونه. و هیچ توقعی هم ازت نداره. خرس داشته باشید. خرسِ من ارزشش از خیلی از آدمای اطرافم بیشتره.


+چرا تلاشی برای دفاع از خودت نمی‌کنی؟ چرا اجازه میدی هر حرفِ زشتی و دربارت بگن؟
_تلاش کردن برای فهموندنِ چیزی که خودتم نمی‌شناسیش بی‌فایدست.
+اما شاید جواب داد. بهتر از اینه که ازت یه آدمِ بد بسازن.
_اینکارا نتیجه‌ای نداره. چون حتی اگه منم خودمو‌ بشناسم و تفکراتشون راجبم غلط باشه، اونا میلی برای فهمیدنِ اینکه من اونچه که اونا فکر می‌کنن نیستم ندارن.
+یعنی می‌خوای تا آخر عمرت برای اونا یه آدمِ بد باشی؟
_اوه، بیخیال. فکر می‌کردم می‌دونی که من همون آدم بَده‌ی زندگی‌ام که تو سرنوشتِ همه هست.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
یادگاری می‌مونه اینجا.


من از این با خود حرف زدن ها می‌ترسم.
از این دوست های خیالی می‌ترسم.
من از این ساکت بودن ها می‌ترسم.
من از خیره شدن های هر روزم در آینه می‌ترسم.
من از قهقهه های بی دلیل می‌ترسم.
از آهنگ هایی که مرا یادِ تو می‌اندازند می‌ترسم.
من از این راهروی مارپیچ که به تو ختم می‌شود می‌ترسم.
من می‌ترسم، و این ترس برایم پوچ و مبهم است.


بیخیالِ‌ تمامِ نشدن‌ها.
بیخیالِ تمامِ رفتن‌ها.
بیخیالِ تمامِ نماندن‌ها.
بیخیالِ تمامِ حسرت‌ها.
بیخیالِ تمامِ سیاهی‌ها.
فارغ از دنیای نداشته‌هایمان..
بیا امشب شاد‌ترین زخم‌خورده‌‌های جهان باشیم.


هر سکوت سردی ، روی دیوار اتاقم پیداست
رنگ دیوانگی چشمانش ،تلخیه یک دریاست
من گلویم شده یک کلبهء غم در حسرت
که به هر بغض پناهی داده

-رهام‌هادیان




شجاع مثل تو.


_ بس کن. تو داری با افکار مریضت اطرافیانتو از خودت خسته می‌کنی.
+ می‌دونم.
_ پس چرا تلاشی برای درست کردن این وضعیت نمی‌کنی؟
+ چون خیلی وقته از اون من که طبق سلیقه‌ی اوناست خسته شدم.
_ اما اونا مهم‌ترین آدمای زندگیتن، نباید بذاری به این راحتی از دستشون بدی.
+ اما من نمی‌تونم به خاطرِ داشتنِ اونا خودم رو گم کنم.


نشستم به گذشتنِ ساعت‌ها و دقیقه‌ها و ثانیه‌ها نگاه کردم و فکر کردم و فهمیدم من خیلی گستاخم. همین‌طور نمک‌نشناس. چرا؟ نمی‌دونم. جالب اینجاست ساعت‌ها فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که نمک‌نشناسم، ولی چراشو نمی‌دونم. اگه یه روزی دلیلشو فهمیدی به منم بگو. حالا اینا رو اصن ول کن.
راجبه چی حرف بزنم پس؟ نمی‌دونم. آها الان با خودت میگی یارو چه اسکله. اما خب اشتباه می‌کنی. می‌دونی چرا؟ نمی‌دونم. راستش اینو می‌دونم چرا. چون اصلا منی وجود نداره که بخواد اسکل باشه. درواقع من چیزی به اسمِ "من" نمی‌شناسم. اما، اگرم وجود داشته باشه، تو از اون من اسکل تری‌. چون نشستی و داری ور زدنای مغزِ یه اسکلو می‌خونی. البته من تحسینت می‌کنم. بخون، و درکم کن. البته اگر نمی‌تونی آرومم کنی درک کردنت به درد خودت می‌خوره. اینجا جایی برای درمانِ فضولیت نیست. اگه می‌فهمی که کمکم کن. اگرم که کمک نمی‌کنی گمشو از زندگیم بیرون.


میشه انقد اون حسِ گندِ "اضافی بودن" رو بهم منتقل نکنی؟ میشه بفهمی منو؟ من به اندازه‌ی کافی کنار کسایی که بهترین آدمای زندگیم بودن حس اضافی بودن رو تجربه کردم. دیگه نمی‌خوام دوباره تجربه‌ش کنم. و از هرچیزی که منو یادِ اون حس می‌ندازه فراری‌ام. میشه تو برام یادآورِ "اضافی بودن" نباشی؟ میشه کاری نکنی که از توعم فراری بشم؟


زنده بودن ترسناکه. هر لحظه ممکنه بمیری.


یه دفعه پلیس بازداشتم کرد؛ بعد که دیدن به جز خودم برای کسی خطری ندارم ولم کردن.

-دیالوگ


شجاع مثل تو.


خیلی حس خوبیه که شروع به خوندن یکی از کتابات بکنی و متوجه بشی تاریخی که این کتاب بهت هدیه داده شده، روز تولد آیدلت بوده .


من واقعا نیاز داشتم صداشو بشنوم.

-یادداشت‌های‌قدیمی


_دوسم داری؟
+چی؟
_هیچی. این رو خوب می‌دونم که هیچ وقت نباید یه سوال رو واسه کسی تکرار کرد، مگه وقتی که مطمئن باشی طرف گوش‌هاش سنگینه.
چون در غیر این صورت داره به این فکر می‌کنه چه خزعبلاتی تحویلت بده، اگه می‌خواست راستش رو بگه قطعا همون اول می‌گفت.

-روزبه‌معین

Показано 20 последних публикаций.

79

подписчиков
Статистика канала