ما و اسطوره توسعه dan repost
✅درباره مقاله «دانش اداره» و دیدگاه وودرو ویلسون در نسبت سیاست و مدیریت*
📝محمدحسین بادامچی
💢 اگرچه رشته مدیریت بیش از شصت سال است که وارد ایران شده است و امروز شاخههای مختلف آن یکی از محبوبترین رشتههای تحصیلات تکمیلی محسوب میشود، درباره رابطه «اداره و سیاست» که بنیاد تأسیس «علم اداره» است، هیچ سخن قابلاعتنایی در زبان فارسی وجود ندارد و دانشکدههای مدیریت نیز بهکلی گسسته از اندیشه سیاسی به آموزش و پژوهش خود مشغولاند. این در حالی است که به لحاظ تقسیمبندی علوم، رشته مدیریت شاخهای از علم سیاست محسوب میشود.
💢 محققان و مورخین، از وودرو ویلسون و مقاله «دانش اداره» بهعنوان آغاز و تأسیس دانش مدیریت یاد میکنند. این مقاله در سال ۱۸۸۷ در نقطه عطفی در حال نگارش است که دولت ایالاتمتحده پس از یک دوره تأسیس قانونی و استقرار سیاسی حالا درصدد اخذ علم مدیریت از دولت پروس است. همانطور که ویلسون در این مقاله توضیح میدهد پروس (امپراتوری آلمان) دارای یکی از توسعهیافتهترین و کارآمدترین بوروکراسیها در آن سالهای نیمه دوم قرن نوزدهم بوده و افکار عمومی آمریکاییان با توجه به تلازم استبداد و بوروکراسی در پادشاهی پروس در مقابل واردکردن این علم از آلمان مقاومت داشته است. در مقابل ویلسون میکوشد که با ارائه بازتفسیری از رابطه میان سیاست و مدیریت و درواقع تفکیک بنیادین میان این دو، نحوه هماهنگ کردن سازمان و علم اداره آلمانی با قانون اساسی و نظام سیاسی دموکراتیک و فدرال امریکا را نشان دهد. ازآنجاکه ویلسون ۱۵ سال بعد رئیس دانشگاه پرینستون و ۲۵ سال بعد رئیسجمهوری امریکا میشود، این مقاله نه یک نوشته صرفاً نظری بلکه یک سند سیاستگذارانه تاریخی محسوب میشود.
💢 علاوه بر بازشناسی رابطه میان مدیریت و سیاست که در اندیشه سیاسی و حکمرانی ایران کنونی مغفول است، این مقاله از جهت شناخت چرخش مهم نظام سیاسی ایالاتمتحده از «وضعیت سیاسی-حقوقی» به «سازمان حکمرانی و اداره» بسیار مهم است. از سوی دیگر ایران نیز دقیقاً در همان مقطع تاریخی درگیر همین انتخاب میان «اصلاحات سیاسی» و «تنظیمات اداری» است و هر دو گروه در میان روشنفکران داخل و خارج از حکومت قاجار وجود دارند. جالب اینکه برخلاف مورد امریکا ایران دارای یک تاریخ طولانی دیوانسالاری است و علاوه بر مسئله نحوه تطبیق مفاهیم اداری قدیم و جدید در آن مقطع باید درباره واردکردن اصول سیاسی و حقوقی (مشروطیت) هم که سابقهای از آن ندارد، تصمیم بگیرد.
