از خدا را بخواند مشرک و کافر است، اگر هم طلب او از فرشته ای مقرب و یا پیامبری مرسل باشد، و آنـها اینکار را در شدیدترین اوقات و مشکلات هم انجام نمیدادند.
در خلافت عمر رضی الله عنه قحطی رخ داد، از عباس عم رسول الله صلی الله علیه و سلم درخواست شد تا از خدا برایشان طلب باران کند، وقتی در مصلّی بودند عمر رضی الله عنه گفتد: ((اللهم إنا کنّا نتوسل إلیک بنبینا فتسقینا، وإنا نتوسل إلیک بعم نبینا فاسقنا … فیسقون)).
یعنی: "خدایا ما به رسول تو توسل میکردیم، و تو بر ما باران فرود میآوردی، و در حال حاضر به عموی پیامبرت توسل میجوییم، پس خدایا بر ما باران فرود آور … و خدا بر آنها باران فرود میآورد ." پس عباس رضی الله عنه دعا میکرد، و آنها آمین میگفتند.
چرا صحابه مانند اهل زمان ما از مردگان طلب کمک و شفاعت نکردند؟ در حالیکه آنها داناترین و آگاهترین مردم به حلال و حرام بودند، آنها بودند که پشت سر رسول الله صلی الله علیه و سلم به نماز ایستادند، و با او جهاد کردند، و با او به حج رفتند، و با او در مسجد نشسته خطبه گوش میکردند، و آنها بودند که از ادب و اخلاق او آموختند .
همچنین مسافرت بسوی قبور پیامبران یا أولیاء ومانند آن جایز نیست، زیرا اینکار به شرک منتهی میشود. پس به وسیله ها همان حکمی تعلق میگیرد که به اهداف و نیتها و مقاصد تعلق دارد.
به همین سبب میبینیم که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم مسافرت بسوی قبرها را حرام نموده است: ((لا تشد الرحال إلاَّ إلی ثلاثة مساجد: المسجد الحرام ومسجدی هذا والمسجد الأقصی)).
سفر (بسوی مساجد) جایز نیست مگر بسوی سه مسجد: مسجد الحرام، و مسجد نبوی، و مسجد الأقصی.
و مقصود این است که سفر بسوی قبر شخص صالح و مانند آن صحیح نیست.
بطور خلاصه توسل مشروع و جایز عبارتند از:
1- تـوسل به ذات خدای تعالی جایز است، مانند اینکه بگوئی: یا الله.
2- توسل به یکی از اسماء الله: یا رحمن، یا رحیم، یا حی، یا قیوم .
3- توسل به صفات باریتعالی: اللهم برحمتک أستغیث خدایا به رحمت تو دادرسی و استغاثه میکنم (فریاد رسی میکنم) و مانند اینها.
4- توسل به دعای مرد صالحی که زنده است و وجود دارد، مثلاً میگوئیم: ای شیخ برایم دعا کن، و ماننـد این، چنانکه صحابـه رضی الله عنهم از رسول الله صلی الله علیه و سلم طلب باران میکردند .
5- توسل به عمل نیک و صالح: مانند قصة اصحاب غاری که صخره ای درِ غار را بر روی آنها بست، و خدا را با اعمال صالحی که انجام داده بودند دعا کردند، خداوند مشکل آنها را بر طرف کرد و از غار بیرون آمدند.
و ممکن است بگوئی: خدایا به دوستی و محبت من به پیامبرت، و توحیدم به تو، و طاعتم، به تو و رسولت، این چیز را به من بده.
اما سؤال کردن و طلب تو به مقام پیامبر، و ولی، یا سوگندت به یکی از اینها، بدعتی است که تو را بسوی شرک میکشاند، و اگر هم تو را به شرک نکشاند، این نوع طلب حرام است، زیرا در اینجا سؤال کننده (طلب کننده) فقط از خداوند کمک خواسته است.
