رویکردهای جامعه شناختی dan repost
♦️زیر سقف آسمان نیهیلیسم!
✍ دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
آسمان نهیلیستیک دکتر حسن محدثی -که طالب صراحت در گفتار و پرهیز از تعارف و تکلفند- مدعی گذر از اعتقادی اندیشی به انتقادی اندیشی هست لیکن این آسمان سرشار از ابرهای تیره ایدئولوژیک اندیشی و سیاستزدگی و خودبنیادی و نیهیلیسم مرکب است که حتی خود به نهیلیستیک بودن خویش خودآگاهی ندارد.
دکتر حسن محدثی خود را شاغول جامعهشناسی تلقی می کند این نوع خاص از گستاخی خام به تعبیر شریعتی گاه در این خصوص در حدی هست که حتی در یک نشست از وی با یک چنین عبارتی مواجه می شویم "وبر غلط می کند..." غافل از اینکه در این کشور ما هنوز بایستی به تمهید نوعی بینش و تخیل جامعهشناختی بیاندیشیم و نسبت به روایت های زنان و جوانان و دختران و پسران و دانشجویان و دانشگاهیان گشوده باشیم.
او با خطابه به جنگ خطابه می رود حتی تاسف بارتر با رتوریک به جنگ متن می رود و با پرتاپ های شبهروشنفکرانه میگوید "عبدالکریمی هایدگریست اسلامیست" "داوری توهم اندیش است" "فردید غرب ستیز است" "مولانا و حافظ در هپروت بودند" و ...
بی آنکه برای فلسفه دانشجویی کرده باشد و هایدگر را شناخته باشد و متن منقحی برای این ادعاها منتشر کرده باشد چنین می تازد.
محدثی عزیز با اینکه ادعای آزاداندیشی و ... دارد بارها از پذیرش مناظره از جانب نگارنده در موارد متعدد سرباز زدند و نهایتا با قبول دعوت برای حضور در جلسه نقد کتاب "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" جلسه ی نقد کتاب را بدون ارجاعات وفادار به کلیت کتاب تبدیل به عرصه ی عقدهگشایی و هل من مبارز طلبی کردند.
این جرات و اعتقاد صاحب این قلم به گشودن باب گفتگو در این کشور بود که در کمال خضوع نسخه ای از کتاب را شخصا به ایشان تقدیم و از وی برای حضور در جلسه نقد کتاب دعوت به عمل آورد. ولی ایشان نه تنها به نقد کتاب و افق معنایی نویسندهی آن نپرداختند بلکه فرصت را برای ترمیم اتوریتهی استادی جریحه دار شده ی خویش مغتنم یافتند و به سرکوب پیام کتاب و پژوهش دانشجوی بی ادعای جستجوگر در فیزیک و فلسفه و جامعهشناسی پرداختند.
باشد که این نوع ملامت جویی ها و پیش قدم شدن ها برای گشودن باب گفتگوهای انتقادی در کشور به خروج از جزیره ای اندیشی و خودعلامه پنداری و اقتدارطلبی عدد و رقم گرای پوزیتیویسم وطنی و ... منجر گشته، در پایین آمدن اهل علم از برج تبختر و عجب موثر افتد. و به تکوین دانشگاه ایرانی و نهادهای مستقل گفتگومحور و نضج گرفتن اجتماعات علمی مدد رساند.
در پایان از ایشان دعوت می کنم اگر این بار شرکت در جلسه ی نقد کتابی را متقبل شدند یا پذیرش مشاوره ی رساله ای را گردن گرفتند نسبت به ایفای رسالت خطیر فرهنگی خویش حقیقتا متعهد باشند و از به تاراج رفتن سبزینه های جان سخت رسته در این برهوت منحط فرهنگی به سهم خویش اجتناب ورزند و دوستداران دانش را به چوب معیارهای من عندی نقد به اصطلاح علمی از خویش نرانند و گاهی به آسمان بالای سر خویش هم به دیدهی تردید نگاهی بیاندازند. عیار انتقادپذیری و انتقادی اندیشی ما در مواجهه روادارانه با آرای "دیگری" به واقع کلمه عیان می شود.
