Репост из: ?y . r?
#داستان_زندگی_یه_پورن_استار ⭐️💦💦💦👅👙👙
#پارت۱۶۰
امروز روز سختی داشتم . قرار بود یه سکــس #گروپ فیلم برداری کنیم.
لباسی که تنم زده بودم با لباسای بقیه روزا متفاوت بودـ
قسمتِ روی بهشتم باز بود و بهشت صورتیم خود نمایی میکرد.
زمان فیلم برداری رسیده بود. قرار بود برم داخل اتاق و خودمو به دست سه تا مرد بسپارم.
وارد اتاق شدم. با دیدن سه تا مرد #سیاه_پوست و مردونگیای آویزونشون وحشت برم داشت.
مالِ خر خیلی ازینا کوچیک تر بود.
طبق فیلم نامه با طنازی روی پاهای یکیشون نشستم و دستمو روی سینه ش کشیدم.
آروم مردونه شو ماساژی دادم که دوتای دیگه پا شدن.
اونا که روش نشسته بودم مردونگیشو خیس کرد و وارد بهشتم کرد. یکیشون ازپشت واردم کرد و اون یکی هم مردونگیه مثل دسته بیلشو جلوی دهنم گرفت.
انقد بزرگ بود که یک چهارمشم تو دهنم جا نمیشد.
یکم که براش خوردم اونم رفت و پشت سرم قرار گرفت نمیدونستم میخواستن چیکار کنن.
اونی که از پشت داشت منو میکرد خودشو به یه طرف کشید و دوستش هم تلاش کرد مردونگیشو واردم کنه.
جیغ بلندی کشیدم. دو نفره از پشت؟؟ امکان نداشت جون سالم در ببرم...
https://t.me/joinchat/AAAAAEaOO8x7Xx-UdsftgA
#داستان_زندگی_یه_پورن_استار 😱👙
#پارت۱۶۰
امروز روز سختی داشتم . قرار بود یه سکــس #گروپ فیلم برداری کنیم.
لباسی که تنم زده بودم با لباسای بقیه روزا متفاوت بودـ
قسمتِ روی بهشتم باز بود و بهشت صورتیم خود نمایی میکرد.
زمان فیلم برداری رسیده بود. قرار بود برم داخل اتاق و خودمو به دست سه تا مرد بسپارم.
وارد اتاق شدم. با دیدن سه تا مرد #سیاه_پوست و مردونگیای آویزونشون وحشت برم داشت.
مالِ خر خیلی ازینا کوچیک تر بود.
طبق فیلم نامه با طنازی روی پاهای یکیشون نشستم و دستمو روی سینه ش کشیدم.
آروم مردونه شو ماساژی دادم که دوتای دیگه پا شدن.
اونا که روش نشسته بودم مردونگیشو خیس کرد و وارد بهشتم کرد. یکیشون ازپشت واردم کرد و اون یکی هم مردونگیه مثل دسته بیلشو جلوی دهنم گرفت.
انقد بزرگ بود که یک چهارمشم تو دهنم جا نمیشد.
یکم که براش خوردم اونم رفت و پشت سرم قرار گرفت نمیدونستم میخواستن چیکار کنن.
اونی که از پشت داشت منو میکرد خودشو به یه طرف کشید و دوستش هم تلاش کرد مردونگیشو واردم کنه.
جیغ بلندی کشیدم. دو نفره از پشت؟؟ امکان نداشت جون سالم در ببرم...
https://t.me/joinchat/AAAAAEaOO8x7Xx-UdsftgA
#داستان_زندگی_یه_پورن_استار 😱👙