O, Only eternity is mine
آه که تنها ابدیت از آن من است
I cannot remember how to change
به خاطر نمیآورم چگونه تغییر کنم
This negative cycle locked in mind
این چرخه منفی در ذهن قفل شده است
O, Only eternity is mine
آه که تنها ابدیت از آن من است
I look longingly home through deathly shroud, haze of torment
با دیدگان پر از انتظار خانه را میبینم، میان کفنی مرگآور و مه عذاب
Writhe, all-consuming cold, I have become omega
در میان آزردگی، سرمای تمام عیار، به "امگا" تبدیل میشوم
(امگا: مردی که انتخاب میکند نقش قدرتمند و موثری در جامعه یا موقعیتی خاص نداشته باشد)
Just beyond my reach mockingly close to me
Clear skies
کمی آنسوتر از دسترسم آسمانهای صاف به طرز تمسخرآمیزی به من نزدیکاند
I can't see the leech life from the world into my wretched self
نمیتوانم زندگی خونخوار را از جهان درون خود رنجکشیدهام ببینم
I took from the world having never given
میگیرم از جهان آنچه را که هرگز نبخشیده بودم
My despairing cry, cold in its certainty
گریههای ناامیدانهام را، سرد در یقیناش
I howl, and the tears freeze on my face
ضجه میزنم و اشک بر صورتم یخ میبندد
Just outside my reach, life is beautiful
کمی آنسوتر از دسترس من، زندگی زیباست
Clear skies, not for me
آسمانهای صاف، اما نه برای من
Leach upon the world,
زالویی بر سر جهان من است
so it feels to me, I took more than gave
این حس را به من میدهد که بیش از آنکه ببخشم میگیرم
My regret black smoke, cold it coils
دود سیاه پشیمانیام، به سردی میپیچد
I howl, and my tears freeze on my face
ضجه میزنم و اشک بر صورتم یخ میبندد
I am the end of all stories, all fault is mine
من پایان تمام قصهها هستم، تمام تقصیرات بر گردن من است
Eternal winter of the mind
زمستان جاودان یک ذهن
I can’t escape my mind’s embrace
نمیتوانم از آغوش ذهنم بگریزم
Cycles of pain, hellish internal domain
چرخههای زجر و درد، قلمرو جهنمی درون
Endless Winter
زمستان بیپایان
Pain pours like a flood from ruptured souls
درد همچون سیلی از ارواح تکه و پاره میریزد
My baptism and drowning
غسل تعمید من و غرق شدن
Pain like a flood from ruptured souls
دردی همچون سیل از جانب ارواح تکه و پاره
My baptism and drowning
غسل تعمید من و غرق شدن
Run toward the light, can't break free
سمت روشنایی بدو، رهایی در توانم نیست
Trapped in my thoughts' toxic curse
در نفرین مسموم افکارم گرفتار هستم
Torment of death, blighted life
عذاب مرگ، زندگی ناکام
Fallen from light, shadows fly
ساقط از روشنایی، سایهها در پروازند
Sorrow and pain plagues my mind
درد و اندوه ذهنم را بیمار و آلوده میکند
Eternally haunting me
تا همیشه در حال تعقیب من است
Universal unicursal skeins of torment binding me
کلافهای ممتد همگانی از جنس شکنجه مرا در بند کشیدهاند
Cannot see what’s forcing me to slavishly relive it
نمیتوانم ببینم چه چیز مرا بردهوار مجبور به دوباره زندگی کردنش میکند
Try to reach out but I’m drowning here within this memory
سعی میکنم سر بیرون آورم اما اینجا در این خاطره غرق میشوم
Yawning chasm black below me, hell desires me for its own
این شکاف خمیازهکشان مرا به سیاهی زیرین میکشاند، جهنم سودای مرا برای خویش دارد
Cold, alone in living death
سرد، یکه و تنها در این مرگِ زنده
Frozen, kept behind the Stygian wall
منجمد، مبحوس پشت این دیوار تاریک
Cursed, to bring ruin upon all I touch
نفرین شده به آنکه هر چه لمس کنم ویران شود
A curse blackens my life
نفرینی که عمرم را به سیاهی میکشد
Doomed, eternally in mind
محکوم، تا ابد در ذهن
I Forgot times before my world collapsed
زمانهای پیش از فروپاشی جهانم را فراموش کردم...
Channel:
@NottiBianche