انجمن پیام پارس


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


هر آنجا که روشن شود راستی
فروغِ دروغ آورد کاستی

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


ناجی خرمشهر، تیمسار سیروس لطفی
____________________________

تیمسار سیروس لطفی از افسران تبریزی ارتش شاهنشاهی ایران بود که از تصفیه دولت موقت بازرگان و انقلابیون پنجاه و هفتی جان سالم به در برد و در دوران جنگ فرماندهی لشگر ۱۶ زرهی قزوین را بر عهده داشت.
او با لشکر تحت فرماندهی خود در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر با ایستادگی در برابر دو لشکر عراق، نقش اصلی را در آزادسازی این شهر ایفا کرد.

او زاده ۱۳۱۴ در تبریز بود و در سال ۱۳۳۷ از دانشکده افسری فارغ‌التحصیل شد. متأسفانه من بسیار دیر با ایشان آشنا شدم. در آبان ماه ۹۷ و زمانی که در ستاد نیروی زمینی ارتش در لویزان به عنوان افسر وظیفه مشغول خدمت بودم و پیکر ایشان را برای تشییع به ستاد آورده بودند.

در ۳۸ سال گذشته تلاش بسیاری شده تا نقش ارتش را در جنگ، کمرنگ که چه عرض کنم، پاک کنند.
هر روز و هر ماه و هر سال به مناسبت‌های مختلف، صدا و سیمای جمهوری اسلامی دسته‌ای از اسامی افراد یک نهاد خاص (چنان که افتد و دانی) که کمترین نقش را در آزادسازی خرمشهر داشته یا نداشته، به عنوان ناجی خرمشهر ردیف می‌کنند و هیچ اشاره‌ای به رشادت‌های ارتشیان بازمانده از تسویه دولت موقت بازرگان و انقلابیون پنجاه و هفتی، در پیروزی‌های جنگ نمی‌شود. تنها در سال‌های اخیر با روشنگری‌هایی که از سوی برخی افسران بازنشسته چون ناخدا هوشنگ صمدی یا تیمسار مسعود بختیاری از تریبون‌های رسمی صورت گرفته است، جمهوری اسلامی مجبور شده به نقش ارتش، آن هم نه به عنوان عامل اصلی و تعیین کننده، بلکه به عنوان عامل فرعی در موفقیت‌های نظامی در جنگ اشاره کند.

در دوران آموزشی‌ام در مرکز آموزش ۰۲ نیروی زمینی ارتش، سرهنگ خلبان اردشیر کریم‌زاده که خود از خلبانان هلیکوپترهای هوانیروز بود و در جریان عملیات آزادسازی خرمشهر نیز شرکت داشت، سخن جالبی گفت:
«بعضاً می‌بینم که می‌گویند مگر ارتش هم در جنگ بوده؟ [خطاب به آن‌ها می‌گویم] اگر ما نبودیم که شما نمی‌توانستید قدم از قدم بردارید» و باز از زبان سرهنگ قمری که فرمانده گردان دژ در روزهای آغازین جنگ بود شنیدم که از دلاوری یک شهید ارتشی به نام زارعیان یاد کرد و گفت:
«کاش زارعیان ارتشی نبود، اگر ارتشی نبود کل دنیا او را می‌شناختند».

روان همه ارتشیان و ارتشتاران ایران شاد و یادشان گرامی.

✍ آرسام محمودی

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


تیمسار سیروس لطفی از امیران ارتش دوره شاهنشاهی بود و در دوره جنگ هم فرماندهی لشگر ۱۶ زرهی قزوین بر عهده او بود.


به این رژیم امیدی نیست؛ ماله نکشید

......................................

امید اسدبیگی کارفرمای خصوصی شرکت نیشکر هفت تپه است. روزهای دوشنبه و سه‌شنبه (۲۹ و ۳۰ اردیبهشت) جلسات دادگاه او و همدستانش برگزار شد. یکی از اتهامهای او دریافت بیش از ۱.۵ میلیارد دلار (دقت داشته باشیم که میلیون نیست، میلیارد است) ارز دولتی و فروش آن در بازار آزاد به نرخ آزاد است. او بنا بود این ارز را برای مکانیزه کردن خطوط تولید نیشکر هفت تپه و چند کار به اصطلاح مفید دیگر برای اقتصاد فاسد و رانتی ایران به کار برد.

