«برخی او را بزرگترین نابغه ی بعد از اینشتاین می دانند؛ دانشمندی که نخست توان بستن بند کفش را از دست داد، کم کم فلج شد، قدرت پلک زدن را هم از دست داد و نهایتاً قدرت گویایی اش نیز به خاموشی گذاشت. اما او کماکان دانشمندی رو به رشد باقی ماند؛ با حسگر های مخصوص، قادر به گونه ی خاصی از تکلم شد؛ کتاب نوشت، جوایز علمی را گرفت و نام خودش را در صدر نگه داشت. خواستار پایان نبرد سوریه و از اعضای پویش تحریم علمی رژیم صهیونسیتی بود و در عین حال دلیلی برای باور به خدا نداشت. پیشبینی او این بود که تا 40 سال آینده، زمین قابل سکونت نیست؛ لذا برای فرار از این کابوس در حال طراحی ابزاری بود که انسان را با شتاب به سیارات قابل سکونت برساند»
امروز هاوکینگ چشم از دنیا فروبست؛ از دنیایی که با انواع معلولیت ها او را آزرد اما نتوانست جلوی نیروی اراده اش را بگیرد. هاوکینگ نمونه ی عالی برای همه ی ماست؛ از این جهت که مشکلات و ناتوانی ها نمی توانند مانع از قدرت انگیزه شوند...
پ.ن: فکر می کنم الان هاوکینگ گوشه ای نشسته و می اندیشد که آیا انسان از این کوره ی در حال ذوب شدن فرار خواهد کرد؛ شاید هم دارد فکر می کند که آیا بهتر نبود به جای طراحی برنامه ای برای فرار از زمین، برنامه ای ارائه داد تا زمین به کوره ی آتش تبدیل نشود؟ شاید می شد چنین برنامه ای ارائه داد؛ اگر اداره ی زمین به جای آنکه در چنگ سیاستمداران بود، در دست افرادی مثل خود هاوکینگ قرار می گرفت. به نظرم الان خدا و هاوکینگ دارند در این مورد صحبت می کنند!
امروز هاوکینگ چشم از دنیا فروبست؛ از دنیایی که با انواع معلولیت ها او را آزرد اما نتوانست جلوی نیروی اراده اش را بگیرد. هاوکینگ نمونه ی عالی برای همه ی ماست؛ از این جهت که مشکلات و ناتوانی ها نمی توانند مانع از قدرت انگیزه شوند...
پ.ن: فکر می کنم الان هاوکینگ گوشه ای نشسته و می اندیشد که آیا انسان از این کوره ی در حال ذوب شدن فرار خواهد کرد؛ شاید هم دارد فکر می کند که آیا بهتر نبود به جای طراحی برنامه ای برای فرار از زمین، برنامه ای ارائه داد تا زمین به کوره ی آتش تبدیل نشود؟ شاید می شد چنین برنامه ای ارائه داد؛ اگر اداره ی زمین به جای آنکه در چنگ سیاستمداران بود، در دست افرادی مثل خود هاوکینگ قرار می گرفت. به نظرم الان خدا و هاوکینگ دارند در این مورد صحبت می کنند!