ازش پرسیدم حالت چطوره
گفت: شبم!
منظورشو نفهمیدم چهرم کمی تو هم رفت و با چشمای ریز شدم نگاش کردم و ادامه دادم
-شب یعنی چی؟
سرشو اروم بالا اورد و بهم زل زد و
گفت: تاریکم!
دلم تاریکه ولی آرومم ، مثه ستاره ها به مردم لبخند میزنم و نمیزارم بقیه حالمو بفهمن..
اون لحظه بود که فهمیدم منظورش از شب یعنی چی....
گفت: شبم!
منظورشو نفهمیدم چهرم کمی تو هم رفت و با چشمای ریز شدم نگاش کردم و ادامه دادم
-شب یعنی چی؟
سرشو اروم بالا اورد و بهم زل زد و
گفت: تاریکم!
دلم تاریکه ولی آرومم ، مثه ستاره ها به مردم لبخند میزنم و نمیزارم بقیه حالمو بفهمن..
اون لحظه بود که فهمیدم منظورش از شب یعنی چی....