در پرونده‌ای که گوشه‌های کوچکی از آن را قوّه قضاییهء جمهوری اسلامی رو کرده، اتهام دیگر او، پرداخت رشوهء ۵۰ هزار دلاری و همچنین ۲ میلیون و پانصد هزار درهم اماراتی به رضا انصاری از مدیران بانک مرکزی به چشم می‌آید.

اسدبیگی همچنین به واسطهء شخصی به نام علی‌اکبر میرزایی به همسر استاندار خوزستان، خانم مریم محبّی هم رشوه بالای ۲۰۰ هزار دلاری داده که این خانم خرج کردنِ ۲۵ هزار دلار برای سفر استاندار خوزستان و خانواده‌اش را پذیرفته است.

استاندار اصلاح طلبِ خوزستان، غلامرضا شریعتی همان کسی است که پس از سیل سال گذشتهء استان خوزستان و از دست رفتن دار و ندار مردم بینوای استان، در پاسخ به اعتراض یک هم‌میهن سیل‌زدهء عرب که از بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی مسئولین شاکی بود، گفت: «حرفهای بی‌ربط نزن! آدم مخالفِ نظامِ بی‌تربیت. برو بیرون. برو گفتم. این حرفا چیه؟!…»

غلامرضا شریعتی علاقهء بسیار زیادی برای بودن و ماندن در سبد یکِ رسانه‌ها و خودی نشان دادن با تسبیحِ اهدایی «محمد خاتمی» دارد. حتی هنگامی که یک تیم لیگ برتری جام قهرمانی را در خوزستان بالای سر می‌برد نیز تصویر استاندار خوزستان با تسبیح معروفش در دوربین عکاس‌ها چشم‌نوازی می‌کند! کمابیش هیچ عکس از او پیدا نمی‌کنید که تسبیح در دستش نباشد، مبادا لحظه‌ای مستحبات از یادش برود!

نام و نشانهایی در این فساد تازه رو شده که ما را بیشتر به عمق فاجعه می‌برد: دادستان کل کشور و پسرش، محمود حجتی (وزیر مستعفی کشاورزی دولت روحانی)، اسحاق جهانگیری (معاون نخست حسن روحانی)، مرتضی شهیدزاده (رییس صندوق توسعه ملی) و...

✍ نادر کاکاوند

........................

https://m.youtube.com/watch?feature=share&v=AvggbA3Bs1Y


مستقل. پس اگرچه توضیح واضحات است، باز می‌گوییم: ما نویسنده‌ایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.

✍ مسعود سلطانی

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


وقتی شماره سیزدهم تکاپو در مهر ۱۳۷۳ منتشر شد، بلافاصله آن را از روی کیوسک‌ها جمع کردند. علتش متن بیانیه ۱۳۴ نویسنده و گزارش نوشتنش بود. چند ماهی از بمب‌گذاری وزرات اطلاعات در حرم رضوی و شروع قتل‌های زنجیره‌ای می‌گذشت.
زمانی که بیم جان بود، نویسندگان نوشتند: "ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ‌کس یا نهادی نیست."

غفار حسینی، محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و احمد میرعلایی از امضاکنندگان بیانیه ما نویسنده‌ایم و دیگر اعضای کانون نویسندگان به قتل رسیدند، چون "توضیح واضحات" داده بودند که نویسنده‌اند و عنوان نویسنده بودن را با سانسور در تضاد می‌دیدند.

پس از گذشت ۲۵ سال، دویست‌و‌پنجاه نفر متنی را امضا کرده‌اند که ابتدایش گفته‌اند ما سانسور را درونی کرده‌ایم و اگر هم خبطی کردیم، شما زحمتش را می‌کشید. خواستشان فقط این است که سانسور شَدید و به گفته آنها ضروری در تلویزیون و سینما بماند و کمی برای تئاتر، فتیله سانسور را پایین بکشند!

