کافه شعر "زحل زهرانی"🕊


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


کافه شعر
هر روز باجرعه ای شعر وکلام میزبان شما دوستان فرهیخته خواهد بود.
از همراهی شما سپاسگزاریم.
https://t.me/Zohal_Zahrani

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🔅"شرور"
آویزانی
مذبوحانه به ظلمتی ازجنس خویش
توهم نور کور کرده رهت را
گورکرده دلت را
جمع کن بساطت را شرور

رهاتر از آنیم
که مشتری‌ بساط بیهودگی و هرزه گیهای توشویم
خریدار بد و بدترت نیستیم

دانی دردت زچیست؟
تو فرسنگها فاصله داری با عشق
نمیدانی معنا و رازش را
سرشت تو
گِل نیست
گلوله است و آتش و خون
نمیدانی
نمیفهمی
معنای پرواز را
"آبی آرام‌بلند
قفس توست
"حقیر"

ذات تو از ازل آمیخته شد با
خشونت و حرص و غضب
آمیخته در جنگ و جنون
نفرت و تب

نمیدانی
عشق چیست‌
پرواز چیست
راز دل کبوترصلح را
نمیدانی چیست

تقلا کن
اسیر فتنه و نفرت
تقلا کن
تمامت را تقلا کن
نجاتت را تقلا کن
حیاتت را تقلا کن
بقایت را
تقلا کن


لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani



#زحل_زهرانی
#نرو_خدا_باتوست!
#آبان_سرخ




​​🔅گوش سپرده اند....
همه خاموش
همه ساکت
همه هیس س س
گنجشکها
کبوترها
بلوط پیر خسته
برکه و
لاک پشت ها

پیغامی در راه است
کلاغهای خبرچین هم
ساکتند این بار
پیغام از آسمان است بی شک

خبر قرنهاست مخابره شده است
افسوس
اما...

گیرنده ها
بر موج دنیا میزان است اینجا


لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani


#زحل_زهرانی
#نرو_خدا_باتوست




​​🔅بگو نامهربانم
هست حواست به من ژولیده ذهن
حواست را می خواهم تنها همین 
بگذار صاحب آن من باشم





لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani

#زحل_زهرانی
#آخرین_انسان




🔅زیر سقف گنبدی هستم پر از غم
نفسی از دنیا برید دیروز
و نفسی دیگر می‌گیرد
حال خرابم هر روز
زیر این گنبد درد
تو نگین کوچک این سینه ریز
در گردن آن کوه برافراشته ی مغرور
گردنکشی می کنی برای چشمهای غرق دراشکم
دوری از من ای جان درتن
امشب اما نفسهای تو و من در زیر این آسمان
دور از تمام نگاهها و ملامتها
یکدیگر را می فشارند تنگ درآغوش 
نفس ما 
نفس تنگ من و آه سرد تو
گواه خستگی بسیار است


آذر 95



لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani

#زحل_زهرانی
#رودخانه_من




​​🔅چه کس به تو
آب و نور داد در من
دانه کوچک
که سپیدار شدی این سان




لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani

#زحل_زهرانی
#آخرین_انسان








​​❗️می گویند بلندترین شب سال است
یک دقیقه و چندثانیه شب طولانی تر می شود !
اما ظلمت و شبی که من دیدم به درازای تمام عمرم بود!
چند دهه هست زمین و آسمان و کوی و برزن و خیابانهای سرزمینم تاریک است
زشت است،
روزها هم تاریکی از در و دیوار شهر آویزان است ،
خیلی وقتها می بینم که چطور به صورتم کوبیده میشود و بوی تعفنش تا مغز و استخوانم را می سوازند.

امروز این درد را با چند حرف و واژه کنار هم‌ می چینم تا صدای اعتراضم را اعلام کنم
من با کلمه حرف میزنم
هرچند کلمه هم از نگاه تاریکی
اغتشاش و دشمن است !
پس چگونه بگویم نمی خواهمت؟!

آخر اینجا به جز تاریکی،
همه جا سرخ است
نه سرخی انار و هندوانه،
"خانه سرخ و
کوچه سرخ است
خیابان سرخ است
اشک هم سرخ"

نمی توانم درمیانه ی این همه خون و سیاهی شادباش یلدایی را بگویم
که همچنان در انتظار نور است.

نمیتوانم یلدایی را جشن بگیرم که
چشمهای مادران و پدران و خواهران وبرادران و فرزندان
این سرزمین خون‌می بارد
که
امشب جای خالی عزیزانشان
تاریکترین‌ نقطه زندگیشان است.

چگونه میتوان شادی کرد و شادباش گفت وقتی از شمال تا جنوب از شرق و
تا غرب سرزمینم
در ماتم و عزا
در حسرت و محنت
در غم جان و نان
اسیرو سوگوارند!؟

"یلدا زمانی مبارک است
نورحقیقت و عشق ،
برقلب خاکم بتابد
که زمین و آسمان این دیار بخندد
برنور ببالد.
اینهمه جگر در سینه ها نسوزد دیگر نسوزد، ننالد.