اما سؤال و طلب از مردگان و یا شخص غیر حاضر بطور مباشر، شرک اکبر بشمار میرود.
و خداوند بندگان را ارشاد و راهنمائی کرده تا فقط او را بخوانند، و غیر از او را نخوانند، و وعده به اجابت داده است، فرمودند: )وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ((186) سورة البقرة.
[وهنگامیکه بندگانم از تو درباره من بپرسند من نزدیکم و دعای دعا کننده را هنگامیکه مرا بخواند پاسخ میگویم پس آنان هم دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند].
و فرمودند: )وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ((60) سورة غافر.
[پروردگار شما میگوید: مرا بفریاد خوانید تا بپذیرم].
و ما را راهنمائی کرده تا تنها از او کمک بخواهیم، و ما در هر رکعت نماز چنین میگوییم: )إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ((5) سورة الفاتحة.
[پروردگارا تنها تو را میپرستیم، و از تو یاری میجوییم].
با اینحال بسیاری از مردم اگر اجابت دعایشان به تأخیر افتاد، بسوی قبرها و ضریح رو میآورند و به آنها توسل میجویند، در حالیکه خداوند تواناست که فوراً دعای آنها را اجابت کند، ولی این یک نوع ابتلاء و امتحان برای بندگانش میباشد، چون حکمت الهی موجب شده تا بندگان خود را امتحان کند، و ممکن است اجابت بنده را بتأخیر انداخته تا صدق و راستی او را بداند، چون اگر صادق باشد بر شدائد و مصیبتها صبر کرده استوار میشود، و بجز خدا کس دیگری را نخواهد خواند، اگر هم کوهها بر سرش پایین آید، و یا زمین شکافته شده او را ببلعد، و این گونه اشخاص اعتماد و توکلشان بر خدا قوی و محکم است.
پس مطمئاً خدا درخواست او را بدون جواب نمیگذارد و فرد دیگر در این امتحان به فتنه افتاده و فریفته میشود، ایمان او ضعیف شده، و شیطان اینکار را برایش زینت داده تا
در خلافت عمر رضی الله عنه قحطی رخ داد، از عباس عم رسول الله صلی الله علیه و سلم درخواست شد تا از خدا برایشان طلب باران کند، وقتی در مصلّی بودند عمر رضی الله عنه گفتد: ((اللهم إنا کنّا نتوسل إلیک بنبینا فتسقینا، وإنا نتوسل إلیک بعم نبینا فاسقنا … فیسقون)).
یعنی: "خدایا ما به رسول تو توسل میکردیم، و تو بر ما باران فرود میآوردی، و در حال حاضر به عموی پیامبرت توسل میجوییم، پس خدایا بر ما باران فرود آور … و خدا بر آنها باران فرود میآورد ." پس عباس رضی الله عنه دعا میکرد، و آنها آمین میگفتند.
چرا صحابه مانند اهل زمان ما از مردگان طلب کمک و شفاعت نکردند؟ در حالیکه آنها داناترین و آگاهترین مردم به حلال و حرام بودند، آنها بودند که پشت سر رسول الله صلی الله علیه و سلم به نماز ایستادند، و با او جهاد کردند، و با او به حج رفتند، و با او در مسجد نشسته خطبه گوش میکردند، و آنها بودند که از ادب و اخلاق او آموختند .
همچنین مسافرت بسوی قبور پیامبران یا أولیاء ومانند آن جایز نیست، زیرا اینکار به شرک منتهی میشود. پس به وسیله ها همان حکمی تعلق میگیرد که به اهداف و نیتها و مقاصد تعلق دارد.
به همین سبب میبینیم که رسول اکرم صلی الله علیه و سلم مسافرت بسوی قبرها را حرام نموده است: ((لا تشد الرحال إلاَّ إلی ثلاثة مساجد: المسجد الحرام ومسجدی هذا والمسجد الأقصی)).
