گوش هاي مشترك؛


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


اينجا صداي من
از دهان آنها
به سمت گوش هاي تو؛
پلي ليست شخصي يك هنرمند مبتدي.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




ي روز بالاخره پرتقالاي دلتو مي چینم بزرگوار!
دست خط هاي مشترك؛
@Commonears🌿


طريقه ي استعمالش اينطوريه كه حتما بايد زير درخت پرتقال چشماتونو ببندین و با بوی بهار نارنج مست کنین.
چایی هم که جز ملزوماته.
@Commonears🌿


مرا ببوس؛
چشم هاي مشترك؛
@Commonears


اون موقع هایی که داره کام می گیره و میره تو عرش اعلی،بايد سیگارو از لای لب و انگشتاش کشید و لبارو سفت چسبوند به لباش تا نفسش راه درو نداشه باشه و با هزار تا سرفه و چنگ و مشت خودشو بکشونه کنار.بعدش صورتتو بزاری رو صورتش.بخونی: "آن منی آن منی آن من."
اوشونم بفرماد:گمشو سگ!داشتی خفه‌م می کردی.
در ادامه ی مناظره باید بگی:
و" ما اُبری نفسی(خودم را تبرئه نمی کنم)" و لیکن شما هم اون خناسی که یوسوس بالفسق فجور.روا نیست من شر وسواستون به خدا پناه ببریم.
بخنده و قراعت کنه: بر ذات و نهادت لعنت.

دست خط هاي مشترك؛
براي خوشي هايي كه هرگز طلوع نكرد.
@Commonears🌿




عارضم به خدمتتون امروز از روز هاييه كه ميلم به موسيقي مضاعف شده.
به قول دايي مجيد" كانال خوب كاناليه كه شجريان داشته باشه."

@Commonears🌿


چشماتونو ببندین و تصور کنین تو ي دشت سرسبز،آسوده و بی دغدغه دراز کشیدین و از دردها رها شدین..

_٢٦ فروردین ١٤٠٠ خورشیدي.
موسيقي اي بي كلام براي خواب زير درخت آلوچه ها.
@Commonears🌿


اسمش روشه دیگه
میگي دلبر.
اگه باب دلمون بود مي شد دلدار.
دست خط هاي مشترك؛
@Commonears


حضرت ادل مي فرماد:
"يكي مثل تو رو پیدا مي کنم."
این جمله براي تسکین وقتاييه كه پامون رفته رو مناطق بغض گذاري شده گلو.

@Commonears🌿


صبح است،بخیر باشد در آغوشش!
دست خط هاي مشترك؛
@Commonears🌿




میگم بزرگوار:
دل كه پیکان جوانان نیست چندتا مسافر اضافه تر سوار کنیم...
دست خط هاي مشترك؛
@Commonears🌱


تو ایوون نشسته بود و پاهای لختشو دراز کرده بود.داشت اون رمان جدیده که براش کادو ی بی مناسبت خریده بودم میخوند.رفتم سرمو گذاشتم رو پاهاش.میخواستم ی دل سیر نگاش کنم.هرچند گشنگی بیشتر از این حرفا بود.ّبا دست چپ اون پاکت چروکیده بهمنو از جیب شلوارم در اوردم و اوردم ور لبم ی نخ با دندونام کشیدم بیرون و اتیش کردم.نگاهش از صفحه ها کنار رفته بود و افتاده بود رومن.گفتم بزرگوار بنظرت ۲۰ سال دیگه ام همین بساطه؟یعنی ۲۰ سال دیگه ام هوس می کنم سرمو بذارم رو پاهات و ب این آدری هپبورن زندگیم خیره شم؟یا اصن ۲۰ سال دیگه دست یکیو نمی گیری باهاش عاشقانه طور قدم نمی زنی؟ این آینده‌ام ترسناکه ها.آدم نمیدونه داشته ی الانش ارزو میشه یا ی لوستر شکسته تو انبار خونه‌ش.حقیقتا حق داشت شاعر که بگه"آرزوی وصل از بیم جدایی بهتر است"میگه دیوونه کی میدونه اصن ۲۰سال دیگه زنده باشیم.همین الانتو خوش باش اون قدر ماچ و بغل کن که دیگه حسرت ب دلت نمونه.میگم ببین تو زندگی هیچ چیز عاریه ای به آدم نمی چسبه چه بسا اون چیز دلبر آدم باشه.اصن دل باس قرص باشه که تو هستی.وگرنه امروز با دیروز و فردا با امروز چه فرقی می کنه؟!
ی آه می کشه و دست می کنه تو موهای ژولیده‌م.

دست خط هاي مشترك؛
@Commonears




و با طلوع،دوباره متولد می شویم.

@Commonears🌿






باید یادي كرد از جمله ي زيباي:
"چه رفتن ها که مي ارزد به ماندن هاي پوشالی..."
چه فایده که
"هزار عاشق دیوانه در من است"
@Commonears🌿



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

276

obunachilar
Kanal statistikasi