در این بیست‌وپنج سال ما هیچ گاه پیش نرفتیم، ما فرو رفتیم و مدام حقیرتر و حقیرتر شدیم، آنقدر که حقارت‌ را در بیانیه‌ای ۲۵۰ نفره فریاد می‌کشند.

برای همراه نشدن با این حقارت، باید هر روز بیانیه ما نویسنده‌ایم را بخوانیم. هر روز دست خود را بشکنیم تا به دست خودمان عمله سانسور نشویم.

.........

ما نویسنده‌ایم

اما مسائلی که در تاریخ معاصر در جامعهٔ ما و جوامع دیگر پدید آمده، تصویری را که دولت و بخشی از جامعه و حتی برخی از نویسندگان از نویسنده دارد، مخدوش کرده است؛ و در نتیجه هویت نویسنده و ماهیت اثرش، و همچنین حضور جمعی نویسندگان دستخوش برخوردهای نامناسب شده‌است. از این‌رو ما نویسندگان ایران وظیفهٔ خود می‌دانیم برای رفع هر گونه شبهه و توهم، ماهیت کار فرهنگی و علت حضور جمعی خود را تبیین کنیم.

ما نویسنده‌ایم، یعنی احساس، تخیل، اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف می‌نویسیم و منتشر می‌کنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشته‌مان – اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمهٔ آثار دیگر نویسندگان جهان – آزادانه و بی هیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانه‌ای، در صلاحیت هیچ‌کس یا نهادی نیست. اگرچه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهٔ آنها بر همگان گشوده‌است.

هنگامی که مقابله با موانع نوشتن و اندیشیدن از توان و امکان فردی ما فراتر می‌رود، ناچاریم به‌صورت جمعی-صنفی با آن روبرو شویم، یعنی برای تحقق آزادی اندیشه و بیان و نشر و مبارزه با سانسور، به شکل دسته‌جمعی بکوشیم. به همین دلیل معتقدیم: حضور جمعی ما، با هدف تشکل صنفی نویسندگان ایران متضمن استقلال فردی ماست. زیرا نویسنده در چگونگی خلق اثر، نقد و تحلیل آثار دیگران، و بیان معتقدات خویش باید آزاد باشد. هماهنگی و همراهی او در مسائل مشترک اهل قلم به معنای مسئولیت او در برابر مسائل فردی ایشان نیست. همچنان‌که مسئولیت اعمال و افکار شخصی یا سیاسی یا اجتماعی هر فرد بر عهدهٔ خود اوست.
با این همه، غالباً نویسنده را، نه به عنوان نویسنده، بلکه به ازای نسبت‌های فرضی یا وابستگی‌های محتمل به احزاب یا گروه‌ها یا جناح‌ها می‌شناسند و بر این اساس دربارهٔ او داروی می‌کنند. در نتیجه حضور جمعی نویسندگان در یک تشکل صنفی-فرهنگی نیز در عداد احزاب یا گرایش‌های سیاسی قلمداد می‌شود. دولت‌ها و نهادها و گروه‌های وابسته به آنها نیز بنا به عادت، اثر نویسنده را به اقتضای سیاست و مصلحت روز می‌سنجند و با تفسیرهای دلبخواه حضور جمعی نویسندگان را به گرایش‌های ویژهٔ سیاسی یا توطئه‌های داخل و خارج نسبت می‌دهند. حتی بعضی افراد، نهادها و گروه‌های وابسته، همان تفسیرها و تعبیرهای خودساخته را مبنای اهانت و تحقیر و تهدید می‌کنند. از این‌رو تأکید می‌کنیم که هدف اصلی ما از میان برداشتن موانع راه آزادی اندیشه و بیان و نشر است و هرگونه تعبیر دیگری از این هدف، نادرست است و مسئول آن صاحب همان تعبیر است.

