𝐄𝐱𝐮𝐥𝐚𝐧𝐬𝐢𝐬 ;


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


𝐏𝐞𝐚𝐜𝐞, 𝐬𝐢𝐥𝐞𝐧𝐜𝐞 𝐚𝐧𝐝 𝐝𝐚𝐫𝐤𝐧𝐞𝐬𝐬 𝐨𝐟 𝐭𝐡𝐞 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐎𝐜𝐞𝐚𝐧.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




𝐇𝐲𝐩𝐧𝐨𝐭𝐢𝐳𝐞𝐝 dan repost
فـور‌کنید‌چنلتون‌رو‌در‌مکانی‌که‌وایبشو‌میده‌
توصیف‌کنم .
و‌‌درصد‌مـود‌بودن‌چنلتون‌رو‌مشخص‌کنم –
ظرفیت: برسیم‌به‌1.1K .




-


‌海. dan repost
challenge .
این پیامو فور کنید دیلیاتون و محتوا از زیباییتون بزارید تا

کیان بهتون بگه:
-وایب چه نوشیدنی الکلی میدید
-سنتونو حدس بزنه
دریا بهتون بگه:
-وایب چه استایلی رو میدید
-از بین dark academia , light academia وایب کدومو میدید
Limit: 530 , 450




暗い夜 dan repost
این پیامو‌ فور کنید و عکس/فیلمتونو‌ رپیلای‌ کنید تا باتوجه به وایبتون

- مدوس‌ بگه چند درصد تایپشین‌
- و آروین بگه جذب چه چیزیتون شد

Limit : ( تا وقتی خط بزنم)

4840 - 925


•°𝒕𝒉𝒆 𝒔𝒑𝒊𝒓𝒊𝒕 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒐𝒐𝒏°• dan repost
ادمینای‌تهکــوک‌شیپر‌فور‌کنن؛




از زیبایی لبخند معشوق بسیار نوشتند، اما کسی بود که از غمگینی چشمان و گرمی اشک های پنهانی‌اش بنویسد؟


هنوز ب زخم های روی دست های رنگ پریده و لب های بی رنگ خونیت عادت نکرده بودم؛ که زخم عمیق تری نثار روح بیمارم کردی؛ رفتی و منو با لباس مشکی بین غریبه هایی ک اظهار آشنایی میکردند تنها گذاشتی.
و حالا پشیمونم که چرا اون لحظه ای که بعد مدت ها دیدمت بدن سردت رو بین تن داغ کرده ام نفشردم. و آخرین بوسه رو مهمون لب هایی ک به قول خودت هیج وقت برای من نبوده نکردم. از دستم آزرده خاطر نباش پسر کوچک من بگو مقصر تمام گناهات هنوز روی زمینه ؛ خودت رو نجات بده تا زمانی ک زمانش برسه و آخرین گناهم رو با ت تجربه کنم.




و قسم بر مروارید‌های شیشه‌ای گرمی که از تیله‌های مشکی و لرزانش، بر گونه های بی روحش میغلتند و من از سرما و زبری دستانم برای به دام انداختنشان میترسم.


و دوباره دود شدن نخ به نخ سیگار بین لب هایی
ک هرگز بوسیده نشد؛ و بوی ماهی مرده میون دریایی ک تورو درون خودش پنهان کرده تا از دید من پنهان بمونی؛ دریا ماهی هایی ک مانند بچه هاش بودند رو به ماسپرد و فقط جنازه ی ماهی هارو تحویل گرفت؛ پس به جبران ماهی ها تورو از من گرفت تا هر روز به پاهاش بیفتم تا تورو به من برگردونه، و هیچ وقت جواب درستی به من نمیده فقط موج های سنگینش رو نصیب بدن خسته و کبودم میکنه؛ پس این تنبیه منه نه؟!




برام مثل همون موسیقی غمگینی بودی ک هرچقدرم ناراحتم میکرد نمیتونستم از گوش دادن بهش بگذرم.


و من هربار پشیمون از گوش دادن به قلبی که بی‌منطق برای داشتنت اصرار میکرد.




و من عشق را به تسخیر کلمات دراوردم؛ این تنها راهی بود تا قلب بیمار و شکسته‌ام را به تسخیر خویش در نیاورَد.



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

44

obunachilar
Kanal statistikasi