شاهین نجفی چیست؟
در فصل «بی طبقات- اجتماع آینده» آگامبن از جامعهای سخن میگوید که خرده بورژوازی تمام طبقات را از آن خود کرده است. طبقهای نیست جز خرده بورژوازی و انسان در «عریان»ترین حالت خود سعی در خروج از بیخودبودگی دارد.
این جملات دائم با ویدیویی از یک جوان بسیجی در ذهنم تداعی میشوند که در زمان جنگ میگفت دعا کنید شهید شوید. اگر نه پس از جنگ به قول فلانی چند دسته میشویم: دستهای در غم گذشته، دستهای پشت به گذشته و دستهای که از جامعه طرد شدهاند.
حقیقت این است که باید باور کنیم که انسانها مشابه به هم میاندیشند: پس از ماهعسل هر ایدئولوژی، تمام این راهها محتمل ترین راههای برای انسانی است که در بیطبقه بودن غوطهور می شود.
پایان ماه عسل جمهوری اسلامی هم چیزی خارج از این داستان نیست. اصلاحات سعی در ایجاد جامعهای بیطبقه داشت که با هویت زدایی طبقاتی توان هرگونه کنش طبقاتی را از انسان برهنه بگیرد. به شکلی که گاه اگر اصلاحات گامی در سمت خواست اجتماعی بردارد، آن را به مانند نعمتی حاصل از وجود حکومت مرکزی نشان دهد.
در میانهای این جامعهی بیطبقه است که امثال شاهین نجفی ظهور میکنند: اپوزسیونی که وجودش ناشی از حیات انگلی است. گاه با «نقی» و گاه با توهین به «پینکفلوید» برای خود اعتبار میسازد. حیات شاهین نجفی وابسته به حاشیه است. همان چیزی که اصلاحات با آن توهم تغییر ایجاد میکند. فساد آنچنان عمیق است که خودروهای بیضابطهی یک ارگان، «بگم،بگم» های فراوانی به وجود میآورد که تنها به انسان عریان توهم امید به تغییر را تزریق کند. حال آنکه قائمهی نظام با «کشش ندهید» داستان را تمام میکند. حاشیه، لازمهی زیست در حالت «انسان عریان» است.
با این گفتار میتوان شاهین نجفی را نمونهای از جمهوری اسلامی دانست. نمونهای یک نفره که بیشتر از دیگران به چشم آمده است.
به یاد دارم در ویدیویی سعی در خواندن یکی از اشعارش داشت: «خارج از وزن، سبک، وحشی، به ته خط رسیدن و ریدن...». شاید همین چند عبارت بتواند گرهگشای تمام چراها باشد: تفکری بدون پشتوانه که سعی در تاریخ سازی برای خود دارد. اجتماع آینده برایندی است از تمام تکینههایی که از هویت تهی شده اند و با حاشیه سرگرم در «حیات عریان» اند. اجتماع آینده به مانند یک فراکتال است: کلی که هرچه در آن ریز میشویم، عناصر بازهم کل را بازگو میکنند.
راهی نیست جز رجوع به «تاریخ و آگاهی طبقاتی*». اما اگر کماکان فکر میکنید با گفتمان حکومت و تهی کردن معناها میتوانید به تغییری دست بیابید... سخت در اشتباهید. زن زندگی آزادی، به آزادی پوشش تقلیل پیدا کرده است. و شاهین نجفی در قامت اپوزیسیون در حال تلاشی سانتیمانتال است.
مادامی که گفتمان اپوزیسیون، وامدار گفتمان حکومت مرکزی باشد تغییر تنها آرزویی کودکانه است.
*تاریخ و آگاهی طبقاتی نام کتابی از گئورگ لوکاچ است که مرحوم پوینده آن را به فارسی ترجمه کرد
با تشکر از محمدجواد بابت ارسال پی دی اف «اجتماع آینده، آگامبن»
@petitanalysis