💢 درمجموع این مطالعه این پرسش را پیش روی ما قرار میدهد که نظام حکمرانی کنونی جمهوری اسلامی درباره این مهمترین پرسش یعنی «نحوه ارتباط میان سیاست و مدیریت» چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی چه پاسخی ارائه داده است؟آیا حکمرانی عملی ما بر اساس الگوی ویلسونی تفکیک مدیریت از سیاست و اخذ نظامات اداری از کشورهای پیشرفته عمل کرده است؟ آیا تناسبی میان سازمان مدیریتی حاکمیت و اصول و اهداف سیاسی جمهوری اسلامی وجود دارد؟ و اگر چنین است تفکر اخذ و تطبیق مدیریت اروپایی یا آمریکایی با قانون اساسی ایران در کدام نهاد یا مراکز فکری و تصمیمگیری طی شده است؟
💢 علاوه بر این به نظر میرسد اصل دیدگاه ویلسون درباره تفکیک مدیریت از سیاست، پس از حدود ۱۵۰ سال پیادهسازی این اندیشه خود میتواند مورد نقد و ارزیابی مجدد قرار گیرد. اینکه نسبت مدیریت به سیاست مانند نسبت چاقو به کاربرِ آن، یا بدن به اراده است، متضمن نوعی تلقی ساده انگارانه از رابطه وسیله و هدف است که از منظر رویکردهای هرمنوتیکی در فلسفه فناوری که این دو را در یک بافت و موقعیت مشترک قرار میدهند، بهشدت محل اشکال میباشد. از این منظر وقت آنهم رسیده که با توجه به چالش ۱۵۰ ساله سیاست و مدیریت در ایران معاصر و رویکردهای مطالعاتی جدید به بازاندیشی در نسبت سیاست و مدیریت بپردازیم.
* https://t.me/humanities_development/147
🔻پى نوشت:
۱) ترجمه و تلخیص مقاله ویلسون را در این لینک ببینید
https://goo.gl/kr12zS
۲) پیش از این مقاله ای از همین قلم درباره تفکیک Politics و Policy در همین کانال منتشر شده بود:
https://t.me/humanities_development/125
https://t.me/humanities_development/126
۳) سعید حجاریان نیز اخیرا در مقاله ای با عنوان «سیاست گذاری یا سیاست گزاری» خواستار توجه سیاستگذاران به تمایز میان Politics و Policy شده و از بی فایدگی سیاستگذاری در غیبت سیاست ورزی سخن گفته است که متن یادداشت ایشان، نقد دکتر کیومرث اشتریان بر وی و پاسخ دوباره حجاریان در لینک زیر منتشر شده است:
https://t.me/irpublicpolicy/1008
https://t.me/irpublicpolicy/1009
https://t.me/irpublicpolicy/1010
https://t.me/irpublicpolicy/1011
https://t.me/irpublicpolicy/1012
https://t.me/irpublicpolicy/1013
📝محمدحسین بادامچی
💢 اگرچه رشته مدیریت بیش از شصت سال است که وارد ایران شده است و امروز شاخههای مختلف آن یکی از محبوبترین رشتههای تحصیلات تکمیلی محسوب میشود، درباره رابطه «اداره و سیاست» که بنیاد تأسیس «علم اداره» است، هیچ سخن قابلاعتنایی در زبان فارسی وجود ندارد و دانشکدههای مدیریت نیز بهکلی گسسته از اندیشه سیاسی به آموزش و پژوهش خود مشغولاند. این در حالی است که به لحاظ تقسیمبندی علوم، رشته مدیریت شاخهای از علم سیاست محسوب میشود.
💢 محققان و مورخین، از وودرو ویلسون و مقاله «دانش اداره» بهعنوان آغاز و تأسیس دانش مدیریت یاد میکنند. این مقاله در سال ۱۸۸۷ در نقطه عطفی در حال نگارش است که دولت ایالاتمتحده پس از یک دوره تأسیس قانونی و استقرار سیاسی حالا درصدد اخذ علم مدیریت از دولت پروس است. همانطور که ویلسون در این مقاله توضیح میدهد پروس (امپراتوری آلمان) دارای یکی از توسعهیافتهترین و کارآمدترین بوروکراسیها در آن سالهای نیمه دوم قرن نوزدهم بوده و افکار عمومی آمریکاییان با توجه به تلازم استبداد و بوروکراسی در پادشاهی پروس در مقابل واردکردن این علم از آلمان مقاومت داشته است. در مقابل ویلسون میکوشد که با ارائه بازتفسیری از رابطه میان سیاست و مدیریت و درواقع تفکیک بنیادین میان این دو، نحوه هماهنگ کردن سازمان و علم اداره آلمانی با قانون اساسی و نظام سیاسی دموکراتیک و فدرال امریکا را نشان دهد. ازآنجاکه ویلسون ۱۵ سال بعد رئیس دانشگاه پرینستون و ۲۵ سال بعد رئیسجمهوری امریکا میشود، این مقاله نه یک نوشته صرفاً نظری بلکه یک سند سیاستگذارانه تاریخی محسوب میشود.
