Репост из: اندیشکده مرصاد
◀️حمید عظیمی:
مشکل اصلی نبود اعتماد بین طرفین است/ نظریه «دیپلماسی مذهبی» سازوکاری برای «اعتمادسازی» ایجاد میکند
🎤بخشهایی از گفتگو:
🔸سازۀ نظری بنده عمدتا روی سه ستون قرار گرفته و روی سه مفهوم اساسی استوار شده. یکی مفهوم «عقد» است که به شکل ویژه ما می خواهیم از آن استفاده کنیم، یکی مفهوم «نهاد» است و سومی هم مفهوم «صنف».
🔸موضوعی که همیشه هست اینکه شما در ارتباطات دو هویت اجتماعی مشکل «پیشبینی ناپذیری» دارید. یعنی مشکل همیشه مسائل روز و آنی ما نیست. خیلی وقت ها دو جریان اجتماعی با هم درگیر می شوند بخاطر آیندهای که از روند ارتباطاتشان با هم تصویر می کنند.
🔸در تعاملات مذهبی اتفاقی که می افتد این است که مذهب و عامل دین یک سری ارزش های دیگر ایجاد می کند که خیلی جاها از ارزش و مقدس بودن یک «عقد» می تواند جلوتر بزند، یعنی شما می توانی با طرف های دیگر قراردادی ببندی بر سر مسائل مذهبی که بعد از 5 سال یا 10 سال که از آن موضوع گذشت، با این توجیه که مسائل قدسی دیگری وجود دارد که ایجاب می کند که من این تعهدم را نادیده بگیرم این را کنار بزنید. این یک عدم قطعیت شدید ایجاد می کند در تصور مجموعه های مذهبی نسبت به یکدیگر.
🔸تا این درست نشود با یک مسئله بزرگ مواجهیم، مثل این است که در دنیای امروز زیرساخت نظری حقوق بین الملل نداشته باشی... تعامل آنی هم می توان کرد ولی تا آن زیرساخت وجود نداشته باشد شاید بشود گفت که هفتاد درصد تعاملات شما در سطح بین الملل به هم می ریزد. خیلی از این مکانیزم ها در جامعه عرب صدر اسلام خیلی بهتر از الان ما وجود داشته است. قسم که میخوردند قسم بود واقعا! حتی برای مشرکش هم سنگین بود که عهدش را بشکند. فکر کنید در چنین جامعه بسیطی ساختاری مثل این تعهدات از بین می رفت؛ آن ها چقدر بدوی تر و عقبمانده تر می شدند. ولی همین بین ماها نیست!
🔸در نظر بگیرید که ما می خواهیم به گروه احرارالشام یک ضمانتی در مورد آینده سیاسی سوریه بدهیم. تعهداتی از دو طرف داده شد و قرار شد که با هم یک پروسه سیاسی را طی کنیم و یک شراکتی کنیم، چه ضمانتی وجود دارد که گروهی که به شدت ایدئولوژیک است فردا اگر توانست، خلاف آنچه به ما ضمانت داده انجام ندهد؟ هم ما نسبت به آنها این مسئله را داریم هم آنها نسبت به ما.
🔸در پاسخ به سوال اینکه «چه کسی» ضامن این عقود است نیاز به یک مفهوم دیگر هم پیدا می کنید که ما عنوانش را «نهاد» میگذاریم. تا این نهاد ایجاد نشود، هم از بابت آن بحث ضمانتپذیری، هم از بابت اصل اینکه شما خلق مصالح کنید دچار مشکل می شوید.
🔸ما هر جا با بحث سازماننایافتگی و حرکت تودهوار، مواجه باشیم باید منتظر افزایش سطح درگیری و همین مسائلی که الان در جهان اسلام داریم بود. چارهاش چیست؟ این است که ما بتوانیم کم کم جهت عکس این را ترسیم کنیم و این یک مشکل بزرگ دارد! چون سال های اخیر، سطوح تصمیمگیر ما در کشور، کم و بیش این نتیجه رسیده که اتفاقا نه! ما کاری نکنیم که طرف های دیگری که با ما تعارض منافع دارند یا با ما تمایز هویتی دارند به سمت انسجام و سازمانیافتگی بروند و این سازماننایافتگی همانقدر که به آنها ضرر می زند، در توازن قوا به ما دست بالاتر می دهد.