مسئولیت هر نوشته‌ای با همان کسی است که آن را آزادانه می‌نویسد و امضا می‌کند. پس مسئولیت آنچه در داخل یا خارج کشور به امضای دیگران، در موافقت یا مخالفت با ما نویسندگان ایران منتشر می‌شود، فقط بر عهدهٔ همان امضاکنندگان است.

بدیهی است که حق تحلیل و بررسی هر نوشته برای همگان محفوظ است، و نقد آثار نویسندگان لازمهٔ اعتلای فرهنگ ملی ماست، اما تجسس در زندگی خصوصی نویسنده به بهانهٔ نقد آثارش، تجاوز به حریم اوست و محکوم شناختن او به دستاویزهای اخلاقی و عقیدتی خلاف دموکراسی و شئون نویسندگی است. همچنان‌که دفاع از حقوق انسانی و مدنی هر نویسنده نیز در هر شرایطی وظیفهٔ صنفی نویسندگان است.

حاصل آن که
حضور جمعی ما ضامن استقلال فردی ماست، و اندیشه و عمل خصوصی هر فرد ربطی به جمع نویسندگان ندارد. این یعنی نگرش دموکراتیک به یک تشکل


نویسندگانی که جمهوری اسلامی آنها را کُشت!

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


Репост из: کانال خبری پان ايرانيست
❇️ خریداری خانه هرمز پیرنیا محل نگارش فرمان مشروطیت توسط شهرداری تهران

این خانه، حمام و بخشی از اندرونی آن به مساحت تقریبی یک هزار و ۶۰۰ متر مربع از مجموعه خانه‌های پیرنیا واقع در خیابان لاله‌زار شمالی نبش کوچه پیرنیا، به همت سازمان نوسازی شهر تهران و پس از چندین ماه مذاکره از ستاد اجرایی فرمان امام خریداری شد و امید است فرایند احیا آن آغاز شود. هرمز پیرنیا پسر دوم حسن پیرنیا ملقب به مشیرالدوله است که رئیس تشریفات محمدرضاشاه پهلوی بود. براساس اسناد و مدارک، فرمان مشروطیت توسط احمد قوام السلطنه در این خانه نوشته شده است. این خانه در دهه ۷۰ توسط ستاد اجرایی فرمان امام مصادره شد و در سال ۱۳۹۷ توسط کمیته پیگیری خانه‌های تاریخی تهران ثبت ملی گردید.

#مشروطه
#هرمز_پیرنیا
#خانه_های_تاریخی
@paniranist


Репост из: دماوند
اینجانب ‎منوچهر بختیاری، پدر جانباخته راه میهن ‎پویا بختیاری، سپاسگزاری و پشتیبانی خود را از عمل انسان‌دوستانه دولت آمریکا با همراهی و پیوستن به ‎جنبش دادخواهی و اعلام همدردی و همبستگی با تمامی خانواده‌های جانباختگان و تحریم متهمین اصلی سرکوب ‎خیزش آبان ماه ۹۸ اعلام می‌کنم.

‏همچنین روز قدس را که روز یهودستیزانه، جدایی و نفرت‌پراکنی بین ملت اعلام کردند، ‎روز مهر، صلح و دوستی بین ملت‌ها اعلام می‌کنم و خواستار حمایت همه ملل و کشورهای جهان هستم چرا که خواست مردم ما همبستگی و مهر و دوستی و صلح با همه ملت‌هاست و هیچگونه دشمنی و خصومت با هیچ دولتی ندارد و ‏نظام جمهوری اسلامی انتخاب روز ملت ایران نیست و متجاوزی است که کشور ایران را اشغال کرده و فرزندان ملت ایران را به طرق مختلف از بین می‌برد، قصدش نابودی و متلاشی کردن ملت‌هاست همچنان که جمجمه جگرگوشه مرا متلاشی کرد.