💢 علاوه بر بازشناسی رابطه میان مدیریت و سیاست که در اندیشه سیاسی و حکمرانی ایران کنونی مغفول است، این مقاله از جهت شناخت چرخش مهم نظام سیاسی ایالاتمتحده از «وضعیت سیاسی-حقوقی» به «سازمان حکمرانی و اداره» بسیار مهم است. از سوی دیگر ایران نیز دقیقاً در همان مقطع تاریخی درگیر همین انتخاب میان «اصلاحات سیاسی» و «تنظیمات اداری» است و هر دو گروه در میان روشنفکران داخل و خارج از حکومت قاجار وجود دارند. جالب اینکه برخلاف مورد امریکا ایران دارای یک تاریخ طولانی دیوانسالاری است و علاوه بر مسئله نحوه تطبیق مفاهیم اداری قدیم و جدید در آن مقطع باید درباره واردکردن اصول سیاسی و حقوقی (مشروطیت) هم که سابقهای از آن ندارد، تصمیم بگیرد.
💢 درمجموع این مطالعه این پرسش را پیش روی ما قرار میدهد که نظام حکمرانی کنونی جمهوری اسلامی درباره این مهمترین پرسش یعنی «نحوه ارتباط میان سیاست و مدیریت» چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی چه پاسخی ارائه داده است؟آیا حکمرانی عملی ما بر اساس الگوی ویلسونی تفکیک مدیریت از سیاست و اخذ نظامات اداری از کشورهای پیشرفته عمل کرده است؟ آیا تناسبی میان سازمان مدیریتی حاکمیت و اصول و اهداف سیاسی جمهوری اسلامی وجود دارد؟ و اگر چنین است تفکر اخذ و تطبیق مدیریت اروپایی یا آمریکایی با قانون اساسی ایران در کدام نهاد یا مراکز فکری و تصمیمگیری طی شده است؟
💢 علاوه بر این به نظر میرسد اصل دیدگاه ویلسون درباره تفکیک مدیریت از سیاست، پس از حدود ۱۵۰ سال پیادهسازی این اندیشه خود میتواند مورد نقد و ارزیابی مجدد قرار گیرد. اینکه نسبت مدیریت به سیاست مانند نسبت چاقو به کاربرِ آن، یا بدن به اراده است، متضمن نوعی تلقی ساده انگارانه از رابطه وسیله و هدف است که از منظر رویکردهای هرمنوتیکی در فلسفه فناوری که این دو را در یک بافت و موقعیت مشترک قرار میدهند، بهشدت محل اشکال میباشد. از این منظر وقت آنهم رسیده که با توجه به چالش ۱۵۰ ساله سیاست و مدیریت در ایران معاصر و رویکردهای مطالعاتی جدید به بازاندیشی در نسبت سیاست و مدیریت بپردازیم.
* https://t.me/humanities_development/147
🔻پى نوشت:
۱) ترجمه و تلخیص مقاله ویلسون را در این لینک ببینید
https://goo.gl/kr12zS
۲) پیش از این مقاله ای از همین قلم درباره تفکیک Politics و Policy در همین کانال منتشر شده بود:
https://t.me/humanities_development/125
https://t.me/humanities_development/126
۳) سعید حجاریان نیز اخیرا در مقاله ای با عنوان «سیاست گذاری یا سیاست گزاری» خواستار توجه سیاستگذاران به تمایز میان Politics و Policy شده و از بی فایدگی سیاستگذاری در غیبت سیاست ورزی سخن گفته است که متن یادداشت ایشان، نقد دکتر کیومرث اشتریان بر وی و پاسخ دوباره حجاریان در لینک زیر منتشر شده است:
https://t.me/irpublicpolicy/1008
https://t.me/irpublicpolicy/1009
https://t.me/irpublicpolicy/1010
https://t.me/irpublicpolicy/1011
https://t.me/irpublicpolicy/1012
https://t.me/irpublicpolicy/1013