🔸در سال های 2000 - 2006 از جهت نهادینگی یک حرکت صعودی در اهل سنت وجود داشت. به این خاطر که جریان اخوانی داشت قدرت پیدا می کرد و به تبع هیمنه خودش کم کم داشت مرجعیت دینی اش را به کلیت فضای اهل سنت تحمیل می کرد و از این جهت ما یک روند روبه رشد داشتیم. اصلا رو به سقوط نبود.
🔸در همین درگیری هایی که بین شیوخ جهادی ها با فرماندهان نظامی میدانی شان وجود دارد به خوبی می شود نشان داد که چقدر غلبه محاکم شرعیه و جریان شرعی هایی که کل ایدئولوژی شان بر خشونت بنا شده است می تواند رفتارهای نرم تری را در حرکت های اسلامی منجر شود، نسبت به اینکه چهار تا فرمانده نظامی و میدانی در این مجموعه ها غلبه پیدا کنند و مسلط شوند.
🔸وقتی شما صنفی را سوار بر کرسی قدرت می کنید که ابزار و مزیتش قدرت فیزیکی و سخت نیست، به طور طبیعی مکانیسمی را رقم می زند که آن نهادها و مجموعه صنف هایی که برتری شان در قدرت فیزیکی است، در پروسه سیاسی غلبه پیدا نکنند. آن روزی که یک شرعی یا شیخ ساختار سیاسی را طوری رقم بزند که سلاح ارزش و کارکردش از منبر و خطابه و وعظ و توجیه عقیدتی بالاتر برود، در واقع به ضرر خودش اقدام کرده است. ساختار سیاسی را به ضرر خودش تغییر داده و دستکاری کرده است.
🔗متن کامل:
http://mersadcss.com/fa/product/int-azimi-tgh/
@mersadcss©
مشکل اصلی نبود اعتماد بین طرفین است/ نظریه «دیپلماسی مذهبی» سازوکاری برای «اعتمادسازی» ایجاد میکند
🎤بخشهایی از گفتگو:
🔸سازۀ نظری بنده عمدتا روی سه ستون قرار گرفته و روی سه مفهوم اساسی استوار شده. یکی مفهوم «عقد» است که به شکل ویژه ما می خواهیم از آن استفاده کنیم، یکی مفهوم «نهاد» است و سومی هم مفهوم «صنف».
🔸موضوعی که همیشه هست اینکه شما در ارتباطات دو هویت اجتماعی مشکل «پیشبینی ناپذیری» دارید. یعنی مشکل همیشه مسائل روز و آنی ما نیست. خیلی وقت ها دو جریان اجتماعی با هم درگیر می شوند بخاطر آیندهای که از روند ارتباطاتشان با هم تصویر می کنند.
🔸در تعاملات مذهبی اتفاقی که می افتد این است که مذهب و عامل دین یک سری ارزش های دیگر ایجاد می کند که خیلی جاها از ارزش و مقدس بودن یک «عقد» می تواند جلوتر بزند، یعنی شما می توانی با طرف های دیگر قراردادی ببندی بر سر مسائل مذهبی که بعد از 5 سال یا 10 سال که از آن موضوع گذشت، با این توجیه که مسائل قدسی دیگری وجود دارد که ایجاب می کند که من این تعهدم را نادیده بگیرم این را کنار بزنید. این یک عدم قطعیت شدید ایجاد می کند در تصور مجموعه های مذهبی نسبت به یکدیگر.