🔴 T.me/irdamavand

🔴 Instagram.com/damavand.news_


بنا به گفته یکی از آدمهای خودشان، فقط یک قلم، بیست تا سی میلیارد دلار به سوریه داده اند، آنوقت اصحاب ماله و گاله به فلان فعّال سیاسی یا آدم معمولی فحش می دهند که چرا می گویی حکومت ایران باید تحریم شود و حتی گاهی ایراد می گیرند که چرا در برابر تحریمها سکوت می کنی و آن را محکوم نمی کنی!؟

من به عنوان یک خارج از کشوری هیچ وقت به خود اجازه نداده ام که درباره تحریمها نظر دهم.
وجودشان فشار مضاعف به مردم بینواست و نبودنشان هم هارتر شدن حکومت و کلفت شدن کون حسن نصرالله، بشاراسد و گانگسترهای سپاه را به همراه دارد.
یعنی موقعیتی دو سر باخت برای ملّت بینوای ایران، اما همین یک قلم خبر بالا نشان می دهد که چرا بسیاری از مردم داخل که اتفاقا جزو اقشار محرومند از تحریم و ترامپ حمایت می کنند. دیوانه یا مازوخیست که نیستند؛ در برابر چشمانشان ایران دارد مصرف می شود.

✍ فرهاد طباطبایی

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


پروفسور ایلبر اورتایلی، مشهورترین استاد معاصر تاریخ در ترکیه، درباره ایران باستان و ترک ها سخن می گوید:

پارس‌ها در آن دوره‌ها جنگجویان بزرگی دارند. حکمرانان بزرگ هم دارند. سه نفر از این فرماندهان که با روم درافتاده‌اند، منسوب به خاندان مهردادها هستند. بالاخره در قرن سوم میلادی سلسله ساسانیان تاسیس یافته است. اولین حکمران آنها اردشیر بابکان است. کسی که بعد از او بر سر کار میاید، خسرو نوشیروان دادکار (دادگر) است که هم عصر امپراتور روم، ژوستینیانوس است. دادکار و یا دادگر که لقب نوشیروان است، یعنی «عادل». فردوسی در قرن دهم «شاهنامه» خود را می‌نویسد. از همه اشعار او معلوم است که موضوعاتش را از فرهنگ باستان ایران گرفته است و با این همت خود، زبان فارسی را زنده می‌کند. این را هم به روشنی بیان می‌کند:

بسی رنج بردم در این سالِ سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

در «شاهنامه» حکمرانی افسانه‌ای بنام فریدون هست؛ شخصیتی مانند انوشیروان… این سنت دولتی و مفهوم عدالت در فرهنگ ایرانی هزار سال پایدار بوده. دین‌ها تغییر می‌یابند، اما زبان و ذهنیت آن قدر عوض نمی‌شود. مثلا از دمکراسی باستان یونان چه چیزی باقی مانده؟ و یا از فراعنه برای مصر چه چیزی مانده است؟ هیچ کس از این لاف‌های نسنجیده نگوید که گویا از آن وقت به ما آنچه که به ارث مانده فقط «استبداد و دیکتاتوری» است. نمی‌توان تنها به رژیم‌های کنونی نگاه کرد و حکم صادر نمود. هر چیزی می‌تواند بر سر جامعه‌ها بیاید. در غرب از این قبیل انسان‌ها زیاد است.

می‌گویند: «ایرانی‌ها را تعریف می‌کنید، اما موضوع خمینی چه خواهد شد؟» خمینی که میگوئید، حداکثرش کسی مانند هانری هشتم بود، بیشتر که نبود (هانری هشتم، پادشاه یکه تاز انگلستان در قرن شانزدهم، -م). بنیاد تاریخی و فرهنگی یک چیز است، انحرافاتی که در میان راه می‌شود، چیزی دیگر. این‌ها را باید از همدیگر تفکیک نمود.