✍ دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)
آسمان نهیلیستیک دکتر حسن محدثی -که طالب صراحت در گفتار و پرهیز از تعارف و تکلفند- مدعی گذر از اعتقادی اندیشی به انتقادی اندیشی هست لیکن این آسمان سرشار از ابرهای تیره ایدئولوژیک اندیشی و سیاستزدگی و خودبنیادی و نیهیلیسم مرکب است که حتی خود به نهیلیستیک بودن خویش خودآگاهی ندارد.
دکتر حسن محدثی خود را شاغول جامعهشناسی تلقی می کند این نوع خاص از گستاخی خام به تعبیر شریعتی گاه در این خصوص در حدی هست که حتی در یک نشست از وی با یک چنین عبارتی مواجه می شویم "وبر غلط می کند..." غافل از اینکه در این کشور ما هنوز بایستی به تمهید نوعی بینش و تخیل جامعهشناختی بیاندیشیم و نسبت به روایت های زنان و جوانان و دختران و پسران و دانشجویان و دانشگاهیان گشوده باشیم.
او با خطابه به جنگ خطابه می رود حتی تاسف بارتر با رتوریک به جنگ متن می رود و با پرتاپ های شبهروشنفکرانه میگوید "عبدالکریمی هایدگریست اسلامیست" "داوری توهم اندیش است" "فردید غرب ستیز است" "مولانا و حافظ در هپروت بودند" و ...
بی آنکه برای فلسفه دانشجویی کرده باشد و هایدگر را شناخته باشد و متن منقحی برای این ادعاها منتشر کرده باشد چنین می تازد.
محدثی عزیز با اینکه ادعای آزاداندیشی و ... دارد بارها از پذیرش مناظره از جانب نگارنده در موارد متعدد سرباز زدند و نهایتا با قبول دعوت برای حضور در جلسه نقد کتاب "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطرهی نیستانگاری" جلسه ی نقد کتاب را بدون ارجاعات وفادار به کلیت کتاب تبدیل به عرصه ی عقدهگشایی و هل من مبارز طلبی کردند.
این جرات و اعتقاد صاحب این قلم به گشودن باب گفتگو در این کشور بود که در کمال خضوع نسخه ای از کتاب را شخصا به ایشان تقدیم و از وی برای حضور در جلسه نقد کتاب دعوت به عمل آورد. ولی ایشان نه تنها به نقد کتاب و افق معنایی نویسندهی آن نپرداختند بلکه فرصت را برای ترمیم اتوریتهی استادی جریحه دار شده ی خویش مغتنم یافتند و به سرکوب پیام کتاب و پژوهش دانشجوی بی ادعای جستجوگر در فیزیک و فلسفه و جامعهشناسی پرداختند.
باشد که این نوع ملامت جویی ها و پیش قدم شدن ها برای گشودن باب گفتگوهای انتقادی در کشور به خروج از جزیره ای اندیشی و خودعلامه پنداری و اقتدارطلبی عدد و رقم گرای پوزیتیویسم وطنی و ... منجر گشته، در پایین آمدن اهل علم از برج تبختر و عجب موثر افتد. و به تکوین دانشگاه ایرانی و نهادهای مستقل گفتگومحور و نضج گرفتن اجتماعات علمی مدد رساند.
در پایان از ایشان دعوت می کنم اگر این بار شرکت در جلسه ی نقد کتابی را متقبل شدند یا پذیرش مشاوره ی رساله ای را گردن گرفتند نسبت به ایفای رسالت خطیر فرهنگی خویش حقیقتا متعهد باشند و از به تاراج رفتن سبزینه های جان سخت رسته در این برهوت منحط فرهنگی به سهم خویش اجتناب ورزند و دوستداران دانش را به چوب معیارهای من عندی نقد به اصطلاح علمی از خویش نرانند و گاهی به آسمان بالای سر خویش هم به دیدهی تردید نگاهی بیاندازند. عیار انتقادپذیری و انتقادی اندیشی ما در مواجهه روادارانه با آرای "دیگری" به واقع کلمه عیان می شود.