✅ نقدی برای برنامه دولت دوازدهم درباره جایگاه علم و دانشگاه
✍️ رضا منصوری
📆 ۳ خرداد ۱۳۹۶
📄 این یادداشت در ماهنامه آیندهنگر، شماره ۶۱، تیر ۱۳۹۶ صفحات ۵۲ و ۵۳ منتشر شده است.
2️⃣ بخش دوم
rmansouri.ir
به این ترتیب در این متن با مجموعهای از جملات و بیان آرزوها و ایدهها برمیخوریم که به سختی بتوان در آن عنصرهای یک برنامهی ملی را دید. نه هدفی دسترس-پذیر مشخص است و نه اقدامی روشن به جز در برخی موردهای مرتبط با شرکتهای دانشبنیان که برنامه وارد جزییات بسیار شده است. کوشیدم از مجموع این کشکولِ ایدههای مرتبط با علم و فناوری تفکری را در زمینهی آموزش عالی دریابم. اکنون چکیدهی دریافت خودم از این متن را بیان میکنم:
۱. دولت دوازدهم تصور روشنی از علم و فناوری بیان نکرده است؛
۲. فعالیت دولت در این زمینه فرو کاهیده خواهد شد به طور عمده به ترویج تجاریسازی؛
۳. سعی خواهد شد میان معاونت علمی و وزارت عتف تفکیک وظایف روشنتر بشود و در این مورد لایجهای تنظیم بشود. واضح است که این امر منجر به مصرف کردن وقت و هزینهی زیاد و نیز اصطکاک فراوان میان نیروهای متخصص خواهد شد؛
۴. در امر پژوهش و انواع آن و نوعی که دانشگاهها باید در آن درگیر بشوند و در زمینهی بودجههای آن اتفاقی در 4 سال آینده قرار نیست بیفتد؛
۵. هیچ اقدامی در جهت وارد کردن مفاهیم اداری مدرن علم و پژوهش و فناوری در عرف اداری ایران قرار نیست شروع بشود؛ بنابراین در چهار سال آینده هم هنوز به روشهای دیوانی به مدیریت علم و فناوری خواهیم پرداخت و این یعنی تعلل در اتصال به مفاهیم جهانی علم و فناوری.
۶. در صورتی که دولت بتواند اعتبارهایی برای طرحهای کلان پژوهشی فراهم آورد آن را در صورتی به هزینه خواهد گرفت که ۵۰% آن از بخش خصوصی بیاید. این یعنی این که ایران کماکان از انجام پژوهشهای بنیادی پرهیز میکند و بنابرآن وابستگیاش به کشورهای تمدنساز بیشتر خواهد شد و در نتیجه تهاجم فرهنگی موثرتر عمل خواهد کرد؛
۶. همکاریها بینالمللی فروکاهیده خواهد شد به مبادلهی دانشجو در بهترین شرایط.
علم و آموزش عالی ما با چندین بحران رو به رو است که کاشکی در برنامهی دولت دوازدهم به آنها پرداخته میشد. ما سالانه با حدود یک میلیون دانشآموختهی کارشناسی رو به رو هستیم و یک میلیون هم ورودی به دانشگاه. به چه منظور؟ از این یک میلیون دانشآموختهی کارشناسی حدود ۳۰۰.۰۰۰ نفر به کارشناسی ارشد راه مییابند و همین تعداد هم در سال دانشآموخته ارشد میشوند. به چه منظور؟ از مجموع این دانشآموختگان سالانه حدود ۳۰.۰۰۰ نفر هم در سال به مقطع دکتری میروند و همین تعداد هم دانش آموخته دکتری میشوند. به این ترتیب دانشگاههای ما سالانه ۷۰۰.۰۰۰ نفر دانشآموختهی کارشناسی، ۲۷۰.۰۰۰ نفر ارشد، و ۳۰.۰۰۰ نفر دکتری جویای کار به جامعه تحویل میدهد؟ به چه منظور؟ برای چه شغلی این افراد دانشآموخته تربیت شدهاند؟ تنها به دانشآموختههای دکتری توجه کنید که شاید ۱۰% آنها در مراکز آموزشی استخدام شوند بقیه کجا بروند؟ این حباب آموزش عالی را چگونه دولت میخواهد مهار بکند؟
دولت افتخار میکند که در تجاریسازی موفق بوده است، که البته معلوم نیست موفقیت با چه سنجیده میشود! گفته شده که ما ۳۰۰۰ شرکت دانشبنیاد داریم که خبر خوشی است. اما این ۳۰۰۰ در کل شاید توانسته باشند ۳۰.۰۰۰ نفر را به کار گمارده باشند. یعنی از مجموع دانشآموختگان یک سال تنها ۳ درصد آنها؛ توجه داشته باشیم این تعداد شرکت در یکسال تاسیس نشدهاند بلکه باید آنها را در یک فرآیند دست کم ۱۰ ساله دید که در مراکز رشد شروع به کار کرده بودند. پس این روال جوابگوی موج دانشآموختگان نیست. چه میتوان کرد؟ این حباب خواهد ترکید؟
@savadeelmit.me/savadeelmi