Репост из: Darya Fd
نسیم جلو وجودت رنگ میبازه،طوفان از گردشت به وجود میاد،جاذبه ی چرخش چینه دامنت هرظرفاتی جلوت به سجود میاد،تو سالنی که همه گوشا کرن ناله و فغانت به گوش میاد؛
تو یک تعمه ای که در کمینی،تو وزین ترین درد زمینی،تو موج تشنه ی به ساحل رسیدنی،تو نعشگیه بدون کشیدنی؛تو رقاص شهر منی.
تو یک تعمه ای که در کمینی،تو وزین ترین درد زمینی،تو موج تشنه ی به ساحل رسیدنی،تو نعشگیه بدون کشیدنی؛تو رقاص شهر منی.