به موضوع خودمان برگردیم:
این حکمران موسوم به فریدون که در «شاهنامه» می‌بینیم یک نماد، یک سمبل است. فردوسی می‌گوید: «این شخص، یعنی فریدون خودش را وقف عدالت کرده بود. فریدون از نور آفریده نشده بود، اما عادل بود. بنابراین تو هم عادل باش تا مثل فریدون شوی…»

همین را سعدی شیرازی هم در «گلستان» می‌گوید:

آورده‌اند که نوشیروان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسم نشود و ده خراب نگردد. گفتند از این قدر چه خلل آید؟ گفت بنیاد ظلم در جهان، اوّل اندکی بوده است. هر که آمده، براو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
بر آورند غلامان او درخت از بیخ
به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ

این جواب نوشیروان عادل به خوبی نشان می دهد که یغما و غارت چطور از بالا شروع می شود و به پائین سرایت می کند. تصور کنید که این طرز تفکر و درک عدالت تا قرن سیزدهم، یعنی دوره سعدی هم ادامه یافته است.

✍ عباس جوادی

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


Репост из: ایرانِ بزرگِ فرهنگی
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
#شجریان در مسکو سیاوش #کسرایی را می‌بیند.

کسرایی با بغض از او می‌خواهد که به سایه (هوشنگ ابتهاج) بگوید که:
"آرمان‌های کمونیستی پوچ است و شوروی آن را فریب داده است و فریب‌خوردگان نه راه پس دارند و نه راه پیش!"

#ابتهاج که تا امروز هم توده‌ای مانده در پاسخ به شجریان اخم‌هایش در هم می‌رود!

ابتهاج در مستند کسرایی به مصاحبه‌کننده می‌گوید:
"کسرایی آدم عجولی بود! اشعارش اصلا در شوروی پخته شده!"

برای فهم پاسخ هوشنگ ابتهاج به شجریان باید دانست که او طی سال‌هایی که مدیر برنامه‌ی گلهای رادیو شده بود، با کمونیست‌بازی‌هایش، موجب خانه‌نشین شدن بسیاری از بزرگان موسیقی ملّی که برخی چون یاحقی و تجویدی در اوج دوران شکوفایی خود بودند، شد. و این اعمال تبهکارانه‌ی وی زمینه را برای نابود کردن آن تحول اساسی که به مدرن شدن موسیقی ایرانی انجامیده بود و بعدها توسط جمهوری اسلامی ادامه یافت، فراهم کرد.

#ایران_بزرگ_فرهنگی

@IrBozorg


استاد فقط تویی

تصویر متعلق به سال ۱۳۲۵ در یکی از روستاهای اطراف قزوین است. استاد مکتب‌خانه که بساط سماور و چای و منقل و وافور همراه خود دارد، به شاگردانش درس می‌دهد.

مکتب‌خانه، به‌عنوان مدرسه قدیمی تا نیم قرن پیش در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک ایران هنوز دایر بود.
در ولایت ما، حتی تا همین دهه شصت وجود داشت و من در پنج سالگی در مکتب‌خانه، روخوانی قرآن را یاد گرفتم و بعد در شش سالگی به مدرسه رفتم. تابستان‌ها هم که مدارس تعطیل می‌شد، مکتب‌خانه می‌رفتیم و چیزهای زیادی یاد می‌گرفتیم. ولی استاد خدابیامرز ما مثل این استاد اهل بخیه نبود. 😀

در سیستم آموزش سنتی مکتب‌خانه در منطقه زادگاه ما که سابقه‌ای چندصدساله داشت، قرآن، صرف و نحو عربی، ترجمه قرآن، گلستان سعدی و بعضاً لمعه دمشقبه آموزش می‌دادند. آموزش گلستان سعدی در مکتب‌خانه، برای پیرمردهای ولایت ما یک افتخار محسوب می‌شود.
یک تکیه‌کلام جالب از بزرگ‌ترهای ولایت شنیدم که خیلی جالب است: «گولوستاندا اوقدر سوز وار کی اگر بی آدام یددی یاشیننان باشلیا، یتمیش یاشیناجاندا گوتارامماز»
یعنی آن‌قدر در گلستان سخن و پند و اندرز و حکمت است که اگر یک فرد از هفت سالگی شروع کند تا هفتاد سالگی هم نمی‌تواند آن را به اتمام برساند.

✍ محمد محبّی

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


استاد مکتب خانه در حال درس دادن به شاگردان در یکی از روستاهای قزوین به سال ۱۳۲۵ در کنار بساط سماور، چای، منقل و وافور...


