76.pdf
سرمقالهٔ شمارهٔ ۷۶، سوگنامهای برای حذف ردهبندی از کتاب زیستشناسی و آزمایشگاه۱ (پاییز۱۳۸۸):
ميگويند روزي چوپاني مشغول چرانيدن گوسفندان بود. جواني آشنا كه دانشجوي زيستشناسي بود، از آنجا ميگذشت و خواست كمي با چوپان گفتوگو كند. پيش آمد و سر سخن را باز كرد. چوپان گفت سؤالي از تو ميپرسم كه اگر به درست پاسخ گويي، گوسفندي به تو ميبخشم. پرسيد. دانشجو پاسخ را به درستي داد. چوپان گفت تو برنده شدي، حالا هر گوسفندي را كه ميخواهي بردار و برو به سلامت. جوان چنين كرد و به چوپان خداحافظ گفت. چوپان پاسخ داد: خدا به همراهت، اما اي دانشجوي زيستشناسي، آن كه برداشتي گوسفند نيست، بلكه سگ گلّه است!
وقتي كه آن استاد محترم اين لطيفه را حكايت كرد، همه خنديدند و نگارندهٔ اين سطور گرچه ندانست چند تن از حاضران به نكتهاي كه استاد درون اين لطيفهٔ طنزآلود پنهان كرده بود، پي بردند و در نهان اندوهگين شدند؛ اما به يادآورد آن روز را در چند سال پيش كه فصل نخست كتاب زيستشناسي و آزمايشگاه۱ كه در آن سال «ردهبندي و نامگذاري جانداران» عنوان داشت از صحنهٔ درس و مدرسه رخت بربست و رفت؛ فصلي كه با هدف مطرح كردن اهميت نظام دادن به خ
ميگويند روزي چوپاني مشغول چرانيدن گوسفندان بود. جواني آشنا كه دانشجوي زيستشناسي بود، از آنجا ميگذشت و خواست كمي با چوپان گفتوگو كند. پيش آمد و سر سخن را باز كرد. چوپان گفت سؤالي از تو ميپرسم كه اگر به درست پاسخ گويي، گوسفندي به تو ميبخشم. پرسيد. دانشجو پاسخ را به درستي داد. چوپان گفت تو برنده شدي، حالا هر گوسفندي را كه ميخواهي بردار و برو به سلامت. جوان چنين كرد و به چوپان خداحافظ گفت. چوپان پاسخ داد: خدا به همراهت، اما اي دانشجوي زيستشناسي، آن كه برداشتي گوسفند نيست، بلكه سگ گلّه است!
وقتي كه آن استاد محترم اين لطيفه را حكايت كرد، همه خنديدند و نگارندهٔ اين سطور گرچه ندانست چند تن از حاضران به نكتهاي كه استاد درون اين لطيفهٔ طنزآلود پنهان كرده بود، پي بردند و در نهان اندوهگين شدند؛ اما به يادآورد آن روز را در چند سال پيش كه فصل نخست كتاب زيستشناسي و آزمايشگاه۱ كه در آن سال «ردهبندي و نامگذاري جانداران» عنوان داشت از صحنهٔ درس و مدرسه رخت بربست و رفت؛ فصلي كه با هدف مطرح كردن اهميت نظام دادن به خ