Репост из: 大麗花"
+ خسته ام از اینکه مدام دارم با همه چیز میجنگم .
خسته ام از اینکه انقدر سخت شده همه چیز ، من آدمم نه سنگم نه خشت که حس نکنم و درد نکشم قلبم درد میگیره ...
همیشه مدارا کردم تحمل کردم ولی درد دارم نیازت دارم آغوش تو همیشه دوای دردای من بود ولی الان کجایی؟
الان که باید باشی کجایی اوژنی؟
این فرمانده این فرمانده واقعا داغونه واقعا بدون تو دووم نمیاره بدون تو نمیتونه ...
بیا و دوباره منو مهمون آغوش گرم خودت کن اوژنی برام بخند ...
اوژنی میخندی؟ میخندی اوژنی؟
- ژنرال🕯
خسته ام از اینکه انقدر سخت شده همه چیز ، من آدمم نه سنگم نه خشت که حس نکنم و درد نکشم قلبم درد میگیره ...
همیشه مدارا کردم تحمل کردم ولی درد دارم نیازت دارم آغوش تو همیشه دوای دردای من بود ولی الان کجایی؟
الان که باید باشی کجایی اوژنی؟
این فرمانده این فرمانده واقعا داغونه واقعا بدون تو دووم نمیاره بدون تو نمیتونه ...
بیا و دوباره منو مهمون آغوش گرم خودت کن اوژنی برام بخند ...
اوژنی میخندی؟ میخندی اوژنی؟
- ژنرال🕯