سفر (بسوی مساجد) جایز نیست مگر بسوی سه مسجد: مسجد الحرام، و مسجد نبوی، و مسجد الأقصی.
و مقصود این است که سفر بسوی قبر شخص صالح و مانند آن صحیح نیست.
بطور خلاصه توسل مشروع و جایز عبارتند از:
1- تـوسل به ذات خدای تعالی جایز است، مانند اینکه بگوئی: یا الله.
2- توسل به یکی از اسماء الله: یا رحمن، یا رحیم، یا حی، یا قیوم .
3- توسل به صفات باریتعالی: اللهم برحمتک أستغیث خدایا به رحمت تو دادرسی و استغاثه میکنم (فریاد رسی میکنم) و مانند اینها.
4- توسل به دعای مرد صالحی که زنده است و وجود دارد، مثلاً میگوئیم: ای شیخ برایم دعا کن، و ماننـد این، چنانکه صحابـه رضی الله عنهم از رسول الله صلی الله علیه و سلم طلب باران میکردند .
5- توسل به عمل نیک و صالح: مانند قصة اصحاب غاری که صخره ای درِ غار را بر روی آنها بست، و خدا را با اعمال صالحی که انجام داده بودند دعا کردند، خداوند مشکل آنها را بر طرف کرد و از غار بیرون آمدند.
و ممکن است بگوئی: خدایا به دوستی و محبت من به پیامبرت، و توحیدم به تو، و طاعتم، به تو و رسولت، این چیز را به من بده.
اما سؤال کردن و طلب تو به مقام پیامبر، و ولی، یا سوگندت به یکی از اینها، بدعتی است که تو را بسوی شرک میکشاند، و اگر هم تو را به شرک نکشاند، این نوع طلب حرام است، زیرا در اینجا سؤال کننده (طلب کننده) فقط از خداوند کمک خواسته است.
اما سؤال و طلب از مردگان و یا شخص غیر حاضر بطور مباشر، شرک اکبر بشمار میرود.
و خداوند بندگان را ارشاد و راهنمائی کرده تا فقط او را بخوانند، و غیر از او را نخوانند، و وعده به اجابت داده است، فرمودند: )وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ((186) سورة البقرة.
[وهنگامیکه بندگانم از تو درباره من بپرسند من نزدیکم و دعای دعا کننده را هنگامیکه مرا بخواند پاسخ میگویم پس آنان هم دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند].
و فرمودند: )وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ((60) سورة غافر.
[پروردگار شما میگوید: مرا بفریاد خوانید تا بپذیرم].
و ما را راهنمائی کرده تا تنها از او کمک بخواهیم، و ما در هر رکعت نماز چنین میگوییم: )إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ((5) سورة الفاتحة.
[پروردگارا تنها تو را میپرستیم، و از تو یاری میجوییم].
با اینحال بسیاری از مردم اگر اجابت دعایشان به تأخیر افتاد، بسوی قبرها و ضریح رو میآورند و به آنها توسل میجویند، در حالیکه خداوند تواناست که فوراً دعای آنها را اجابت کند، ولی این یک نوع ابتلاء و امتحان برای بندگانش میباشد، چون حکمت الهی موجب شده تا بندگان خود را امتحان کند، و ممکن است اجابت بنده را بتأخیر انداخته تا صدق و راستی او را بداند، چون اگر صادق باشد بر شدائد و مصیبتها صبر کرده استوار میشود، و بجز خدا کس دیگری را نخواهد خواند، اگر هم کوهها بر سرش پایین آید، و یا زمین شکافته شده او را ببلعد، و این گونه اشخاص اعتماد و توکلشان بر خدا قوی و محکم است.
پس مطمئاً خدا درخواست او را بدون جواب نمیگذارد و فرد دیگر در این امتحان به فتنه افتاده و فریفته میشود، ایمان او ضعیف شده، و شیطان اینکار را برایش زینت داده تا