با استرس فراوان چشمامو باز کردم و گوشی رو نگاه کردم... ۸:۱۱
قلبم داشت تو دهنم میزد و گیجیویجی گرفته بودم که آی ننه امتحااااان
تا اینکه یادم اومد ساعت دَهه امتحان امروز 🤦🏻♀️ و الان ده دقیقست ضربان قلب من آروم نمیگیگیره
ضربان قلب من تند میزنه
میخواد آروووووم بزنه
نهههه دیگه نمیتونه🚶🏻♀️
یکی بیاد منِ خدازده رو آروم کنه :(
قلبم داشت تو دهنم میزد و گیجیویجی گرفته بودم که آی ننه امتحااااان
تا اینکه یادم اومد ساعت دَهه امتحان امروز 🤦🏻♀️ و الان ده دقیقست ضربان قلب من آروم نمیگیگیره
ضربان قلب من تند میزنه
میخواد آروووووم بزنه
نهههه دیگه نمیتونه🚶🏻♀️
یکی بیاد منِ خدازده رو آروم کنه :(