دُختــَــرِ مـــ🌙ـــآه


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


درباره من : دختری ام از جنس مــــ🌙ـــــآه... ساکن خیابان بهار ، بن بست خرداد ، پلاک 13 شایدم 20!
HamdameParadox.ir
اینجا و من : ناشناس مینویسم ، از دلم مینویسم ؛ اینجا خونمه و من میزبان ، خوش اومدین. ^-*
https://t.me/BChatBot?start=sc-120207-zFFQQB6

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


خودت آرومم کن...

از من برای تویی که همیشه هستی... :
خدا جونم...
تو که میدونی دخترکت چقدر کم طاقت و تحمله...
جانان میگفت خدا تو قلبمه... اما... واقعا جای خوبیه؟!... کاش بغلم میکردی... تا یکم آروم بشم و جون بگیرم برای ادامه راه... آخه اونوقت شاید اینقدر ضعیف نبودم... شاید اونوقت اینقدر نمیترسیدم...
بهم گفت چه صبوری... گفتم نه اما تو ادامش نگفتم که صبوری نیست فقط زورم به این همه اتفاق و خستگی و حال بد و خنجر زدن هاشون نمیرسه...
خدا جون... تو که هر لحظه هستی و هیچ وقت هیچ جا تنهام نذاشتی... هر موقع حتی در بدترین حالمم دیدی که چشام کور شده از دیدنت و یکیو واسطه کردی تا حالمو خوب کنی...
از خودت آرامش میخوام... به دلم آرامش بده...


دلم تنها ذره ای کودکی می خواهد همین

دلتنگی لزوما واسه شخص خاص نیست گاهی اوقات ادم دلتنگ لحظه ها میشه 
روزای خنده های بی وقفه من روزای خاطرات شیرین من برگرد ک شدیدا دلتنگتم 
------
گاهی دلم برای خودم هم تنگ می شود آری!
چه بی صدا شده ام این روزها!
خدایا مرا از خستگی خود برهان و به ژرفای وجودت ببر!
جایی که دیگر درد را در خانه قلبم مهمان نباشم و رنج را همراه چرکنویسهای خود به زباله دان تاریخ بسپارم!
دلم یک دنیا سکوت می خواهد و آرامش که حتی نشود های بگویی!
که نشاید از های تو هویی به پا شود و قلبی بلرزد!
دلم تنها ذره ای کودکی می خواهد همین!


‌اونقدر مغزم داغ کرده که حس میکنم هر پنج دقیقه یه بار یکی اتو برمیداره میکشه رو رشته های عصبیم !🔥


😐😂حس میکردم تنهاعم...


اَهــــــــورا dan repost
نیم ساعت با خانواده حرف زدم الان یساعتو نیمه دارم میگم گوه خوردم


پای در زنجیر پرواز می‌کنم... با اشک‌هايم سفر می‌كنم...

تاریکه... همه جا رو دوده های سیاه رنگ پوشونده... جایی رو نمیبینم... زمان میگذره... روز میره شب میاد... شب میره روز میاد... خورشید میره مهتاب بیرون میزنه و ماه که میره مهر میاد... اما هنوز تاریکه... دنیا هنوزم سیاهه... حتی روز ها رو هم طلمت فرا گرفته...
آدما سر تا پا سیاهن... تیره و تار... حتی چهره هاشونم معلوم نیست...
میترسم ازشون... یه باریکه نور از دور دست ها هست...  اما خیلی دوره... خیلی دور... هراسونم که مبادا بهش نرسم... که نکنه هیچ وقت دستم به آفتاب نرسه... اما با ترسیدن هیچ وقت هیچ چیز درست نمیشه... باید واردش شد... باید عمل کرد... باید خودمو از مرگ تدریجی نجات بدم...
من وقتی اینجام نمیتونم و نباید بی حرکت و ساکن وایسم... باید فرار کنم... شایدم بهتره بگم که باید خودمو از این زندون رها کنم و از این منجلاب بیروون بکشم...
آدما... اون توده های تیره... دارن بهم نزدیک میشم... یه قدم به عقب برمیدارم... دو قدم نزدیک تر میان... شروع میکنم دویدن... به عقب میدوئم... یه دوی معکوس...
سیاهیا نزدیک و نزدیکتر میشن و من با ترس سرعتمو بیشتر و بیشتر میکنم... عقب تر میرم...
نزدیک تر و عقب تر...
باز هم و باز هم...
میدوئم...
یه دوی معکوس...
حالا صحرا تموم شده... به جنگل رسیدم... جنگل پره درختای سوختش...
هو هوی باد...
تنم از سرمای هواعه یا وحشت نمیدونم...
اما میلرزم...
نمیتونم از حرکت باایستم... اگه باایستم نابود میشم...
میدوئم... نفس نفس میزنم... پام به شاخه ای گیر میکنه و به خاک می افتم... صدمه دیدم اما وقت برای استراحت نیست...  سیاهی ها نباید بهم برسن... به شاخه ها گیر میکنم و تنم پر زخمه... اما بالاخره جنگل هم تموم میشه...
نمیدونم باقی راه چطور خواهد بود اما هر چی که هست من نباید باایستم... باید فرار کنم... فرار...


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


از اولش خدا بوده...
از اینجا به بعدشم هست...
پس نگران هیچی نباش


میره میکروفونتو از کامپوترت جدا میکنه و وصل میکنه به کامپیوتر خودش ، حالا درسته من همچینا باهاش کار نمیکردم اما اجازه هم بد چیزی نیست...😒


الان جا داره به یکی از معایب برادر داشتن اشاره کنم...🚶🏻‍♀


یس...
تنها ویژگی خوب من از نظرش همین بود...


بهم گفت وقتی کاری رو بهت محول میکنن پشت گوش نمیندازی همون لحظه انجامش میدی...


تازه دیشب یادم افتادم که نگفتم چی گفت...


دیدین چی شد؟


꧇))))...!


از اون دفتر متنفرم...
و دوستش دارم...
نمیخوام جلو چشمم باشه...
و نمیتونمم دورش بندازم...


تعریفم تموم...


دیگ همین...


گفتم...
باشه باشه...
یعنی هیچ ویژگی خوبی ندارم؟!
اونو میخوام...
اونو بگو...


و شد زشت ترین دفتر دنیا...

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

46

obunachilar
Kanal statistikasi