|•خـنـیـاگـرقـلـمـ•|


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


فقط کمی آسودگی!🤍
تابع‌انسانیت
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کار من از گریه گذشته که چنین میخندم !
https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1001189-Ri0RGHR

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


من تورو نفس کشیدم هرموقه که نفس بریدم:)


"لّک بزرگ و تیره خاطراتت تو زندگیم همیشه پررنگ میمونه!"


"خوشحال باش من رفتم دیگه نمیشم سردرد برات"


00:00


من عوضی تر از اونم ک بخواین بام صحبت کنی
من عوضی تر و بی لیاقت تر از اونیم که بخوای رازاتو باهام درمیون بذاری
من حتی مستحق مرگم، پس لطفا نزدیکم نشین


یه زیبایی.


من اون پاکت سیگارتم ک سیگارش تمومه و میندازیش دور، من اون کاغذتم ک توش متن اشتباه مینویسی و مچاله‌ش میکنی میندازیش تو سطل آشغال، من اون خودکارتم ک جوهرش تموم شده و خودکار جدید برداشتی ب جاش، من تمام بی توجهی‌های تو بودم، هستم؛




گاهی دادن فرصت دوباره به یه شخص مثل این می‌مونه که یه گلولهٔ اضافی برای تفنگش بهش بدی چون بار اول تیرش خطا رفته...


خبر بد اینه:_عشق یه واکنش شیمیاییه که میاد و میره
وخبر خوب هم اینه: شکست عشقی هم همین جوریه!




دختر دستش را بریده بود اندازه ای که نیاز به بخیه زدن داشت.
باشوهرش آمده بود.
وقتی خواست روی تخت دراز بکشد شوهرش نشست و سرش را روی پاهایش گذاشت.
تمام طول بخیه زدن دستش را گرفت و نازش را کشید و قربان صدقه اش رفت.
وقتی رفتند
هرکسی چیزی گفت
یکی گفت زن ذلیل
یکی گفت لوس،
یکی چندشش شده بود
و دیگری حالش بهم خورده بود!


یادم افتاد به خاطره ای دور روی همان تخت.
خاطره ی زنی با سر شکسته که هرچه گفتم چطور شکست فقط گریه کرد و مردی که می ترسید از پاسخ زن.
زن آنقدر از بخیه زدن ترسیده بود که بازهم دست مرد را طلب می کرد و مرد آنقدر دریغ کرد که من کنارش نشستم و دستش را گرفتم و آرام در گوشش گفتم لیاقت دستانت بیشتر از اوست.
اما وقتی آن ها رفتند کسی چیزی نگفت! هیچکس چندشش نشد و هیچ کس حالش بهم نخورد...
همه چیز عادی بنظر آمد ....

و من فکر کردم ما مردمی هستیم که به ندیدن عشق بیشتر عادت داریم تا دیدن عشق.


طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنید...!




تو روزای سختم هیشکی کنار من نبود
هیشکی نخواست بفهمه تو مغزم چی میگذره
این همیشه خودم بودم که هوای خودمو داشتم.
همیشه خودم بودم که دستای خودمو گرفتم
اشکای خودمو پاک کردم.
همیشه خودم بودم که بهترین پناهگاه خودم بودم.


من مجبور نیستم همه چی رو به تو ثابت کنم!


زیبایی چشم ها.


توی این‌ همه‌ سیاهی‌ تو نور منی.


سیوش کردم قمصور:
هم عاشقشم هم مرهم زخمامه
هم به یه حرف خراب و ویرانم میکنه!


-داستانِ‌دستامون

Показано 20 последних публикаций.

161

подписчиков
Статистика канала