رگ‌و ریشه ی تاریکی ازبیخ و بن بخشکد.

لطفا
:
🕙ساعت ده شب
به حرمت آن جوبار سرخ که در کوچه و خیابانها جاری شد و به حرمت قلب های سوخته ای که دلبندانشان را در میانه ی خفقان و ترس و خاموشی به خاک سپردند
یک دقیقه خاموشی و سکوت...


برای آزادی لازم نیست همه مبارزه کنند،
همان که کسی همسفره نشود و خیانت نکند کافیست.
🕊✨🕊
#زحل_زهرانی
۳۰آذر۹۸

#آبان_سرخ
#نان و یخ




​​🔅پناه بردن از درد به تو
از درد به درد
چه درمان عجیبی ست خدایا



لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani

#زحل_زهرانی
#آخرین_انسان




🕊کشوری را می‌شناسم که مردمانش بطور کامل توسط حکومت کنترل می‌شوند؛
مردم این کشور جرأت ندارند تا همانند مردم کشورهای متمدن حرفهایشان را حتی در فضای مجازی بزنند!
آنها گاهی با هویت‌های جعلی و با پنهانکاری و ترس از گرفتاری در فضای مجازی حرف‌هایشان را می‌زنند.

والدین همیشه نگران هستند که مبادا از دهان فرزندشان در مدرسه،
دانشگاه و یا محیط کار حرفی بیرون بیاید و گرفتار دستگاه‌های امنیتی شوند.

هنرمندان، نویسندگان، شاعران، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران آزاد و حتی وزرا و وکلای مجلس نیز از این خودسانسوری در امان نیستند.

همه انرژی درآن کشور صرف کنترل،
رصد و سرکوب و مهر و موم کردن دهان مردم می‌شود.

ذهن و اندیشه که
کشتنی نیست جانم.

امکانات و بودجه‌های کلان برای نیروهای ضد محبت، تجهیز نامهربانان و
سنگدلان، شستشوی مهرو نیکویی با تنفر و دروغ!


در این کشور، مردم باید خیلی مراقب باشند تا زبان سرخ، سر سبزشان را بر باد ندهد.
در این کشور به هر قیمتی که شده، مردمانش از مطالعه و تفکر باز داشته می‌شوند، از سانسور و ممیزی کتاب‌ها و سینما گرفته تا امواج پارازیت و فیلترینگ.

در این کشور، مردمانش در پی یک لقمه نان صبح را به شب می‌رسانند و شباهنگام،
جسم بی‌رمق‌شان را گوشه‌ای می‌اندازند تا برای تکرار روزمرگی یا در واقع روزمردگی‌شان آماده شوند.

چشم‌های بی‌فروغ، نگاه‌های سرد و نگران، دستان لرزان و قلب‌های ناامید...

حالی تباه و آینده‌ای سیاه...

سفره‌های پر از خالی و دیدگان سرشار از حسرت و گلوهای تشنه به آه...

بغض‌های فروخورده و دل‌های پر از کینه و احساسی پر از نفرت...
این کشور را همه می‌شناسیم!
✨✨✨

🕊:سهم این کشور این همه درد و آه و بغض نخواهد بود هر چه بمیرد امید ما نخواهد مرد
روزی از همین روزها همان سنگدلان جوان کُش از طلسم نفرت رها می شوند و یاد می گیرند دوست بدارند
عشق بورزند
و گلوله ها را بر دیگر اعضای پیکر خود پرتاب نکنند
بالاخره خیلی زود از این خواب فریب بیدار میشوند
بی سبب نیست این رنج عظیم
در پس این ظلمت خسته
آرامی جانها در راه است.
ایران بانو دامن گل گلی می پوشد و در دشتهای لاله و سنبل و بابونه میدود
صدای خنده ی ایران بانو رو خواهیم‌شنید
هرآنچه بمیرد
امید نخواهد مرد.

نویسنده: ناشناس
با مقادیری ویرایش و اضافات


لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani

#زحل_زهرانی
#آبان_سرخ




فشرده می شوم در این سوی پنجره 
در دهان خشک دقایق
اشک و آه و عشق
میهمان هستند مرا
و می تابد چراغ خانه برآنها
چراغ خانه ام زمزمه وار
به رخ می کشد تنهاییم را
عشق می خندد
اشک و آه به کارشان میرسند
عشق میگوید چگونه است
حال دلدادگی ات؟
زبانم پاسخی ندارد دیگر
قلبم اما
می لرزد سخت
آری محو دلدادگی ام در تنهایی خاموش و سردم
آدم برفی ها هراسانند زمن و می‌گریزند
می‌گفتند، من شنیدم
قطره قطره آب میشوند از آتش نگاه من
می خوانمت با نوای عود و چنگ
می‌خوانمت از آنسوی پنجره بیا
نمی خواهم بخوانم تو را 
 در این تنهایی رسوا



لطفا کافه شعر را به دوستان خود معرفی کنید.👇

@Zohal_zahrani

#زحل_زهرانی
#رودخانه_من



Показано 20 последних публикаций.

78

подписчиков
Статистика канала