کار، کار انگلیساست؟(?English Job)

① به قحطی کشاندن ایران در سال ۱۲۹۶ خورشیدی:

در ميانهء جنگ جهانی اول، در ۱۱ آبان ۱۲۹۶ "لیونل والتر رُتسْچايلد (Lionel Walter Rothschild)" -بانکدار صهیونیست انگلیسی و بنیانگذار کشور اسرائیل بنا به بیانیۀ بلفور* (Belfour Declaration)- در کاخ باکینگهام به جورج پنجم (George V) پادشاه انگلیس پيشنهاد می‌کند تا نيمی از گندم و جو کشاورزان ايرانی (یعنی خوراک ايرانیان) را بخرند و احتکار بکنند و همزمان از ورود کالا به ايران جلوگيری کنند تا ایران کم کم به قحطی دچار شود. انگلیسها همچنین از طریق صدراعظم وقت، مشيرالدوله، احمد شاه قاجار را به طمعکاری تشویق کردند تا مقادیر زیادی گندم و جو در انبارها ذخیره کرده و جز به قیمت هنگفتِ روز نفروشد. همين کار به سادگی، بدون شلیک یک گلوله، حدود ده ميليون کشته بر جای گذاشت تا ایران را چنان ناتوان و زبون گرداند که خیال انگلیسها تا مدتها از نافرمانی احتمالی ایران راحت شود. اين جنايت که ابعادش بسیار بزرگتر از هولوکاست است، هرگز در تاريخ به آن اشاره نمی‌شود.

② نقشه به قحطی کشيدن دوبارۀ ايران در زمان حاضر:

در سال ۱۲۹۶، صدراعظم وقت، مشيرالدوله، مزدورانه و احمد شاه قاجار، طمعکارانه در راستای مطامع انگلیسها، ایران را سوی قحطی برده، ایرانیان را کشتند و خوار کردند. امروز دولتمردان جمهوری اسلامی -به همان شیوه مشيرالدوله و احمد شاه- "مزدورانه و طمعکارانه" در راستای مطامع انگلیسها (اتحادیه اروپا، روسیه و چین)، ایران را یک بار دیگر به سوی قحطی برده تا برای ایرانیان پستی، خواری و مرگ آورند. تحریمهای ناگزیر آمريکا، تحت رهبری دونالد ترامپ، "تنها بهانه و دستمایه‌ای است" برای ناتوان و زبون کردن و به خاک سیاه نشاندن ایرانیان تا در اصل، قدرتِ چانه‌زنیِ سیاسی را از آنها بگیرد و خیال انگلیسها تا مدتها از گردنکشی احتمالی ایران راحت گردد و اطمینان یابند که خواسته‌های ایشان از سر درماندگی گردن گذارده می‌شود. باید یادآور شد که جمهوری اسلامی در صحنه سیاست بین‌المللی، مزدوریِ کشورهای رقیب آمریکا (انگلیس، اتحادیه اروپا، روسیه و چین) را برگزیده و این عدم مدارا و سرسختی نوکرمآبانه‌اش است که آمريکا را به طبع در راستای منافع خودش، "ناگزیر" از تحریمهای سخت علیه ایران کرده است.

*Belfour Declaration | on 2 November 1917, Rothschild received a letter from the British foreign secretary, Arthur Balfour, in which the British government declared its support for the establishment in Palestine of "a national home for the Jewish people".

Lionel Walter Rothschild before king George V, at Buckingham palace on 2 November 1917

** بر حسب تصادف، تاریخ نوشته شدن بیانیۀ بلفور (تأسیس اسرائیل) و تاریخ پیشنهاد طرح اهریمنی رُتسْچايلد به جورج پنجم در کاخ باکینگهام برای به قحطی کشاندن ایران یکی است؛ یعنی دوم نوامبر هزار و نهصد و هفده!