🔸تا این درست نشود با یک مسئله بزرگ مواجهیم، مثل این است که در دنیای امروز زیرساخت نظری حقوق بین الملل نداشته باشی... تعامل آنی هم می توان کرد ولی تا آن زیرساخت وجود نداشته باشد شاید بشود گفت که هفتاد درصد تعاملات شما در سطح بین الملل به هم می ریزد. خیلی از این مکانیزم ها در جامعه عرب صدر اسلام خیلی بهتر از الان ما وجود داشته است. قسم که میخوردند قسم بود واقعا! حتی برای مشرکش هم سنگین بود که عهدش را بشکند. فکر کنید در چنین جامعه بسیطی ساختاری مثل این تعهدات از بین می رفت؛ آن ها چقدر بدوی تر و عقبمانده تر می شدند. ولی همین بین ماها نیست!
🔸در نظر بگیرید که ما می خواهیم به گروه احرارالشام یک ضمانتی در مورد آینده سیاسی سوریه بدهیم. تعهداتی از دو طرف داده شد و قرار شد که با هم یک پروسه سیاسی را طی کنیم و یک شراکتی کنیم، چه ضمانتی وجود دارد که گروهی که به شدت ایدئولوژیک است فردا اگر توانست، خلاف آنچه به ما ضمانت داده انجام ندهد؟ هم ما نسبت به آنها این مسئله را داریم هم آنها نسبت به ما.
🔸در پاسخ به سوال اینکه «چه کسی» ضامن این عقود است نیاز به یک مفهوم دیگر هم پیدا می کنید که ما عنوانش را «نهاد» میگذاریم. تا این نهاد ایجاد نشود، هم از بابت آن بحث ضمانتپذیری، هم از بابت اصل اینکه شما خلق مصالح کنید دچار مشکل می شوید.
🔸ما هر جا با بحث سازماننایافتگی و حرکت تودهوار، مواجه باشیم باید منتظر افزایش سطح درگیری و همین مسائلی که الان در جهان اسلام داریم بود. چارهاش چیست؟ این است که ما بتوانیم کم کم جهت عکس این را ترسیم کنیم و این یک مشکل بزرگ دارد! چون سال های اخیر، سطوح تصمیمگیر ما در کشور، کم و بیش این نتیجه رسیده که اتفاقا نه! ما کاری نکنیم که طرف های دیگری که با ما تعارض منافع دارند یا با ما تمایز هویتی دارند به سمت انسجام و سازمانیافتگی بروند و این سازماننایافتگی همانقدر که به آنها ضرر می زند، در توازن قوا به ما دست بالاتر می دهد.
🔸در سال های 2000 - 2006 از جهت نهادینگی یک حرکت صعودی در اهل سنت وجود داشت. به این خاطر که جریان اخوانی داشت قدرت پیدا می کرد و به تبع هیمنه خودش کم کم داشت مرجعیت دینی اش را به کلیت فضای اهل سنت تحمیل می کرد و از این جهت ما یک روند روبه رشد داشتیم. اصلا رو به سقوط نبود.
🔸در همین درگیری هایی که بین شیوخ جهادی ها با فرماندهان نظامی میدانی شان وجود دارد به خوبی می شود نشان داد که چقدر غلبه محاکم شرعیه و جریان شرعی هایی که کل ایدئولوژی شان بر خشونت بنا شده است می تواند رفتارهای نرم تری را در حرکت های اسلامی منجر شود، نسبت به اینکه چهار تا فرمانده نظامی و میدانی در این مجموعه ها غلبه پیدا کنند و مسلط شوند.
🔸وقتی شما صنفی را سوار بر کرسی قدرت می کنید که ابزار و مزیتش قدرت فیزیکی و سخت نیست، به طور طبیعی مکانیسمی را رقم می زند که آن نهادها و مجموعه صنف هایی که برتری شان در قدرت فیزیکی است، در پروسه سیاسی غلبه پیدا نکنند. آن روزی که یک شرعی یا شیخ ساختار سیاسی را طوری رقم بزند که سلاح ارزش و کارکردش از منبر و خطابه و وعظ و توجیه عقیدتی بالاتر برود، در واقع به ضرر خودش اقدام کرده است. ساختار سیاسی را به ضرر خودش تغییر داده و دستکاری کرده است.
🔗متن کامل:
http://mersadcss.com/fa/product/int-azimi-tgh/
@mersadcss©