-تهیونگِ من ، از آخرین باری که به چشمات نگاه کردم خیلی میگذره ، اما به خوبی یادمه هیچ یک از حالتایی که الان دارنو نداشته!
تنفر جایِ عشقی که تو چشمات سقوط میکردرو گرفته .
بهت گفته بودم که تغییر کردم و دیگه قرار نیست بخاطر کسی از پیشت برم .. پس مشکل چیه کیم ؟
+مشکل ؟ من هیچ مشکلی ندارم ؛
فقط دیگه قلبم به مغزم هیچ امری نمیده تا مغزم ازم بخواد انجامش بدم . میفهمی که چی میگم ؟
دیگه نسبت بهت بی تفاوتم و این به خودم مربوط نیست ، به تویی مربوطه که بارها و بارها گولم زدی و در قالب یه آدم عاشق دوباره به سمتم اومدی!
تنفر جایِ عشقی که تو چشمات سقوط میکردرو گرفته .
بهت گفته بودم که تغییر کردم و دیگه قرار نیست بخاطر کسی از پیشت برم .. پس مشکل چیه کیم ؟
+مشکل ؟ من هیچ مشکلی ندارم ؛
فقط دیگه قلبم به مغزم هیچ امری نمیده تا مغزم ازم بخواد انجامش بدم . میفهمی که چی میگم ؟
دیگه نسبت بهت بی تفاوتم و این به خودم مربوط نیست ، به تویی مربوطه که بارها و بارها گولم زدی و در قالب یه آدم عاشق دوباره به سمتم اومدی!