✍ مراد آج بیشه

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
توضیح لیونل والتر روتسچایلد در کاخ باکینگهام به پادشاه انگلستان (جورج پنجم) دربارهء چگونگی به قحطی کشاندن ایران در سال ۱۹۱۷


Репост из: ایستگاه 85
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
چرا رای ندادی ؟ مصاحبه جالب و دیدنی

@istgah85


Репост из: نقدی بر تاریخ معاصر
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
انقلاب کبیر فرانسه (1789-1794) الهام‌بخش بسیاری از انقلاب‌های جهان پس از خود بود. این انقلاب در ابتدا انقلابِ آزادی و انقلاب مشروطه (قانون) بود. شعار La Nation, la Loi, le Roi ملت، قانون، پادشاه، سه پایۀ اصلی آنرا تعیین می‌کرد. اما تقریبا مانند همۀ انقلاب‌ها به افراط انجامید و آن‌جایی که باید "تمام" نشد. انقلاب "آزادی" به انقلابِ "برابری" منحرف شد و با اعدام لویی شانزدهم "جمهوری وحشت" برپا شد. به طوریکه اگر حکومت لویی 1200 تن از معترضان را کشته بود، حکومت ترور 17000 نفر از شهروندان را قتل‌عام کرد.

اما بر خلاف تصور، همه فرانسویان و رجال آن با آن جنون جمعی همراه نبودند. به این تکه از فیلم Un peuple et son roi یک ملت و پادشاهش بنگرید و سخنرانی بسیار عالی یک نماینده مجلس در حمایت از مشروطیت و مخالفت با جمهوریت را ببینید.
@NaqdeMosaddeq


فاصله روضه خوانها با بمب اتمی از ۱۲ به ۴ ماه رسیده.
با لغو تحریم تسلیحات آخوندها، هم به بمب اتمی میرسند هم خرید و فروش مجاز اسلحه:
خر و خرما با هم!

آگر آمریکا به برجام برگرده و مکانیسم ماشه را فعال کنه، همه تحریمها با هم برمیگردند، منجمله تحریم اسلحه:
خوردن چوب و پیاز با هم!

✍ رضا تقی زاده

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


٢٥ ارديبهشت، روز بزرگداشت حكيم فردوسى گرامى باد.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
رستم فرخزاد (سردار سرافراز شاهنامه) در نامهء خود (دردنامهء خود) به برادرش، پيش بينى هايى دربارهء آينده ايران دارد كه دو بيتش اين است: ‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌
تبه گردد اين رنج هاى دراز
نشيبى دراز است پيشِ فراز
‌‌‌‌‌ ز راز سپهرى كس آگاه نيست
ندانند كاين رنج كوتاه نيست

✍ گردآفريد

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg


بازار ارز را رها کرده اند تا دلار آمریکا از مرز ۱۷ هزار تومان بگذرد.
بازار طلا هم همچنان صعودی است.
بازار خانه و مستغلات در رکود وحشتناک است.
گفته اند که سود بانکی را هم به زودی کم خواهند کرد.
صادرات نفت به کمترین میزان پس از انقلاب اسلامی رسیده است.
بیشتر کارخانه های ایران یا ورشکسته، یا نیمه ورشکسته شده و یا اگر سرپا مانده اند، به لطف کمکهای دولتی بوده است.

دنیا را کرونا فراگرفته، رکود اقتصادی شدید در همه جا حکمفرماست و بازار سهام کشورهای ثروتمند دنیا، یا منفی و یا در حال افت است.
آنگاه در این میان دارند تتمّهء پول مردم را از جیبشان می دزدند.
به همین راحتی...
کجا؟
بازار سهام و بورس...

حالا در این میان، ماله کش های قدیمی، یک ماله کشِ تازه رو کرده اند:
ویرا عاملی.
من نمیدانم چه دفاع وقیحانه و بیشرمانهء دیگری از رژیم جمهوری اسلامی باقی مانده که اینها انجام نداده باشند!

✍ نادر کاکاوند

..............................................................
با بازنشر مطالب پیام پارس، انجمن ما را به دوستان خود معرفی کنید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEIY4-kezV31DSCJJg

Показано 20 последних публикаций.

204

подписчиков
Статистика канала